سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

بازار چاتوچاک - پروژه آسیا تک بانکوک ( روز دوم)

با توجه به تغییر ساعت فیزیولوژیکی بدن ،  و علیرغم خستگی روز گذشته ، من طبق معمول نتونستم خیلی بخوابم و صبح زود از خواب بیدار شدم و جزء گروههای اولی بودیم که برای صرف صبحونه به رستوران حقیر هتل J two S رفتیم ، میز ها و صندلیها مندرس و کهنه به نظر میرسید ولی پذیرایی و تدارکات صبحونه هتل هیچ مشکلی نداشت و بسیار تمیز و قابل قبول بود و انواع و اقسام غذاها بر روی میز چیده شده بود و بصورت سلف سرویسی قابل انتخاب بود ،  از برنج ، عدسی و غذاهای پخته شده گرفته تا نیمرو و تخم مرغ پخته و انواع میوه های استوایی و شیر و چای و مربا  ... برای میهمانان چیده شده بود فقط اینکه چیزی بعنوان پنیر سرو نمیشد ! البته در روزهای بعد هم در فروشگاههای مختلف خبری از ماست معمولی نبود و فقط ماست میوه ای یافت می شد .آناناس و هندوانه و چند جور میوه استوایی هم جزء لاینفک صبحونه ما بود.

مقصد دومین روز ما در بانکوک ، بازار هفتگی چاتوچاک بود که به اسم  JJ bazar هم معروف بود ، این بازار بصورت هفتگی و روزهای شنبه و یکشنبه تشکیل میشه و با توجه به زمانبندی سفر ما، دومین روز و آخرین روز اقامت ما در بانکوک میتونستیم از این بازار دیدن کنیم ، خوشبختانه راههای دسترسی به این بازار آسون و با استفاده از سرویس حمل و نقل عمومی بانکوک مترو و  BTS براحتی میسره  ، که بستگی به محل اقامت و هتلتون میتونید هرکدوم از این دو مسیر را انتخاب کنید.


دانلود نقشه حمل و نقل عمومی در بانکوک 


راه دسترسی به چاتوچاک از طریق BTS  Sky Train: باید به ایستگاه موچیت  ( N 8)  برسیدکه در واقع آخرین ایستگاه ترن هوایی نیز هست و راه دوم استفاده از خط مترو  زیرزمینی می باشد،  که باید در ایستگاه چاتوچاک پارک پیاده بشید. ایستگاههای مترو یا همون MTS  با  علامت M  به راحتی مشخص است ، در صورتیکه از خطوط ترن هوایی با مترو تعویض خط کنید، خرید بلیط مجزا لازمه ، ولی بین خطوط مختلف ترن هوایی با خرید یه بلیط میشه براحتی در ایستگاه مورد نظر ، تعویض خط انجام داد ، نزدیک ترین ایستگاه BTSبه هتل J Two S   ایستگاه راچ تیوی  Ratchathewi بود  که در مجاورت هتل آسیا قرار داشت  با خرید یه بلیط  ،  در ایستگاه سیام ،  با تعویض خط ترن هوایی به راحتی به موچیت رسیدیم.

 پیشنهاد میشه با توجه به گرمای محتمل هوا و رطوبت بالا  ، برنامه تون را طوری تنظیم کنید که در ساعات اولیه صبح  به چاتوچاک برسید تا در هوای گرم خیلی اذیت نشید ما حدود 9 صبح رسیدیم .  پیدا کردن ورودی بازار هم خیلی ساده بود ،  چون خیل جمعیت به سمت بازار میرفتند و خودبخود ما رو به سمت ورودی بازار هدایت کردند ، فقط بهتر است در ورودی بازار نقشه بازار را تهیه کنید ( رایگان )  تا در پیدا کردن جهت و موقعیت یابی دچار مشکل نشید ، چاتوچاک بازار بزرگی است که از چندین بخش اصلی تشکیل شده که هر بخش با کوچه های باریک و دالان های تنگ به هم متصل می شوند و طبق نقشه در هر بخش اختصاص به گروه خاصی از کالاها اختصاص داره ولی عملا در خود بازار این دسته بندی بطور دقیق رعایت  نمیشه ، اولین کار پس از تهیه نقشه تعیین موقعیت بود تا با الویت بندی بازارها ، در حداقل زمان ،  بیشترین استفاده رو از بازار داشته باشیم .  برخلاف مراکز خرید بانکوک که هوای خنک به خریداران آرامش میداد ، در چاتوچاک تراکم جمعیت و گرمای هوا من رو یک کم عصبی میکرد و البته در بعضی از فروشگاهها از کولر استفاده میکردند ولی بطورکلی چاتوچاک گرم و شرجی بود!  قابل ذکر است که سفر ما در خنک ترین ماه سال بود و قطعا در روزهای تابستانی شرایط گرم تر و شرجی تر خواهد شد ، برای فرار از گرمای هوا  یه بستنی نارگیلی در پوسته کلفت یه نارگیل خیلی حالمون رو جا آورد ، این بستنی کنار خیابونی با یه پرچم کوچیک تایلند تزئین شده بود  و در داخلش علاوه بر بستنی  نارگیلی ،  ذرت هم  داشت و خیلی خنک کننده و انرژی بخش بود،  اگه رفتید از امتحان کردنش غافل نشید ، 

همه جور کالایی در چاتوچاک یافت میشد کالاهای دسته دوم و پوشاک بزرگسال و کودک و کالاهای تزئینی و ... خرید در بازارهای اینچنینی ، برای یافتن کالا با قیمت مناسب ،  نیاز به صرف انرژی و چونه زدن داره که برام خیلی لذت بخش نیست ! چون همیشه فکر میکنی این چیزی که خریدی شاید گرونتر از قیمت واقعی اش باشه و چونه زدن برام اصلا  جالب نیست !  ولی برای خرید هم مجبوری چونه بزنی چون قیمت ها غیر واقعی است و گاها چند ده برابر قیمت اصلی گفته میشه ! ولی در مجموع در این بازار قیمت ها بسیار مناسب تر و ارزونتر از سایر بازار ها در بانکوک به نظر میرسید ...




