سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

دهلی نو - دهلی قدیم

NEW DELHI AND OLD DELHI


یک سیم کارت هندی به قیمت 200 روپیه خریدم و با 50 روپیه شارژ یک اس ام اس به ویجیه زدم و اون سریع السیر به من زنگ زد و پس از معذرت خواهی حرف زیادی برای گفتن نداشت چون ما مدت ها با هم در تماس بودیم و  .... ازش خواستم که یک منطقه مرکز شهر با هتل نسبتا ارزون به من معرفی کنه و اون آدرس اون منطقه رو برام اس ام اس کرد Pahar Ganj که نزدیک ایستگاه مترو   Ramakrishna ashram mrrgh رو پیشنهاد داد که هتلهای مناسبی داره و مرکز شهر هم هست....


تدابیر امنیتی زیادی در ورودی مترو وجود داشت وبازدید از کوله پشتی با دستگاه و بازدید چند باره بدنی هم جز روتین متروی هند بود و وجود سنگر و سربازان اسلحه بدست هم صحنه ای عادی به نظر میرسید سنگرهایی که آدم رو یاد هفته دفاع مقدس میانداخت ....

اولین چیزی که توجه من رو تو دهلی جلب کرد صدای ممتد بوق ماشین ها بود که واقعا اعصاب آدم رو بهم میریخت گویی که بجای اینکه پای راننده روی پدال گاز باشه با فشار بوق حرکت میکردند ....


بعدش چهره فقر و چهره تیره شهر با رنگ و رویی آلوده و کثیف که در گوشه گوشه پایتخت هند بوضوح مشهود بود گویی که استاندارد بهداشت به گونه ای دیگر برایشان تعریف شده بود دیدن افراد در کنار پیاده رو ها در حال دفع ادرار صحنه ای بود که بسیار عادی به نظر میرسید و بوی تند آمونیاک که با بوی ادویه جات تند آمیخته شده بود در همه جا به مشام میرسید ، پرتاب نمودن آب دهان در معابر بقدری زیاد بود که در بعضی جاها رنگ قرمز آب دهان (که ناشی با آمیخته شدن ماده ای که جویدنش تقریبا در هند متداول بود ) کاملا مفروش بود و برای عبور از پیاده رو باید لی لی  (بازی دوران کودکی ما ) رو تجربه میکردیم!!


 

برای پیدا کردن محل استقرار و یک هتل عازم کوچه های اطراف اون آدرس شدیدم به چندین هتل مراجعه کردیم البته اسمشون هتل بود ولی در حد مسافرخونه درجه 2 و 3 بودند .... یک اتاق 2 تخته حدودا شبی 800-900 روپیه بود

و حضور خودجوش مردم محلی!! برای راهنمایی نیز جلب توجه میکردد که با اصرار سعی در راهنمایی و معرفی هتل داشتند تا از طریق معرفی توریست ها درصدی انعام از صاحبان هتل بگیرند .....

بالاخره ما در هتل کریشنا که یک کم تازه تر و یه ذره تمیزتر بود مستقر شدیدم با توجه به اینکه هتل در کنار خیابان اصلی نبود ولی بازهم از صدای بوق ماشین ها و وسایل نقلیه در امان نبودیم...

ساعت حدود 11 صبح بود و خیلی خسته بودیم پس از یک استراحت کوتاه 1 ساعته عازم منطقه رد فورد و مسجد جامع شدیم ...تنها مزیت استقرار در هتل کریشنا نزدیکی به ایستگاه مترو و واقع شدن در مرکز شهر بود که دسترسی به جاذبه های توریستی شهر رو برامون آسون میکرد....

بلیط مترو از حدود 10 روپیه تا 40 روپیه متغییر بود ولی ازدحام جمعیت وحشتناک بود  برای خرید بلیط و ورود به مترو صفوف طولانی وجود داشت و جای سوزن انداختن نبود !! مثل مور و ملخ آدم میرفت و میومد و واقعا پرتردد و گیج کننده بود و قدرت تفکر رو از آدم میگرفت....


بلیط مترو به شکل سکه های پلاستیکی بود که با توجه به ایستگاه مقصد شارژ میشد کلا مشکلی در پیدا کردن مسیر نداشتیم چون اکثرا به دو زبان نوشته و یا از طریق بلندگوها اعلام میشد....

