بعد از یک هفته گشت و گذار در شهرهای مختلف هلند ، و از آنجایکه سعید و پروانه هم تعطیلات تابستانی خودش رو میگذراندند تصمیم گرفتیم که به اتفاق با ماشین شخصی اونها به فرانسه بریم و در پاریس یک هفته ای رو خوش بگذرونیم و بعدش در مسیر بازگشت در بلژیک هم توقف داشته باشیم ...
ما که میهمان های ویژه سعید و پروانه بودیم و اونها خیلی با روحیات مسافرتی ما آشنایی نداشتند ، در انتخاب محل اسکان و امکانات اون وسواس زیادی نشون میدادند ولی ما خیالشون رو راحت کردیم و گفتیم بابا ما بک پکر هستیم !!و سفر با شرایط متفاوت رو دوست داریم و نگران ما نباشند برای همین از بین گزینه های موجود هتل ، هاستل و ... ما گزینه کمپینگ رو انتخاب کردیم که برای ما بسیار هیجان انگیز تر بود ، مخصوصا من که از دوران کودکی همیشه عاشق اردو و اقامت در فضای های طبیعی بودم و در زمان ما رفتن اردو برای بچه ها به همین راحتیها نبود ... بگذریم ... پس از بررسیهای بسیار پروانه ، کمپینگ مناسبی در یکی از مناطق خوش آب و هوای اطراف پاریس انتخاب کردیم که در ادامه شرایط اون رو براتون تعریف خواهم کرد ...
مراحل آماده سازی برای سفر همیشه یکی از سخت ترین قسمتهای سفر هست ، و خانواده سعید و پروانه هم با دارا بودن دو دختر کوچیک از این قائده مستثنا نبودند و برخلاف انتخاب اولیه کمپینگ برای مسافرت ، که قاعدتا اقامت با حداقل امکانات رو برای آدم متصور میکرد ، تجهیزاتی که برای این سفر تدارک دیدند خیلی خیلی زیاد و کامل بود این تجهیزات شامل وسایل آشپزی گرفته گاز جهت پخت و پز ، کپسول ، باربیکیو ، یخچال ، تا سرویس کامل البسه سیستم صوتی و تصویری ، و سرویس کامل نوشیدنی ، وسایل ورزشی و حتی توالت سیار با توجه به ظرفیت ماشینشون و محدودیت صندوق عقب و باربند سقف ماشین ، سعید یک گاری مخصوص به اسم آن هانگن به پشت ماشینش متصل کرد ( البته این وسیله کاملا استاندارد و منطبق با قوانین راهنمایی و رانندگی اروپایی بود و دارای سیم و اتصالاتی بود که با ترمز کردن ماشین چراغ ترمز و حتی راهنمای آن نیز فعال میشد ) و ظرفیت حمل بار یک وانت اضافی را دارا بود. وسایل سفر با دقت زیاد در داخل آن هانگن چیده شد و بارزدن وسایل و آماده سازی برای حرکت چندین ساعت طول کشید ولی برای ما تجربه جدیدی از نوع اروپایی بود!
ساعت حرکت و جزیئات اون اصلا یادم نیست ولی نکته ای که در اون زمان برای ما بسیار جالب و کاربردی بود وجود دستگاه GPS گویا در ماشین بود که با نقشه ای دقیقی مسیر مبدا تا محل اقامت در کمپینگ توسط راهنمای گویا آدرس دهی میشد ( البته الان چیزی عادی و معمولی هست ولی در اون زمان ما همچین چیزی رو ندیده بودیم !) وکلی از پیشرفت فناوری لذت بردیم .مسیر برای رسیدن به مقصد دارای دو گزینه اصلی بود انتخاب مسیر از بزرگراه ، و انتخاب جایگزین دیگر از راههای غیر اصلی که با انتخاب اول باید مبالغی را بعنوان عوارضی در طول مسیر پرداخت میکردیم ولی در عوض سرعت و راحتی بیشتری برای ما متصور بود. اتوبانهای تمیز و بدون کمترین دست انداز و ناهمواری از نکات مهمی است که تو ذهنم مونده حضور ملموس پلیس در طول بزرگراه ها چشم گیر بود و به قول سعید ، در مسیرها باید به شدت مواظب زنبورها ( اشاره به پلیس ) بود چون اگه به آدم نیش بزنند با جریمه های سنگین حا لا حالا باید سوزش نیششون را حس کرد !!و اینکه در طول مسیر ، راننده ها فقط در مکانهای خاصی اجازه توقف داشتند که در اون مکانها امکانات اولیه برای توقف کننده ها فراهم بود مثلا نیمکت هایی برای نشستن و غذا خوردن و فروشگاه و ... که در مسیر در داخل بلژیک جایی بمدت یه ساعت توقف و استراحت کردیم و غذایی رو که بصورت از پیش آماده شده بهمراه داشتیم خوردیم و سپس با کمک راهنمایی جی پی اس گویا ( البته به زبان هلندی ) به راهمون ادامه دادیم ...