در بین بخشهای مختلف بازار که توسط یک خیابان عریض به هم دیگه متصل میشد ، بهترین مکان برای فروش نوشیدنی های خنک ، میوه های برش شده استوایی و سایر غذاخوریهای خیابانی بود ... صدای سرو صدای طبل و آواز خوندن گروهی توجه ما رو به خودشون جلب کرد ، گروهی از جوانان  مشکی پوش که با صدای موزیک و نواختن طبل در طول خیابان با سرو صدای زیادی در حال حرکت بودند که ظاهرا  خبر از افتتاح فروشگاهی رو در این بازار به اطلاع عموم میرسوند و این نوع تبلیغات هم در نوع خودش جالب بود!

در گوشه دیگه بازار چند تا جوون در حال اجرای حرکالت موزون و منظم و هماهنگی بودند که با اجرای موزیک همراه بود و اعضاء گروه همگی تی شرت های زرد رنگ پوشیده بودند و عده  زیادی نیز از رقص  وپایکوبی اونها که به مناسبت روز تولد پادشاه تایلند انجام میشد تصویر برداری میکردند. جالب اینکه تقریبا 70 الی 80 درصد مردم بانکوک از تی شرت و پیراهن های زرد رنگ که روش تصاویری از دوچرخه و یا شعار Bike For Dad  نوشته بود پوشیده بودند و همراهی عمومی مردم با یه حرکت ظاهرا حکومتی هم برامون جالب بود علیرغم اینکه گاها در اخبار خبرهایی رو در مورد اعتراضات مردمی  قرمزها شنیده بودیم ...

در گوشه دیگه ای از خیابان اصلی بازار چاتوچاک ،  دفتری یادگاری گذاشته شده بود که افراد در اون جملاتی رو به یادگار مینوشتند و ما هم یادگاری رو در اون دفتر به زبان انگلیسی و فارسی یادداشت کردیم و برای مردم و پادشاه تایلند آرزوی شادی کردیم ، افرادیکه پشت سر ما بودند با دیدن نوشته های فارسی و متفاوت ما توجه اشون جلب شد و از ما سوالاتی رو در مورد کشورمون و نگاهمومن به تایلند پرسیدند و ما هم با حوصله و خوشرویی دیدگاه مثبت مون رو در این مدت کوتاه نسبت به مردم و کشور تایلند بهشون ابراز کردیم و اونها رو خوشحال کردیم ... 

در بازار چاتو چاک ، برای انتخاب مسیر بهتره که در ابتدا در راهروهای اصلی بازار قدم بزنید و در صورتیکه به کوچه های فرعی میرید جهت یابی رو از دست ندید چون  کوچه ها و بازار ها خیلی  شبیه بهم و گیج کننده هستند  ، پس از چند ساعتی قدم زدن در گوشه گوشه بازار و کم و بیش خرید ! مهمترین خرید من 3 دست لباس زرد رنگ تایلندی که واقعا در اون روزها خیلی مد بود برای خودم و بردیا و مامانش تا در یه فرصت مناسب سه نفری بپوشیم و با پوشیدنش یاد خاطرات سفرمون بیفتیم ...

پس از تجربه موفق و خوش مزه غذاهای خیابونی  شب قبل  ، اینبار با اعتماد به نفس بیشتری سمت غذاهای خیابونی رفتیم مرغ سوخاری ، هشت پای سرخ کرده ، میگو و ماهی از گزینه های وسوسه کننده بود ( البته به غیر از 8 پا!) البته غذاهای دیگه تایلندی که شبیه سوپ و خوراک و نودل های آبدار بود گمون نکنم به ذائقه همه خوشایند باشه و بوی تند اونها گاها آزار دهنده است ولی مرغ سوخاری که در قطعات ران و سینه آماده شده بود ،  چند قطعه با قیمت مناسبی ناهار دومین روز ما رو در بازار چاتوچاک شکل داد ،  با نون و نوشابه ای رو هم از قبلش خریداری کرده بودیم  ، در گوشه آرومی از بازار ناهار خوشمزه و داغ رو که با سس تند فلفلی آغشته شده بود نوش جون کردیم ! و در نیمکتی که در اون گوشه دنج  بود ، دقایقی رو به استراحت و تجدید قوا سپری کردیم در ساعات ظهر هوا گرمتر و تعریق شدید ما رو خسته تر کرده بود ولی پس از استراحت گوشه های کشف نشده بازار و مورد بررسی و بازدید قرار دادیم ، یه فروشگاه نوشیدنی هم در گوشه ای از خیابان توجه عابرین رو با پخش موزیک های ریتمیک غربی و حضور DJ خانومی که با دقت و حس خاصی موزیک رو برای مشتریهای داخل فروشگاهها و عابرین تنظیم میکرد ... با  وجود مشتریهای  پرشمارغربی که مشغول نوشیدن نوشیدنی های سبک و کم الکل بودند،  آدم یادش میرفت که اینجا شرق آسیاست !