 

در بین راه با یک توریست آرژانتینی به اسم باب آشنا شدیم چون تنها بود به ما پیوست و باهم به سمت رد فورد رفتیم پس از پیاده شدن از مترو جمعیت موج میزد و با خیل جمعیت به سمت خیابانهای شلوغ و کثیف منطقه برده شدیم !!  ما درقلب دهلی قدیم بودیم جایی که فقر، سیاهی ، رنگ غالب منطقه بود پیاده و با در دست داشتن مکان یاب (جی پی اس) به سمت ردفورت رفتیم دژ نظامی بسیار بزرگی که براحتی از دور دیده میشد در بین راه ازکنار چندین معبد کوچک و کنار خیابانی هم گذر کردیم....





وجود دست فروش ها و فروشندگان خیابانی عبور و مرور را سخت کرده بودند ...

از شانس بد ما ردفورت آنروز تعطیل بود و از بیرون زیبائی این قلعه نظامی رو نظاره کردیم



به باب پیشنهاد دادیم به مسجد جامع بریم که گفته میشد بزرگترین مسجد هند است برای رسیدن به مسجد یک دوچرخه ( سایکل ریکشاو) با 30 روپیه که تقریبا معادل 900 تومان میشد کرایه کردیم و 3 نفری سوار سه چرخه ! ببخشید تاکسی شدیم !! راننده سایکل ریکشاو با زور و زحمت زیادی  رکاب میزد و حسابی از نفس افتاده بود من که واقعا دلم سوخت یه چند جا میخواستم پیاده بشم و دوچرخه رو هل بدم !!!! ولی چاره ای نبود و کار هر روزش بود .... به نزدیکی مسجد رسیدیم  مسجدی که ظاهرا در بالای تپه ای بنا شده بود و از اون بالا دستفروشها که کل مسیر ورودی رو پوشانده بودند با خیل عظیم جمعیت بازدید کننده همراه بود ....






در اطراف این منطقه پر بود از گدا و آدمهای درب و داغون که از سرو کلشون مگس بالا میرفت !!





من حسابی حواسم به پاسپورت و پولها بود برای ورود به مسجد نفری 200 روپیه  میگرفتند و برای هندیها مجانی بود هر کاری کردیم یواشکی وارد مسجد بشیم نشد ... گفتیم اومدیم نماز بخونیم برای چی پول بدیم! ولی حالیشون نمیشد ما به باب گفتیم ما از این مساجد زیاد داریم خودت برو داخل ما منتظر می مونیم تا برگردی پس از دقایقی  باب با دو بلیطی که خریده بود برگشت و ما رو مهمون کرد!!

بعضی از مردم در داخل حیاط مسجد پابرهنه بودند و عده ای از مردم هم در صحن مسجد در حال نماز خواندن بودند...






  پس از بازدید از مسجد جامع از یک معبد مخصوص سیک ها بازدید کردیم برای ورود به معبد یه کلاه مخصوصی به ما دادند که بدون اون مجاز به ورود نبودیم از ویژگی  معبد سیک ها عدم وجود مجسمه  و نمادی بود و روحانی اونها دعایی رو می خوند و مردم هم عبادت میکردند ما هم ادای اونها رو در می آوردیم تجربه جالبی بود....در بیرون معبد غذای نذری به رایگان بین مردم توزیع میشد و جایگاهی هم در بیرون معبد برای آب نذری وجود داشت که مردم در لیوانهایی آب تبرک شده معبد رو می نوشیدند من هم که خیلی تشنه بودم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و از اون آبی یک لیوان نوشیدم ولی بعد از نوشیدن آب با اون لیوانهای پلاستیکی احساس بسیار بدی داشتم و دیگه تا آخر سفر لب به هیچ آبی بغیر از آب معدنی نزدم !!!