مسیر دارای ترافیک روان و خوبی بود که نهایتا با گیر کردن در ترافیک متوجه شدیم که به پاریس نزدیک می شویم خوشبختانه خیلی در ترافیک کشنده بزرگراه گرفتار نشدیم چون مقصد دقیق ما خود پاریس نبود و کمپی که از طریق اینترنت رزرو کرده بودیم در حومه پاریس واقع شده بود و 45 دقیقه ای با ایستگاه دیزنی لند پاریس فاصله داشت و خودبخود از مسیر اصلی و پر ترافیک جدا شدیم و با گذر از چندین شهرک کوچیک به محل کمپ رسیدیم ...
به اتفاق پروانه برای انجام مراحل اداری به دفتر کمپینگ رفتیم ، متاسفانه انگلیسی ما در اون زمان بسیار ضعیف تر از اونی بود که بتونم در برقراری ارتباط با مسئول جوان پذیرش به پروانه کمکی بکنیم و پروانه هم که در زمینه صحبت کردن به انگلیس وضع بهتری از ما نداشت با مسئول باجه سرو کله میزند ، که در همین حین مرد تقریبا مسن ، و البته تنومندی که رنگ چهر ه اش به قرمزی میزد وارد شد و خوشبختانه به زبان هلندی آشنایی کامل داشت و مشکل ما براحتی حل شد و با پرداخت هزینه اقامت شرایط اسکان ما در کمپینگ فراهم شد.
کمپینگ دارای محوطه بسیار بزرگی بود که امکانات متفاوتی رو میشد انتخاب کرد، اتاقهای ویلایی ، اتاقک های شبیه کانکس و فضای سبز جهت چادر زدن که ما گزینه آخر که هیجان بیشتری داشت و حالت اردویی رو برای ما تداعی میکرد انتخاب کردیم که البته اگر کسی میخواست و درخواست برق میکرد با پرداخت هزینه اضافه مربوطه ، متصدی کمپینگ برق را با سیمهای طویل تا نزدیک محل برپا کردن چادر هدایت میکرد که با توجه به اقامت یک هفته ای ما برخوردای از برق بسیار مهم و ضروری بود.
پس از انتخاب جای مناسب در محوطه بزرگ و جنگلی کمپ ، به سعید در برپا کردن چادر کمک کردیم و با تجهیزات فنی و چکش میخ های چادر را در زمین محکم و استوار کردیم ... چادر ما هم یه چادر معمولی نبود ، چادر بزرگی بود که یک سالن و سه اتاق خواب داشت ! که با توجه به ترکیب مسافرین کاملا مناسب طراحی شده بود...
محوطه کمپینگ از یک سو به محوطه جنگلی مشرف بود و کوه بلندی نیز در چشم انداز جلویی کمپ خودنمایی میکرد... رستوران و بار، استخر رایگان و سرباز ، نانوایی ، سیستم لاندری و شستشو ، حمام و دستشویی ، پارک بازی کودک از دیگر امکانات کمپ بود و سرویس اتوبوسی هم در ساعات معینی مسافرین را به ایستگاه دیزنی لند پاریس منتقل میکرد ...