 یه آشپزی  با قیافه  اروپای شرقی  یا شاید ترک  که مشغول بهم زدن دسپتختش بود در مجاورت این بار ،  با حرکات موزون ، توجه توریست ها رو به خودش جلب کرده بود و خیلی ها با هاش عکس میگرفتند و وقتی  متوجه دوربین هایی فیلم و عکس  می شد  ژست های متنوع میگرفت و  جو انرژی بخش و فانی رو بوجود آورده بود ...





دفتر یادگاری پادشاه تایلند


اختاپوس  کبابی



به رنگ و ترکیب لباس ها دقت کنید!





گوشه دنج بازار

حدودا ساعت 3  بعد از ظهر ، دیگه واقعا خسته شده بودیم و  برای غروب   بازدید از پروژه آسیا تک  رو برنامه ریزی کرده بودیم ، یکی از دوستان کوچ سرفینگ بانکوک که قرار بود در یکی از روزها ملاقاتش کنیم آسیا تک رو به ما پیشنهاد داده بود و در پیامکی که از طریق واتس آپ برامون فرستاده بود یادآور شده بود  که برای رسیدن به آسیا تک باید به ایستگاه ه سپاهان تکسین  بریم و در اونجا یکسری کشتی ها رایگان Free Shutel  داره که انحصاری برای آسیا تک هست و میشه  اوقات خوبی رو  اونجا بگذرونیم ، آسیا تک جزء  جاهایی نبود که قبلش بررسی کرده باشیم و اطلاع خاصی در موردش نداشتیم و بازدید از اون رو جایگزین نیرامیت شو کردیم    ( نیرامیت شو برنامه فرهنگی است که برای آشنایی با فرهنگ  تایلند  اجرا میشه و یکسری نمایش ها و رقص های سنتی و فرهنگی تایلندی رو شامل میشه ) ...

تا غروب آفتاب دو سه ساعتی وقت داشتیم میتونستیم بریم هتل یه استراحتی بکنیم  و بعدش بریم برای آسیا تک ، ولی ترجیح دادیم یه ساعتی رو در پارک و فضای سبز کنار بازار چاتوچاک استراحت کنیم و بعدش مستقیم به سپاهان تکسیمن بریم و در وقت و هزینه رفت و آمد صرفه جویی کنیم ....

برای رسیدن به پارک از یکی از خیابانهای اطراف بازار به سمت پارک رفتیم و با گذر از یک سری غذاخوریهای تایلندی آز همونهایی که بوهای تند ادویه هاشون آدم رو آزار میده رد شدیم و خدا رو شکر کردیم که نوع غذای خیابانی مطلوب ما اصلا از این بوهای آزار دهنده نمیده و ... 

پارک مجاور بازار چاتوچاک  بزرگ ، سرسبز و مملو از جمعیت بود وجالب اینکه هیچ کی روی چمن ها دراز نکشیده بود! و کسایی که روی چمن ها استراحت میکردند یک زیراندازی رو اجاره میکردند و رو زیرانداز دراز کشیده بودند ، دریاچه بزرگی هم در وسط پارک وجود داشت ،  هوا در پارک خنک تر و مطلوب تر از بازار بود ...یه ساعتی ریلکسیشن و استراحت کردیم و پس از گشت و گذاری در پارک عازم سپاهان تکسین شدیم از طریق ایستگاه موچیت با خرید یک بلیط مستقیم به سمت ایستگاه Sapahan  Taksin رفتیم ریال  فقط لازم بود که در ایستگاه سیام خط BTS را عوض کنیم ، خنکی هوا در داخل خطوط ترن هوایی و مترو خیلی لذت بخش بود و فاصله 13 ایستگاهی تا مقصد براحتی و در کوتاهترین زمان ممکن سپری شد ، پس از خروج از ایستگاه و با دنبال کردن خروجی های سمت چپ ایستگاه به کنار رودخونه معروف چائو پرادیا رسیدیم  ، پیدا کردن قایق های رایگان آسیا تک  Free Shuttle خیلی سخت نبود این قایق ها هر روز از ساعت 10:10 صبح  تا 10:10 شب فعال بودند و با توالی نیم ساعته از اسکله حرکت می کنند.





همه جا زرد رنگه !!




Asiatique River Front

صف ورودی خیلی طولانی به نظر میرسید ، فکرکردیم چند ساعتی رو باید اینجا  و در صف قایق هدر بدیم ، به ابتدای صف سرک کشیدم تا از مقصد مطمئن بشم ، خوشبختانه قایق بزرگتر از انتظار بود و در واقع کشتی کوچکی بود که همه افراد در صف موفق به سوار شدن شدند  با توجه به اینکه از قبل  سفر اطلاعاتی در این مورد نداشتیم کاملا پیش بینی نشده بود و براساس پیشنهاد گویی Goie  عازم اینجا بودیم ، بعدا متوجه شدیم که یه کمپانی  دانمارکی در سیام  برای داد و ستد شرکتش،  این اسکله  رو در جوار رودخونه  Chao Phraya  ایجاد کرده بود و در سال 2012بابازسازی اسکله ، فروشگاهها و رستورانهایی را به سبک غربی  ایجاد کردند که در شب فضای خیلی جذابی را برای بازدید کنندگان فراهم میکنه ، 