باب هم که از بودن با ما لذت میبرد پشت سر ما می اومد تصمیم گرفتیم بریم از دروازه هند بازدید کنیم  و از طریق مترو به سمت مقصد رفتیم ناگهان در بین راه باب متوجه شد که 5000 روپیه از جیبش سرقت شده و بنده خدا بد جوری ضد حال خورده بود و خیلی عصبی و ناراحت بود ولی  چاره ای نبود ....  خلاصه 30 روپیه بهش دادیم تا بتونه خودش رو به هتل برسونه و پس از جدا شدن از باب با اجاره یک موتور ریکشاو با 60 روپیه به سمت دروازه هند رفتیم که در واقع یه جورآیی سمبل دهلی هم هست و بنای یادبود سربازان کشته شده هندی در جنگ علیه استعمار انگلیس بود.....


اطراف دروازه خیلی شلوغ  بود و بازار عکس هم داغ !!   رفتار هندیها جالب بود زوجی که به اتفاق یه بچه 3 ساله اونجا بود حسابی حواس هندیها رو پرت کرده بودند و دائم با اونها عکس یادگاری میگرفتند چون این زن و شوهر جوان با قدی بلند و رنگ پوست روشن و لباسهای متفاوت که پوشیده بودند حسابی بین اونها جلب توجه میکردند بنده خداها نمی دونستند چه جوری از دست اونها فرار بکنند !! ما هم که اون کنار نشسته بودیم رفتار غیر عادی اونها رو توی این کشور توریستی نظاره میکردیم .... خیلی عجیب بود که با وجود این همه توریست که روزانه در جای جای هند دیده میشوند چنین عکس العملی عادی به نظر نمیرسید ...



پس از استراحتی  نیم ساعته در چمن های کنار این دروازه به هتل برگشتیم چون هوا  هم کم کم داشت تاریک میشد فرصتی شد تا  پس از یک روز طولانی بتونیم اندکی استراحت کنیم ولی امان از صدای بوق ماشینها و صدای ساز و آواز فیلم هندی که تا نیمه های شب از اطاق بغلی به گوش میرسید باعث  شد که من به کمک قرص خواب و گذاشتن دستمال کاغذی تو گوش بتونم   به زحمت بخوابم !!!!

اطلاعات ارزی برای مسافران خارج از کشور در سال 1391

آخرین خبر

آخرین خبر دریافتی (4 مرداد 1391) مبنی بر حذف ارز مسافرتی واقعا برای من خبر بدی بود هرچند که میزان ارز مسافر بسیار بسیار کم بود ولی در هرصورت عامل کمکی برای مسافرین بود ....


خلاصه شرایط  سفر هر لحظه نسبت به قبل سخت تر میشه ....


متن خبر 

رئیس کل بانک مرکزی از حذف سهمیه ارز مسافرتی برای تمامی مسافران خارجی خبر داد و گفت که فقط زائران حج تمتع دلار دولتی دریافت می‌کنند.

در این جلسه محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی با تشریح اقدامات این بانک در خصوص تک نرخی شدن ارز از سیاست‌های دولت برای اجرایی شدن ارز تک نرخی در بازار سخن گفت.



بانک مرکزی جزئیات اطلاعات ارزی را که مسافران خارج از کشور باید بدانند، اعلام کرد.

این مطلب رو برای این به اشتراک گذاشتم که شاید در تعطیلات عید دوستان عزیزی بخواهند به سفر خارجی بروند و شاید این اطلاعات بتونه براشون مفید باشه



میزان ارز مسافرتی با توجه به مقصد و نحوه سفر در سال 1391 :


سفرهای هوایی :

1- به مقصد کشورهای ترکیه، ترکمنستان، کویت، قطر، بحرین و عمان به میزان 1000دلار یا معادل آن به سایر ارزها و یک‌ بار در سال.
2- به مقصد کشورهای آذربایجان، ارمنستان، پاکستان، افغانستان و امارات‌متحده‌عربی به میزان 400دلار یا معادل آن به سایر ارزها و یک بار در سال.
3- به مقصد کشورهای عراق، سوریه و عربستان (عمره‌مفرده) به میزان 400 دلار یا معادل آن به سایر ارزها و دو نوبت در سال.
4- به مقصد سایر کشورها به میزان 1500 دلار یا معادل آن به سایر ارزها و یک بار در سال.