شب اول در چادر خیلی خوش گذشت ، بچه ها که روز اول سفرشون بود خیلی پرانرژی و شاداب بودند و با سیستم صوتی که همراه داشتند با پخش موزیک های دلخواهشون و حرکات موزون شادی و خنده رو به جمع ما آوردند و تا نیمه های شب بیدار بودیم گفتیم و خندیدیم ....
ادامه دارد
سلام بابک جان
از اینکه وبلاگ به روز می شه خوشحالم
و از اینکه جاده های جاهای دیگه این کره خاکی دست انداز ندارد تعجب می کنم:)
اینجا هم دست انداز ندارد:(
و از اینکه تفاوت در روش سفرتان را حفظ می کنید تبریک می گم:)
کمپ همیشه برای من هم گزینه ی مورد نظر است.تجربه ای متفاوت
سلام ... از اینکه با وجود بروز رسانی نامنظم و دیر بازهم با ما هستید باعث افتخار و خوشحالی است ... البته قابل ذکره این سفر دومین سفر و تجربه خارجی ما بود ...
سلام آقابابک
از خوندن این بخش از سفرنامه تون که برای ما تجربه ای متفاوته بسیار لذت بردم. من هم خیلی مایلم که چنین سفرهایی رو با خودرو شخصی تجربه کنم ولی فعلا" به دلیل کمبود وقت و دردسرهای جانبی هنوز امکان چنین سفرهایی نیست. کاشکی به هزینه اقامت در چنین کمپهایی هم اشاره میکردید چون برای بسیاری از دوستان ممکنه سئوال پیش بیاد و اینکه آیا شما در طول اقامت در پاریس هرشب به همین کمپ برمیگشتید و چادرها رو از نو برپا میکردید یا اینکه همونطور با خیال راحت اونا رو رها میکردید و میرفتید منظورم اینه که امنیت کمپها در چه حدیه؟
منتظر شروع پاریس گردی شما هستیم. پس مارو زیاد منتظر نذارید.
سلام مهتاب خانم ،همونطوریکه اطلاع دارید خاطرات این سفر بصورت فلاش بکی به گذشته است و چندین سال ازش میگذره جزئیاتی مثل هزینه ها اصلا یادم نیست و حتی اسم کمپ هم یادم نیومد ولی اگه در مستندات گذشته اطلاعاتی پیدا کردم حتما اون را به اشتراک میذارم...
در مورد کمپ ، امنیتش مشکلی نداشت بغیر پول و پاسپورت بقیه وسایل دست نخورده در چادر میموند و خوشبختانه مورد ی نبود و چادر روز اول نصب شد و در آخرین روز جمع کردیم ...
مسافرت با ماشین شخصی مشکلات خاص خودش رو داره ولی با توجه به اینکه دوستانی که ما باهاشون همسفر بودیم ساکن هلند بودند و قوانین و موارد احتمالی اروپا رو میدونستند و سفر بسیار بی دردسری رو تجربه کردیم ..
درود بر بابک عزیز که حتی اگه سفر هم نره بازم سفرنامه های قشنگش تعطیل نمیشن
تا حالا تجربه اقامت در کمپ رو نداشتیم اما ظاهرش پیداست که باید جالب باشه.
شادباشی
سلام شیما و علی عزیز ... خیلی خوشحالیم از اینکه علیرغم سفر بزرگی که داشتید و قطعا کارهای زیاد قبل و بعدش بازهم به ما سر زدید ...
آره تجربه خوبی بود .. این سفر جزء تجربه های اول ما بود وگرنه کامل تر و جامع تر توضییح میدادم
راستی حسابی در رسانه ها دارید معروف میشید ... زوج شما کم کم داره جای برادران امیدوار رو هم میگیره ...
http://www.khorasannews.com/OnlineNews.aspx?newsid=2294115
http://www.khorasannews.com/OnlineNews.aspx?newsid=2292036
سلام
خیلی لذت بردم من در خواب هم نمی بینم بتونم با ماشین شخصی این جور سفر های داشته باشم ولی آرزو می کنم خدا پولی بده بتونم دوره اروپا رو با این آژانس های که از یونان زمینی یکماهه برم
شاد باشی
سلام نیر خانم عزیز و دوست داشتنی ...