پس از سوار شدن به کشتی کوچک رایگان در کمتر از 15 دقیقه و بدون توقف به آسیا تک رسیدیم  ، چرخ فلک بزرگی هم  به نام Mekhong  در کنار این مجتمع  ایجاد شده  این چرخ فلک نسبتا بزرگ خیلی وسوسه کننده بود  با خودمون گفتیم که چون فرصت سوار شدن چرخ فلک لندن رو نداریم !!حداقل  این چرخ و فلک رو به نیت چرخ و فلک لندن ( چشم لندن ) سوارشیم ، پس از گذر از بین فروشگاهها و غذاخوریهای که به سبک غربی طراحی شده بود به چرخ و فلک رسیدیم و پس از گذر از صف نسبتا کوتاهی سوار چرخ فلک شدیم ، ارتفاعش کمتر از اون چیزی بود که از پایین متصور بودیم  مدت زمانیکه در بالا بودیم حدودا 10 تا 15 دقیقه طول کشید و با توقف های کوتاهی که برای پیاده و سوار شدن افراد انجام می شد فرصت خوبی برای تصویر برداری پیش می اومد و در داخل کابین با روشن کردن چراغ های داخل میشد عکس سلفی به یادگاری گرفت ...

  که از 5 عصر تا نیمه شب فعال است قیمت بلیط  چرخ و فلک به شرح زیر است :

بزرگسال 300 بات ، بچه ها با قد کمتر از 120 سانت 200 بات و برای افراد مسن بیش از 60 سال 200 بات و برای افراد ناتوان و معلول جسمی هم 150 بات است. 

رستورانها با فضای غربی و اجرای موزیک زنده ، فضای کریسمس همه و همه آسیا تک رو به تیکه غربی بانکوک متمایز میکرد حتی متکدیان این مجتمع هم از روش هنرمنددانه گدایان اروپایی پیروی میکردند ... پس از ساعتی گشت و گذار مجددا با همان قایق های رایگان به ایستگاه سپاهان تکسین برگشتیم در بین راه آتش بازی به مناسبت تولد پادشاه بانکوک از دور دست پیدا بود و هوای خنک و قایق سواری در رودخانه پرآب هم بسیار لذت بخش بود ... 









چرخ و فلک آسیا تک بانکوک









قفل های عشاق به تقلید از نمونه اروپایی !

متکدی نوازنده خردسال!

پیشواز کریسمس 2016







متکدی با استایل اروپایی










بزودی ... ادامه سفر و   عزیمت به فیتاسانالوک و ملاقات با معلم انگلیسی و  تجربه جالبی از یک خانواده انگلیسی- تایی رو  در پیش خواهیم داشت 


تاریخ احتمالی بروز رسانی وبلاگ و انتشار  پست بعدی همزمان با آغاز سال نو - 1395



بانکوک -- Bangkok

زمان مسافرت رو طوری تنظیم کرده بودیم که  با چند تا از تعطیلات رسمی کشور همزمان  بشه و با کمترین مرخصی بیشترین استفاده رو از تعطیلات داشته باشیم ، روز پرواز پنجشنبه بود و ساعت پرواز ساعت 21:50 هواپیمایی ماهان ، با توجه به  ترافیک  خیابانها و  شلوغی  احتمالی پنجشنبه در اطراف بهشت زهرا  ، زمانبندی حرکت بسیار مهم بود و خوشبختانه در زمان مناسبی به فرودگاه امام رسیدیم ، از اونجایی که هواشناسی سرد شدن هوا را در اواسط هفته پیش بینی کرده بود  و چون ساعت برگشت مون هم نصفه شب بود پیدا کردن یه پارکینگ سرپوشیده برای این چند روز در فرودگاه امام خیلی مهم بود ، نگهبان ورودی پارکینگ خیالمون رو راحت کرد و گفت پارکینگ پره و هیچ جای خالی موجود نیست ... ما گیر دادیم که حالا اجازه بده ، شاید شانس ما ، یه جا پارک کوچیک پیدا شد، ولی متاسفانه چندین دور در طبقات پارکینگ زدیم ولی جای خالی پیدا نشد ، ناگهان یه فکربکر به سرم زد! ، پباده شدم و با رایزنی با یکی از نگهبانان پارکینگ و با بهره گیری  از روش مطلوب  مرزبانان آذربایجانی ( اشاره به خاطرات سفر به باکو ) یه جای پارک خیلی تنگ و استثنایی برامون پیدا شد و ما هم از شرمندگی اون نگهبان فداکار در اومدیم چون توی این سرمای زمستون ارزشش رو داشت چون معلوم نبود تو این چند روز برف و سرما ی  احتمالی ماشیمون رو سالم تحویل بگیریم !

علیرغم اینکه زمان زیادی رو از دست داده بودیم ولی هنوز وقت داشتیم ، دقایق زیادی به اتفاق چند تا از مسافرهای دیگه جلوی آسانسور طبقه زیرین پارکینگ منتظر موندیم ولی خبری از آسانسور نشد و برای اینکه به موقع برای دریافت دلار و سایر تشریفات فرودگاهی برسیم ، مجبور شدیم پله ها رو کشون کشون بریم بالا ...