سفرهای زمینی، ریلی و دریایی :

1- به مقصد کشورهای عراق، سوریه و عربستان (عمره‌مفرده) به میزان 400 دلار یا معادل آن به سایر ارزها و دو نوبت درسال. 2- به مقصد سایر کشورها به میزان 400 دلار یا معادل آن به سایر ارزها و یک بار در سال.
مسافران می‌توانند علاوه بر استفاده از ارز اختصاصی بابت سفرهای هوایی و یا زمینی، ریلی و دریایی به سایر کشورها به شرح فوق مجموعاً دو نوبت در سال از ارز مسافرتی‌ مربوط به کشورهای عراق، سوریه و عربستان نیز بهره‌مند شوند. مسافرانی که از دو نوبت ارز مسافرتی به مقصد کشورهای عراق، سوریه و عربستان استفاده کرده‌اند نیز می‌توانند از ارز مربوط به سایر کشورها به شرح فوق استفاده کنند.

نحوه خرید ارز مسافرتی :

در مورد سفرهای هوایی کلیه مسافران می‌توانند با مراجعه به یکی از شعب بانک‌های ملی ایران، ملت و سامان در سطح شهر با ارائه مدارک مربوط، ارز مسافرتی خود را درخواست و سند حسابداری یا رسید آن را دریافت کنند. تحویل ارز با ارائه رسید مذکور پس از گیت خروجی فرودگاه انجام خواهد شد و خرید ارز بابت سفرهای زمینی، ریلی و دریایی در حال حاضر طبق روال گذشته صورت می‌پذیرد.

سایر نکات :

1- فروش ارز مسافرتی به مسافران با سن قانونی کمتر از 2 سال امکان‌پذیر نیست و برای سنین 2 تا 12 سال نیز به میزان 50 درصد مبالغ مورد اشاره خواهد بود.
2- فروش ارز مسافرتی به نرخ رسمی صورت می‌گیرد.
3- در ترتیبات فروش ارز مسافرتی منظور از سال، سال شمسی است و مسافرانی که در هر مقطع زمانی از سال1390 از ارز مسافرتی خود استفاده کرده‌ باشند از ابتدای سال 1391 می‌توانند از ارز مسافرتی جدید بهره‌مند شوند.
4- خرید ارز مسافرتی توسط مسافرانی که با گذرنامه ایرانی سفر می‌کنند در صورتی‌ که کشور مقصد آن‌ها کشور محل اقامت آن‌ها نیز ‌باشد، بدون نیاز به ویزا امکان‌پذیر است.



منبع خبر :http://khabaronline.ir/detail/203136/society/tourism



براساس اعلام بانک مرکزی

ارز مسافرتی به یکهزار دلار کاهش یافت

تهران- نرخ فروش ارز مسافرتی به هریک از مسافران هوایی (به استثناء سوریه،عراق،آذربایجان،ارمنستان، پاکستان، افغانستان ، امارات ، عربستان ، ترکیه، لبنان ،تایلند، گرجستان، قبرس ، تاجیکستان ، ترکمنستان ، مالدیو ، اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ،سنگاپور و چین) یک بار در سال و به میزان یکهزار دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی می باشد.


به گزارش روز سه شنبه ایرنا از بانک مرکزی، فروش ارز مسافرتی به هریک از مسافران هوایی به مقصد کشورهای آذربایجان، ارمنستان، پاکستان ، افغانستان ، امارات متحده عربی ، ترکیه، لبنان ، تایلند ، گرجستان، قبرس ، تاجیکستان ، ترکمنستان ، مالدیو ، اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ، سنگاپور و چین یک بار در سال و به میزان ٤٠٠ دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی می باشد.

فروش ارز مسافرتی برای مسافران زمینی، ریلی و دریایی یک بار در سال به مبلغ ٤٠٠ دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی می باشد.

فروش ارز مسافرتی به مقصد عراق (عتبات عالیات) به مبلغ ٢٠٠ دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی می باشد.

براساس این گزارش ، فروش ارز مسافرتی به مقصد عراق (عتبات عالیات) صرفًا به زائرانی که از طریق کاروان های تحت پوشش سازمان حج و زیارت اعزام می شوند امکان پذیر خواهد بود.