سفرهایی رو که شما رفتید ما داریم اینروزها تو خواب میبینیم !
ما هم منتظریم شما به این خواسته خودتون هرچه زودتر جامه عمل بپوشونید ...
درود بر شما و سپاس از اینکه این سفرنامه خوب را برای استفاده دیگران در دسترس قرار دادید
من دوشنبه میخام برم استانبول دوست داشتم . توصیه های شما را بشنوم
ضمنن در یزد کار گردشگری را انجام میدم و اجاره هتل و سوییت در سراسر ایران و در خدمت
سلام آقا آرش عزیز ... نظر لطف شما ست ... اطلاعات پست های مربوط به استانبول رو یه نگاهی بندازید شاید براتون مفید باشه ... اگه سوال خاصی باشه که بتونم پاسخ بدم و کمکتون کنه باعث خوشحالی خواهد بود
http://travle.blogsky.com/category/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%A8%D9%88%D9%84-2013
بابک عزیز،
به وبلاگ شما سر زدیم و از اطلاعات مفید آن استفاده کردیم.
سایت کیش تریپ تلاش میکند مرجعی برای سفر و گردشگری جزیره کیش باشد. این وبسایت نوپا به کمک و راهنماییهای شما نیاز دارد. در قدم اول در حال معرفی این وبسایت هستیم و مایلیم ما را در وبلاگ خود معرفی نمایید. ممنون میشویم ما را یاری کنید.
با احترام
علی علمشاهی
کیش تریپ
سلام - ما سفر یک هفته ای رو در نورزوز سال 85 به کیش داشتیم خاطرات خوبی رو از اونجا به یادگار داریم
لینک سایت شما به جمع دوستان وبلاگ ما اضافه شد
سلام
خوندن خاطرات زیبا و دیدن تصاویر وبلاگتون برای من که هر روز به مسافرت در آینده فکر میکنم خیلی جذاب بود
ممنون از به اشتراک گذاشتن این مطالب
خوشحال میشم اگر در فیس بوک و یا کوچ سرفینگ هم شمارو زیارت کنیم و از تجربیات شما استفاده کنیم
سلام علی آقای عزیز ... آشنایی با شما باعث خوشحالی ماست ... امیدوارم سفرهای خوب و موفقی رو پیش رو داشته باشید قبل از سفر نسبت به مقصد مطالعه داشته باشید و کمی براش وقت بذارید قطعا نتایج خوبی خواهد داشت و با امید به اینکه در هم CSتجربیات خوبی کسب کنید
ممنون آقا بابک، حالا که فهمیدم همشهری هستیم جالب تر شد
برای مسافرت ما ایرانیا به اروپا شاید مهمتر از هزینه، اخذ ویزا باشه، اگر تجربیات خودتون رو از چگونگی اخذ ویزا و راه حل هاش در اشتراک بذارید بسیار ممنون میشم
درود ... گرفتن ویزای شینگن خیلی راحت نیست ولی غیرممکن هم نیست ما دو بار شینگن گرفتیم که بار اول از سفارت هلند بود که با داشتن دعوتنامه از یکی از دوستان ایرانی میسر شد ودفعه دوم دعوتنامه از طریق یه دوست آلمانی و از طریق سفارت آلمان انجام شد
پرینت گردش حساب مالی خوب ( الان فکر کنم حدود 100 میلیون بخواد) که با توجه به تعداد روزهای اقامت شما متفاوت خواهد بود ، گواهی اشتغال و پرداخت حق بیمه ، مدارکی همچون سند خونه و ماشین و مدارک شناسایی که میتونه مهم باشه ...سفارت باید قانع بشه که شما برمیگردی و از عهده خرج خودت برمیایی!
برای سفارت هلند ترجمه کفایت میکرد ولی سفارت آلمان نیاز به مهر امور خارجه بر روی ترجمه ها داشت ...