با توجه به نزدیکی به ایام اربعین حسینی ، فرودگاه و پروازهاش هم حال و هوای کربلا رو داشت و امسال تبلیغات زیاد رسانه باعث شده بود که مسافرهای زیادی چه از طریق زمینی و یا هوایی عازم عراق بشن و ترکیب فرودگاه تقریبا متفاوت تر از همیشه بود و در تابلوهای پروازها اکثرا به مقصد عراق بود فقط یه پرواز به مقصد بلاد کفر بود و از قیافه مسافرها میشد به راحتی مسافران پرواز بانکوک رو تشخیص داد .

با توجه به اینکه برای دریافت حواله ارز مسافرتی قبلا عوارض خروج از کشور رو پرداخت کرده بودیم و هزینه دلارهای مسافرتی رو هم در بانک ملت قبلا پرداخت شده بود ، فقط باید از گیت ماهان کارت پرواز میگرفتیم که مسئول خوش برخورد ماهان کوله پشتی و یه چمدون رو از ما تحویل گرفت و کوله پشتی دومم با توجه به اینکه بند های زیادی داشت ، اجازه داد که بعنوان بار همراه به داخل کابین ببریم ...

پس از ورود به دومین سالن ، بانک ملت در طبقه زیرین قرار داشت و با در دست داشتن حواله های بانکی به راحتی نفری 300 دلار ارز مسافرتی با قیمت تقریبی 3000 تومان را دریافت کردیم.

مدارک لازم برای دریافت ارز مسافرتی :

اصل و فتوکپی کارت ملی

اصل و فتوکپی شناسنامه 

اصل و تصویر ویزا

اصل و فتوکپی بلیط با مهر آژانس مسافرتی

اصل و فتوکپی عوارض خروج از کشور  - نفری 75000  تومان --  قابل پرداخت در بانک ملی به شماره حساب 2110100250009 

نکته مهم اینکه ارز مسافرتی رو حداکثر 7 روز قبل از پرواز میشه تهیه کرد و همه شعبات بانک ملت موظف هستند که این خدمات رو ارائه کنند، ارز مسافرتی فقط سالی یک بار به مسافرین هوایی تعلق میگیره و به  مسافرت زمینی و یا دریایی ارز مسافرتی تعلق نمیگیره و بچه های زیر 12 سال هم ارز مسافرتی نمیدهند .


اکثر سفرهایی رو که با هواپیماهای ماهان رفتیم ، کیفیت هواپیما نسبتا خوب و تمیز بود ، اینبار هم از این قاعده مستثنی نبود، جای ما که در صندلی ها چهارتایی وسط بود و با یه هماهنگی با مهیمانداربه صندلی دوتایی کنار پنجره تغییر کرد .

ترکیب مسافرهای هواپیما جالب بود   پسرهای  جوان زیادی  که گروهی باهم عازم این سفر بودند ،  یه تعدادی زوج جوان ، میانسال و حتی مسن هم در بین مسافران دیده می شدند و از همه جالب تر گروهی از جوانان 6 دهه پیش بودند که با میانگین سنی 60 -65 مجردی عازم این سفر بودند ، تسبیح به دست و با کت و شلوار وارد هواپیما شدند و اگه تو لابی این جوانان قدیمی رو میدید شک نمیکردید که مسافران  نجف هستند ولی  تو فرودگاه بانکوک با یه تغییر وضعیت با همون تسبیح ولی اینبار با  زیرپیراهن های  آبی و یا سفید دیدیمشون !!

پذیرایی و غذاهای بین پرواز خوب بود و با توجه به خستگی یه روز کاری ، تقریبا بغیر از زمان پذیرایی بقیه ساعات پرواز رو در خواب بودیم و خیلی مسافت 6 ساعته پرواز رو حس نکردیم ...








ساعت 7:40 دقیقه به وقت بانکوک به فرودگاه سوارنابومی  ( Suvarnabhumi ) رسیدیم  ، فرودگاه در سال 2006 احداث شده و نسبت به فرودگاه دیگه بانکوک  Don Muang جدیدتره  ، این فرودگاه در جنوب شرقی بانکوک واقع شده  و به سیستم حمل و نقل ریلی عمومی بانکوک اتصال داره و دسترسی به نقاط مرکزی شهر از این فرودگاه راحت است .


با توجه به اینکه ما در جلوی هواپیما و دقیقا بعد از قسمت بیزینس کلاس نشسته بودیم جزء اولین مسافرینی بودیم که هواپیما رو ترک کردیم و در صف گیت های ورودی قرار گرفتیم و پس از ممهور شدن پاسپورتها به محوطه بارها رفتیم ، فقط اینکه فرم هایی در داخل هواپیما و یا در فرودگاه به مسافرین داده میشه که باید اطلاعات محل اقامت ، و یکسری اطلاعات مربوط به پاسپورت و کشور محل اقامت رو تکمیل کرد و این فرم دو قسمت داره که قسمت دوم رو باید زمان خروج از تایلند تحویل داده بشه و باید در حفظ و نگهداری اون دقت بشه ...

نکته دیگه این که در جلوی باجه کنترل پاسپورت تعداد زیادی سیم کارت وجود داشت ، که مسافرین بطور رایگان می تونستند از سیم کارت ها موجود استفاده کنند من هم یه سیم کارت برداشتم ، شاید بدرد مون بخوره البته در پکیج تورما به ازاء هر خانواده یک سیم کارت تایلندی هم بود ولی گاها برا ی ارتباط دو نفره در مواقع لزوم هم سیم کارت رایگان دوم  میتونست مفید باشه .