فروش ارز مسافرتی به مسافرین هوایی، زمینی، ریلی و دریایی کشورهای سوریه و عربستان (بابت عمره مفرده) به میزان ٤٠٠ دلار یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی می باشد.

مسافرانی که قبلا از ارز مسافرتی هوایی استفاده نموده اند ، می توانند در ' دو نوبت ' از ارز مسافرتی بابت سفر به سوریه، عراق و یا عربستان (بابت عمره مفرده ) استفاده نمایند.

براساس این گزارش ، فروش ارز مسافرتی هوایی به مسافرانی که دو نوبت از ارز مسافرتی مربوط به سوریه ، عراق و عمره مفرده استفاده نموده اند ، نیز مجاز خواهد بود .

درادامه تصریح شده است :‌ فروش ارز مسافرتی به مسافرین با سن قانونی کمتر از ٢سال امکانپذیر نبوده و برای سنین ٢ تا ١٢ سال به میزان 50 درصد در هریک از حالات فوق خواهدبود.

یادآور می شود :تغییرات در ارز مسافرتی ،‌از روز 31 فرودین ماه سال جاری اجرایی شده است.


http://www.irna.ir/News

سفر به هند اعجاب انگیز

سفر به هند اعجاب انگیز                   INCREDIBLE   INDIA


بعد از ماهها برنامه ریزی خلاصه موعد این سفر فرارسید سفری که با سفرهای دیگه یک کم متفاوت به نظر میرسید دوستان مختلفی که به عنوان میهمان کوچ سورفینگ به خونه ما اومده بودند یا از سفر هند برمیگشتند یا قصد سفر به این کشور عجیب رو داشتند و این من رو برای این ماجراجوئی بیشتر ترغیب میکرد ...دیدگاه های اولیه نسبت به هند متفاوت بود  اکثریت از هند بعنوان کشوری که ارزش دیدن رو داره و به نیکی یاد میکردند ولی دیدگاههای منفی هم وجود داشت مثلا تامامی ژاپنی  میگفت " وقتی من به وارناسی رفتم 24 ساعت اولش شوکه شده بودم و گریه میکردم !! " و کارینای پرتقالی میگفت " یا عاشق هند میشی یا ازش احساس تنفر میکنی !! " ماریان آلمانی میگفت " من از هندیها درس پایداری و استقامت در زندگی در شرایط سخت  رو یاد گرفتم که چطور میشه در کمال محرومیت و فقر زندگی آرومی داشت " ....


همه و همه این توصیفات من رو برای این سفر بیشتر تحریک میکرد  و می خواستم  واقعیت رو از دیدگاه خودم تجزیه و تحلیل کنم....

قبل از سفر یک سری تحقیقاتی از طریق اینترنت انجام دادم که یافته های زیر و تجربیات من توی این سفر  مطالب زیر رو شامل میشه :


 هندوستان که لقب شبه قاره رو به اون دادن ، کشور بسیار بزرگ و پهناوری هست که تنوع آب و هوایی زیادی داره و برای سفر به اون باید به منطقه ای که می خواهی سفر کنی و فصل مورد نظرتون دقت کنید


هندوستان با حدود یک میلیارد نفر کشور بسیار پرجمعیتی هست (جمعیت هندوستان ۱٬۲۱۰٬۱۹۳٬۴۲۲ نفر است که دومین کشور پر جمعیت دنیا پس از چین به شمار می‌آید)و تجربه من نشون از امن بودن این کشور داره ، البته چند حمله تروریستی در دهه گذشته باعث شده که کنترل دقیقی در مناطق پرتردد شهر مثل مترو و معابد مذهبی وجود داشته باشه ولی کلا کشور امنی محسوب میشه ....



واحد پول هند روپیه هست و در زمانیکه ما به هند سفر کردیم هر روپیه هند معادل 27 الی 30 تومان ما میشد ولی الان قیمت دلار و به طبع اون روپیه خیلی فرق کرده و قابل مقایسه با چند ماه گذشته نیست معیار قیمت های من با دلار حدود 1100 تومانی بود !

برای تبدیل دلار به روپیه بهتره بیرون از فرودگاه اقدام کنید تا نرخ های بهتری بتونید معاوضه کنید جالبه که در صرافی هم می تونید چونه بزنید و نرخ های پیشنهادی اونها رو تغییر بدید...