  بارها هم بدون تاخیر رسید ، ما اینبار علاوه بر کوله پشتی ها و کیف های کوچک ضروری مون ، یه چمدون هم داشتیم که مخصوص جا دادن خرید ها در بانکوک بود چون خانم رو خرید در بانکوک حساب ویژه ای باز کرده بود ، من قبلش با ایمیل هتل ارتباط برقرار کردم و اونها گفتند که میتونیم یک یا دو چمدان رو سه چها ر روزی که عازم شمال تایلند میشیم ،در هتل بطور رایگان به امانت بذاریم  پس با این وجود و ترانسفر رایگان هتل در روز اول و آخر به فرودگاه مشکلی با آوردن چمدان نداشتم .

با دیدن کوله پشتی و چمدون ، ( بقول خانم ) مثل یه عقاب پریدم و چمدون و کوله پشتی رو از ترالی بارها جدا کردم و فاتحانه به سمت درب شماره 3 در طبقه همکف فرودگاه رفتیم ، خوشبختانه ها درب ها  با شماره های بزرگ و کاملا مشخص از یکدیگر متمایز بودند و کارگزاران تورهای زیادی از ایران هم در جلوی درهای دیگه حضور داشتند که با دیدن ما به سمت ما می اومدند و اسم کارگزاری رو به ما میگفتند ... ما باید به تابلوی ATS توجه میکردیم و یه دختر تایلندی با این تابلو جلوی درب 3 بود خوب نه انگلیسی به خوبی صحبت میکرد و نه فارسی بلد بود ... به ما گفت ما اولین افراد هستیم و باید منتظر اومدن 6 نفر دیگه بمونیم ، البته چند تا از مسافرا هم از بانکوک عازم پاتایا بودند که قاعدتا با وسیله نقلبه دیگه ای باید می رفتند ...

یک ساعتی اونجا منتظر موندیم تا بقیه بیان ، در همین حال که در صندلی منتظر نشسته بودیم یکی از مامورین فرودگاها  که شبیه خانم مارپل بود ( البته یک کم جوون تر!) با کنجکاوی دو رو بر چمدون ما رو وارسی کرد ، و از ما کارت مخصوص با ر رو خواست و من با اعتماد به نفس کارت رو بهش نشون دادم و گفتم OK! ? ...  ولی اون با نشون دادن شماره متناقض چمدون با کارت من با بیسیمی که در دست داشت به یه جایی اطلاعات ما رو اطلاع رسانی کرد ... از ما با این همه تجربه فرودگاهی همچین اشتباه نادانانه ای بعید بود ...خانم هم از فرصت سوء استفاده کرد و حرکت عقاب گونه من رو دائما  مورد سرکوفت قرار میداد!! ... من که داغ کرده بودم با خانم مارپل  مهربان  ولی بد اخلاق ! برای پیدا کردن چمدون خودمون و پس دادن این چمدون  اشتباهی به صاحب اصلی رفتیم، از طرفی دیگه مسافرهای دیگه هم اومده بودند و وقت رفتن شده بود ، تور لیدر هم اصرار میکرد که شما با تاکسی بیایید ... من بدو بدو با چمدون اینور و انور میرفتم ولی اجازه نداشتیم به داخل محوطه چمدونها بریم ، خلاصه از طریق مامورین فرودگاه با دفتر نمایندگی که در فرم های چمدان اشتباهی ثبت شده بود با دفتر بانکوک تماس گرفتند و از پشت خط یه آقای ایرانی اسم و محل ایستادن تورلیدر خودشون جمیل  رو اعلام کرد و من با سرعت رفتم به سمت درب شماره 8 که جمیل رو ببینم و براحتی پیداش کردم اون بنده خدا هم منتظر مسافرها ی صاحب چمدون بود که عازم پوکت بودند و چون چمدونشون دست من بود هنوز نیومده بودند ، خلاصه با کلی استرس  صاحب چمدون پیدا شد و از ش کلی معذرت خواهی کردم چون واقعا چمدون ما و چمدون اون هیچ فرقی نداشت و کاملا شبیه بود بعد از تحویل چمدون و پر کردن یه سری از فرم ها اجازه پیدا کردم که با یکی از کارکنان فرودگاه به داخل محوطه بار برم و چمدون خودمون رو تحویل گرفتیم ... مسافرهای دیگه که بخاطر ما نیم ساعتی در داخل مینی بوس منتظر ما بودند  و با اومدن ما مینی بوس به سمت مرکز بانکوک راه افتاد ، علیرغم اینکه داخل ون کولر روشن بود ولی فعالیت برای پیدا کردن چمدون جا مونده و صاحب چمدون باعث شده بود حسابی عرق کنم و این شرایط و ترافیک زیاد خیابانها ی بانکوک رسیدن به هتل رو طولانی تر کرده بود ، هتل های مسافرهای قبل از هتل ما بود و ما آخرین مسافرهای مینی ون بودیم .

هتل ما J two S بود که هتل 3 ستاره ( در حد 2 ستاره !) بود ولی در موقعیت مکانی خوبی قرار داشت ،  اما خیابان ورودی هتل ، حسابی تو ذوق میزد ، خیابان بسیار باریک  و پرتردد که ترافیک شدید و عبور تعداد زیادی عابر پیاده رسیدن به هتل رو طولانی تر کرده بود ، خیابانهای اطراف هتل من رو یاد خیابان طبرسی مشهد انداخت ! 