القصه !


برای رفتن به هند دو کار اولیه باید انجام می دادیم خرید بلیط و گرفتن ویزا هند...  و برای گرفتن ویزا  خرید بلیط تائید شده الزامی بود برای خرید بلیط دو گزینه پرواز مستقیم وجود داشت پرواز با هواپیمایی ایران ایر به بمبئی و پرواز با هواپیمایی ماهان به دهلی نو و با توجه به وجود مثلث طلائی هند در نزدیکی دهلی نو پرواز با ماهان ایر گزینه انتخابی ما بود و فقط ساعت بسیار بد پرواز رفت و برگشت واقعا ما رو اذیت میکرد

ساعت پرواز از فرودگاه امام خمینی ساعت 8:20 شب بود ولی ساعت 1 بامداد به فرودگاه ایندیرا گاندی میرسیدیم  ولی چاره ای جز این نداشتیم چون فاصله بمبئی تا مقاصد ما بسیار دور بود ....

برای دریافت ویزا هم فرآیند پیچیده ای نداره و باید یک فرم سفارت رو تکمیل کنیم و با دو قطعه عکس و یک سری کپی  پاسپورت تحویل سفارت هند تو خیابان میرعماد بدیم  و نیازی به مدارک حقوقی و کاری خاصی نیست حدود یک هفته کاری هم صدور ویزا طول میکشه و قیمت ویزا 39 هزار تومان است از شانس من روزیکه به سفارت رفتم به مناسبت یکی از اعیاد هندی سفارت تعطیل بود و من وقت نداشتم دوباره اینکار رو بکنم به یکی از آژانسها مراجعه و با پرداخت 85 هزارتومان این ویزا 15 روزه تحویل گرفتم. البته این مبلغ با توجه به آژانسهای مختلف فرق داره بعضی ها 120 الی 130 هزار تومان می خواستند !!


هواپیمای ماهان ایر به نظر از ایران ایر نو تر و تمیز تر بود ولی سرویس پذیرایی و نحوه توزیع شام و آن ابتدائی تر به نظر میرسید مثلا نوشابه خانواده رو به صورت لیوانی توزیع میکردند !

یا دستمال مرطوب رو بدون پک و با یه پنس به مسافرین میدادند که خیلی دور از ذهن به نظر میرسید !!


پس از حدود 3.5 ساعت پرواز و با پشت سر گذاشتن یک دست انداز شدید هوایی با سلامت به فرودگاه  ایندیرا گاندی دهلی نو رسیدیم و قبل از فرود فرمی در داخل هواپیما توزیع شد که پر کردنش برای گذر از ورودی فرودگاه اجباری بود یک سری مشخصات اولیه پاسپورت و نوع ویزا که نوع توریستی TVبود و .....


فرودگاه شیک و بزرگ و  تمیزی بود  و  فرودگاه امام خمینی واقعا در مقابلش حقیر دیده میشد .

ما چاره ای جز توقف 6 ساعته تا روشن شدن  هوا نداشتیم یک زوج هندی به اسم رونیتا و ویجیه قراربود که میزبان ما برای 2 شب  اول اقامت ما در دهلی نو باشند و کلی مکاتبه و هماهنگی از طریق فیس بوک و کوچ سورفینگ و گرفتن آدرس و تلفن هم انجام شده بود تو ای میل از ما خواسته بودند کپی پاسپورتمون رو براشون میل کنیم که از نظر پلیس هند مشکلی نداشته باشند ظاهرا یه جورایی از لحاظ امنیتی لازم به نظر میرسید...


یکی از مسافرین ایرانی که اون هم تصمیم گرفته بود شب رو تا صبح اونجا بمونه برای نماز خوندن روزنامه ای در گوشه ای از سالن فرودگاه پهن کرد و قطب نما یا همون قبله نما رو برای پیدا کردن جهت قبله از جیبش بیرون آورد ولی چند پلیس و گارد ویژه سریعا خودشون رو بهش رسوندند و فکر های بدی در موردش کردند!! چه کنیم که  متاسفانه پاسپورت ایرانی سابقه خوبی نداره ! ولی اونها بعد از چک کردن مدارک هویتی و قبله نما و ... بهش اجازه دادند که نمازش رو بخونه و ....