حدودا ساعت 12:30 به هتل رسیدیم

 هتل  J two S 





لابی محقر و کوچک هتل و ورودی تنگ و باریک ، حس خوبی به ما نداد مبلهای قدیمی و مندرس ، در و دیوار هتل بیشتر شبیه مسافر خونه های درجه 3 بود ، ولی به خودمون دل داری دادیم !  موقعیت و دسترسی های هتل  و تمیزی اتاقاش مهمه نه ظاهر و کلاسش ، متصدی هتل با خوشرویی پذیرای ما شد و یه اتاق خوب در طبقه 7 هتل در اختیار ما قرار داد که خداییش اتاقش خیلی خوب و بهتر از ورودی و لابی هتل بود. متصدی هتل مبلغی رو به عنوان ودیعه درخواست کرد ما که هنوز دلارمون رو چنج نکرده بودیم یه 20دلاری بهش دادیم که با دادن یه رسید اون 20 دلاری رو ضمیمه اوراق ما کرد و گفت ودیعه رو در روز اخر به ما برمیگردونه ...







چشم انداز اتاقهای هتل در طبقه 7

                                                                                                                                                       چشم انداز اتاقهای هتل در طبقه 7




اتاق خوب بزرگ و تمیزتر از انتظار بود ، تلویزیون LCD  ، Safety box  هم داشت پنجره های بزرگ با چشم انداز منطقه اطراف و وجود یه بالکن از امتیازات دیگه اتاق بود که در مقایسه با هتل چهارستاره اترنو در استانبول که خیلی کوچیک بود بهتر و راحتتر بود. اینترنت رایگان هم در داخل اتاق قابل دسترسی بود البته اولش در اتصال به اینترنت مشکل داشتم ولی با یه تماس تلفنی متصدی اومد و اتصالش برقرار شد ...

بعد از یه شبانه روز طولانی یه خواب یکی دو ساعته میتونست انرژی از دست رفته ما رو دوباره احیاء بکنه ...

با خروج از هتل ، کوچه های کم عرض و نه چندان زیبای اطراف هتل تردد شبانه در این منطقه رو در دیدگاه اول خیلی امن نشون نمیداد و تا زمانیکه جی پی اس موبایل بتونه موقعیت یابی کنه یه چند تا کوچه رو در مسیر اشتباه به جلو رفتیم پس از موقعیت یابی جی پی اس ، همه چیز روی روال خوبی قرار گرفت  ، خوشبختانه در کوچه های مسیر برای تبدیل دلار به بات  فروشکاههای متعددی وجود داشت و  در یکی از این Money exchange ها ، هر 100 دلار را با 3537 بات مبادله کردیم  ... سپس به سمت خیابان فتچابوری  Phetchaburi رفتیم ، خیابان زنده و پویایی که در  روز شلوغ و پرتردد و در شب  محل بساط دستفروش هاست و چندین مرکز خرید هم در امتدادش وجود داره ..اولین مرکز خرید Pantip Plaza بود که مرکز خرید تجهیزات مرتبط با کامپیوتره و ما از این مرکز  در چند روز اقامتمون در هتل J2S به عنوان نشونه برای پیدا کردن مسیر برگشت به هتل استفاده  میکردیم ، چند قدم جلوتر مرکز خرید پلاتینیوم  Platinum Fashion Mall قرار داشت ، پس از یک گشت اولیه در این مرکز بزرگ ، به سمت سانترال ورلد Central world رفتیم فاصله این مراکز خرید خیلی نزدیک بود و دسترسی آسون به این منطقه پر نشاط نظرمون رو نسبت به هتل تغییر داد چون در موقع برگشت به هتل  و در ساعات پایانی شب هم علیرغم تاریکی نسبی کوچه های منتهی به هتل حس ناامنی و نامناسب اولیه اصلا وجود نداشت ...



جلوی درب ورودی سنترال ورلد با گذر از یک ایست بازرسی که کیف ها و کوله پشتی های افراد رو بازدید میکردند به محوطه ایی وارد شدیم که چندین تندیس بودا و شمع و عودهایی روشن بود و رهگذران در حال دعا کردن و نذر و نیاز بودند و بعضی ها هم نذر میکردند و شمع روشن میکردند اطراف مسجمه ها هم میوه و شیرینی های بصورت بسته بندی شده قرار داشت که گویا مواد غذایی نذر شده بودند...ماهم در جلوی نیمکت دقایقی استراحت کردیم و به تماشای عبادت مشغول شدیم ولی هوای شرجی و نسبتا گرم بانکوک ما رو به بازدید بیشتر از مراکز خرید تشویق میکرد چون هوای خنک و دلپذیر مراکز خرید خیلی لذت بخش بود ، فروشگاههای سنترال ورلد خیلی شیک تر و با کلاس تر از مرکز پلاتینیوم بود و مارک های برند هم در این فروشگاه شعباتی رو دایر کرده بودند،  ولی قیمت ها بسیار بالا و  این مرکز خرید بیشتر بدرد تماشا کردن میخورد تا خرید!!






قابل ذکر است که در روبروی درب شرقی سنترال ورلد مرکز خرید بیگ سی Big C قرار داره که ما در روز اول از دیدنش صرف نظر کردیم ...  این مرکز خرید هم بسیار بزرگ بود و ما با خروج از درب جنوبی در مسیر یه مرکز خرید بزرگ دیگه به نام سیام پاراگون  Siam Paragon قرار گرفتیم . ایستگاه BTS  سیام هم در جلوی این مرکز خرید قرار داره و از داخل ایستگاه میشه مستقیم وارد مرکز خرید شد . آکواریوم بزرگ بانکوک و موزه معروف مدام توسو هم در داخل همین ساختمان قرار داره ، با توجه به جذابیت آکواریوم برای بردیا ، بازدید از این آکواریوم رو به همراه موزه مدام توسو به سفر بعدی با حضور بردیا موکول کردیم .

بلیط ورودی آکواریوم  -Ocean world- Bangkok Sea life  و موزه هم بصورت پکیج با تخفیف فروخته میشد ... ظاهرا بلیط  برای بزرگسال 1840 بات و برای بچه ها 1440 بات بود ولی اگه پکیج Combo1 رو خریداری کنید میتونید با 20% تخفیف بلیط بزرگسال  آکواریوم و مادامم توسو  رو به قیمت 1475 بات و بلیط بچه رو به قیمت 1150 بات خریداری کنیدیه پکیج دیگه هم بود Combo2که علاوه بر موزه مادام توسو و آکواریم سینمای چند بعدی و قایق سواری هم شاملش میشد که تخفیف 35% داشت و بلیط های خریداری شده تا 30 روز از تاریخ خرید معتبر بود بلیط کومبو 2 برای بزرگسال 1835 و برای بچه ها 1575 بات بود . پس از کسب اطلاعات و یه دوری در طبقات مختلف این مرکز خرید ازش خارج شدیم ، برنامه بعدی خرید بلیط قطار به مقصد فیتاسانولوک بود ، تجربه قبلی ای که در سفر به هند کسب کرده بودیم و چون روز اول بلیط قطار رو خریداری نکرده بودیم در تهیه اون دچار مشکل شدیم بنابراین تصمیم گرفتیم بلیط رو زودتر خریداری کنیم تا برنامه های بعدی ما تحت الشعاع خرید بلیط قرار نگیره ...

ایستگاه مرکزی راه آهن بانکوک در Hua Lamphong Railway station قرار داره و برای رسیدن به این ایستگاه می بایست از ایستگاه سیام پاراگون بوسیله BTSبه ایستگاه Si lom میرفتیم و بعد از اون بوسیله مترو به مقصد مورد نظر دسترسی میافتیم ...


چگونگی خرید بلیط از دستگاههای خودکار خرید بلیط سیستم حمل و نقل عمومی بانکوک -

خرید بلیط سیستم های حمل و نقل هرکشوری یک کم با هم فرق داره و باید قلقش دست آدم بیاد ، خرید بلیط هم از طریق دستگاه امکان پذیر بود و هم فروشنده از طریق باجه بلیط میفروخت ، ما هم یه چند دقیقه ای به نحوه ی خرید افراد دقت کردیم ، فرایند خرید بلیط خیلی آسانتر از اون چیزی بود که به نظر میرسید و ما بدون اینکه از کسی سوال بپرسیم ریزه کاریش رو کشف کردیم در ابتدا می بایست ایستگاههای مورد نظر رو از روی نقشه های روی دیوار پیدا کرد ، جلوی هر ایستگاه عددی نوشته شده که این عدد مبلغی است که باید برای خرید بلیط پرداخت کرد ،  هر دستگاه ایستگاه های دگمه هایی داره که عددی  در کنارش نوشته ، پس از فشردن عدد ایستگاه مورد نظر به اندازه همان عدد سکه در دستگاه قرار میدیم  مثلا از سیام به سی لوم عدد 19 نوشته شده بود و این به این معنی بود که بلیط 19 بات است و شما با زدن دگمه مربوطه و قرار دادن سکه در داخل دستگاه بلیط خود رو دریافت میکردید و  در صورتیکه در ایستگاه های  شلوغ دهلی می بایست  با زحمت زیاد اسامی ایستگاهها رو به فروشنده گفت  و گاها با تلفظ نادرست نمیشد به راحتی بلیط خریداری کرد ! برای تهیه پول خرد هم باجه هایی در هر ایستگاه وجود داره و بدون درد سر هرچند سکه و پول خرد بخواهی براتون عوض میکنه ... هرچند در طول چند روز اروپاییهای زیادی رو میدیم که برای خرید بلیط گیج میزدند و مجبور میشدند از فروشنده باجه بلیط رو خریداری کنند...

ایستگاه BTSسیلوم فقط دو ایستگاه فاصله داشت و برای استفاده از مترو به ایستگاه MRT رفتیم فرقشون اینه که BTS معمولا در مسیرهای که در فضای فوقانی خیابانها طراحی شده تردد میکنه ولی MRT همون مترو سنتی و زیر زمینی هست ، دستگاه  خودکار بلیط مترو هم تقریبا شبیه قبلی بود با این تفاوت که بصورت صفحات با قابلیت لمس بود که قبل از استفاده منوی زبانش رو به انگلیسی تغییر میدادی تا نام ایستگاهها و سایر عملیات خرید قابل فهم بشه ، فرق دیگه اینکه بلیط MRT بصورت سکه های پلاستیکی بود ولی بلیط BTSبصورت کارتی بود .







ادامه دارد ....