ما تصمیم گرفتیم که داخل محوطه مسافرین خروجی  بشینیم چون هم امنیت بهتری داره و هم شرایط داخل شهر برای ما پیش بینی شده نبود .... همینطوریکه روی صندلی نشسته  بودیم و اطلاعات جمع آوری شده رو مرور میکردیم با یک خانواده هندی که در کنار ما نشسته بودند آشنا شدیم که این آشنایی هم برای ما و هم برای اونها جالب بود دختر بزرگ خانواده که از همه کنجکاوتر بود گفت که برای رفتن به یک مراسم عروسی از بمبئی به دهلی اومدند که باید با ماشین به آگرا بروند و چون هوا تاریک و غبارآلود بود اونها هم ترجیح دادند توی فرودگاه تا صبح صبر کنند و همین نقطه مشترک ، آغاز گر صحبت طولانی ما با این خانواده  خوب هندی شد که زمان انتظار رو برای طرفین کوتاهتر میکرد پدر خانواده کارمند یک شرکت هواپیمایی بود و مادر کارمند بانک ....

از همه چیز صحبت کردیم از مراسم عروسی گرفته تا مسائل اجتماعی ... کلا  مکالمه جالبی بود

با توجه به اینکه فرودگاه وایرلس نداشت ( البته داشت ولی رایگان نبود! ) امکان چک کردن ای میل وجود نداشت و با پیشنهاد شوئتا (دختر بزرگ )  سیم کارت اونها رو قرض گرفتم و باموبایلم ای میلم رو چک کردم .....

 

بدترین حالت ممکن اتفاق افتاد!!! میزبان ما در دهلی با نامه بلند بالا در دقیقه 90  از ما معذرت خواهی کرد که بعلت اتفاق غیر منتظره در دهلی نیست و نمی تونه میزبان ما بشه و گفت که توی برگشت در روزهای آخر میتونه میزبان ما بشه !!! و شماره موبایل یکی از دوستانشون رو تو ای میل برام گذاشت و گفت یه تماسی با اون بگیریم و در موردما با دوست دیگه کوچ سورفینگ هماهنگ کرده ....


پس از روشن شدن هوا و خداحافظی با اون خانواده ، تا ساعت 8:30 یه دوری اطراف فرودگاه زدیم تا دوست ویجه ای از خواب بیدار بشه .... یه اس ام اس به  دوست ویجه ای زدم  خوشبختانه سریع جواب داد و ما رو از بلاتکلیفی در آورد.... گفت با توجه به توضیحاتی که دیشب به ویجه ای داده، میهمان دیگه ای  داره نمی تونه میزبان ما بشه!!

 

این برای ما قابل پیش بینی نبود چون روی این میزبان خیلی برای ادامه سفر و خرید بلیط و کسب اطلاعات مفید دیگه حساب کرده بودیم با خستگی تمام کوله پشتی سنگین ما که سنگین تر به نظر میرسید برداشتیم و گیج و ویج به راه افتادیم ....




ادامه دارد

نگاهی به کوچ سورفینگ ازدیدگاه میزبانی

سوالات زیادی برای تعدادی از خوانندگان عزیز پیش اومده بود که از طریق ای میل و یا نظرات در مورد نحوء میزبانی و شرایط اون پرسیده بودند که لازم دونستم قبل از شروع خاطرات مربوط به هند یه توضیح مختصری داشته باشم.


همانطور که میدونید در روابط اجتماعی اون نوعی از روابط موثرتر و منطقی تره که دو طرفه باشه در کوچ سورفینگ هم اگه یه تعادلی بین میزبان شدن و میهمان شدن برقرار باشه می تونه مفید تر و مثمرثمر تر باشه  و اگه شما میزبان خوبی باشید قطعا در یافتن میزبان در مسافرتهاتون موفق تر خواهید شد مثلا یکی از میزبانهای من در آلمان دلیل اصلی  قبول درخواست من رو میزبانیهای متعدد من برشمرد ولی از اونجائیکه ما در شرایط حساسی هستیم باید تمامی جوانب مربوط به میزبان شدن رو در نظر داشته باشیم که مثل زندگی ما در این شرایط توام باریسک نسبی است


حتما قبل از میزبان شدن به دقت پروفایل افراد رو بخونیم و بدون مطالعه میزبان نشیم مثلا سابقه مسافرتهاشون رو بدونیم اگه میهمان احتمالی ما به کشورهایی که نسبت به آنها حساسیت  خاصی وجود داره (مثل رژیم اشغالگر قدس ) قبل از اومدن به ایران سفر کرده باشند باید با حساسیت بیشتری عمل کنیم..... مثلا شهروندان آمریکائی به هیچ وجه مجاز به اقامت در منازل شخصی ایرانیها نیستند و الزاما در کلیه مراحل سفرشون باید با راهنمای رسمی تور همراه باشند و ....

 

البته میزبان شدن برای یک عضو دلیل نمیشه که شما حتما یه روزی میهمانش بشید یا بلعکس ... و شاید شما هرگز دیگه اونها رو نبینید و برعکسش هم صادقه شما میهمان کسی میشد ولی شاید میزبان شما هرگز به ایران سفر نکنه من 2 تا تجربه متقابل داشتم که بعد از یکسال تونستیم همدیگر رو ببینیم که یه حس غیر قابل توصیفی به آدم دست میده ... انگار سالها با هم آشنا بودیم ....


کلا افراط و تفریط در تعدد میهمانان و جلب توجه عمومی خیلی مطلوب به نظر نمیرسه و باید با وسواس خاصی نسبت به این کار اقدام کرد و این مسئله در محیط های کوچک تر الزامی تر است ...

البته امیدوارم این توضیحات کلی !! توام با احتیاط من تا اندازه ای مفید بوده باشه .....



تصاویر زیر دوست هایی که من فرصت استفاده از تجربیاتشون رو داشتم رو نشون میده ...


ماقیان برهمر از آلمان اولین میهمان من دانش آموز 20 ساله آلمانی (البته الان دیگه دانشجو شده) که  از بعضی  ایرانیها  خیلی بیشتر در مورد تاریخ معاصر ایران اطلاعات داشت ما بعد از یک سال به مله و اوسنابورک سفر کردم و خانواده اون ( دکتر برهمر از ما به بهترین نحو ممکن پذیرائی نمود ) این عکس رو ماقیان در کنسرت تابستان امسال با استاد شجریان در آلمان گرفته است. لازم به ذکر است ماقیان صدای استاد شجریان رو اولین بار توی ماشین من شنید و من دلایل محبوبیت مردمی استاد شجریان رو براش شرح دادم بیشتر مجذوب شجاعت و شخصیت  و هنر استاد شد.



تامامی از ژاپن  در زیارتگاه امامزاده  23 ساله فارغ التحصیل دانشگاه 



آئودری و دن زوجی که در برلین میزبان ما بودند و چند ماه بعد به ایران سفر کردند



  پیتر  کارمند متروی وین از اتریش عاشق عکاسی و با یک دوربین و تجهیزات 5 کیلوئی !!



ناندو از برزیل ساکن انگلستان (میهماندار هواپیما) که به بیش از 100 کشور دنیا سفر کرده بود 



میکله از کشور ایتالیا که بعنوان مددیار سالمندان در انگلستان مشغول به کار بود



ژان پاسکال ریشیر از کشور سوئیس همراه با بردیا در حال آشپزی ژان فیزیوتراپیست بود



کارینا از کشور پرتقال فارغ التحصیل دانشگاه فعلا جهانگرد که به تنهایی سفر میکرد



جان از آلمان 24 ساله فارغ التحصیل زیست شناسی


 لیونل و میکل از کشور اسپانیا و آتش نشان در ایالت باسک



لیو از چین نویسنده که به بیش از 80 کشور دنیا سفر کرده بود


ویبها از کشور هند صاحب کارخانه لوازم آرایشی که عاشق سفر و البته خرید !!! بود و به بیش از 50 کشور دنیا سفر کرده بود .



اگه در مورد میزبانی نظری دارید خوبه که به اشتراک بذارید و نظر بدید ....