بابک عزیز ممنون از توجه ت کشیدمش کمی پائین فکر کنم درست شده خیلی وقت که با توجه به نداشتن امکان فارسی نوشتن از نوشتن طفره میرم از این پاریس هم که خاطره بد دارم ولی خوشحالم که به شما خوش گذاشت
سلام جناب عباس آقای عزیز ... خوشحالیم که مجددا در دنیای مجازی شما رو می بینیم ... چه بد خاطره خوبی از پاریس ندارید !
درود بر بابک عزیز
ممنون از اطلاع رسانی انرژی بخشت.
اما هنوز خیلی مونده به گرد شما برسیم رفیق
شادباشی
سلام ... چرا شکسته نفسی میکنید ! کارشما خیلی درسته ... تا مامان و بابا نشدید به حرکتتون ادامه بدید .... البته بعدش نه اینکه نشه سفر رفت ولی یه کوچولو سخت تر میشه !
سلام
وبلاگتون عالیه
اگر مایل باشید میتونیم با هم تبادل داشته باشم
از طریق ایمیل یا کامنت بهم خبر بدید ممنون میشم
سلام به جمع دوستان ما خوش آمدید ...
سلام جناب نورآقایی
از وبلاگ خواندنی و ملموس و کارآمد شما تشکر میکنم
من نیز سه سال پیش سفری به اروپا داشتم که برای این سفر از پاریس یک کمپر اجاره کردم که بسیار تجربه خوب و عالی ایی بود و با آن به کشورهای سویس و ایتالیا هم رفتم همانطور که نوشته بودی سفر با ماشین خوبی ها و معظلات خودش را دارد ... من برای سفر با کمپر در سایت کوچ سرفینگ مطلبی گذاشتم که اگر کسی مایل بود با هم همراه شود و خانمی بسیار رند و زیرک بنام فهمیه احمدی( با نام واقعی نیره احمدی) از سایت کوچ سرفینگ ابراز علاقه کرد و ما با تاخیر چند روزه به دلیل ویزا عازم سفر شدیم و قرار بود که من از پاریس ماشین اجاره کنم و در ایتالیا به هم ملحق شویم که شدیم و ایکاش نشده بودیم و بعد از چند روز همسفری و پرداخت همه مخارج روزانه خورد و خوراک و سوخت و غیره ( به خیال اینکه این از خدا بی خبر دونگ خودش را بعدا خواهد پرداخت ) در یکی از روزهای آخر سفر تقاضا کرد که مقداری او رانندگی کند که هنوز پشت فرمان ننشسته به دلیل خطای بارز او تصادف کردیم و کامیونی از پشت به ما کوبید گو اینکه کامیون مقصر شناخته شد و من خودم را راننده معرفی کردم ولی این خانوم با کمال وقاحت گفتند که این اتفاق برای هرکسی ممکن بود پیش بیاد و بعد از یک روز سرگردانی در هتلی نزدیکی محل تصادف ساکش را برداشت و گفت من باید به سفر و برنامه خودم ادامه دهم و مرا با مشکلات تصادف و هزینه ها تنها گذاشت و با اولین پرواز به اسپانیا رفت و ... و بعد از اسپانیا وارد پاریس شد و دوباره تماس گرفت و رندانه کلیه هزینه هایش را به من تحمیل کرد و من به خیال اینکه همسفریم و سهم هزینه هایش را پرداخت خواهد کرد ساده لوحانه همه مخارج را می پرداختم وووو بلاهایی که بعدا باز به سر من آورد و بعداز مدت ها ارتباط در تهران و اینکه بالاخره مطالبه هزینه های دیگر و سفر اروپا را کردم بعد از کلی کشمکش و وقاحت های باورنکردنی از همان صورت به ظاهر آرام و مظلوم نصفش را با وساطتت دیگران و بزور داد و برای نصف دیگر هم با کلک و حقه بازی و وعده های زنانه از من امضا گرفت که من هیچ طلبی از بابت اروپا ندارم
می دانم اینجا جای این نوشته نیست ولی انتخاب همسفر بسیار بسیار مهم است ... و به هیچ عنوان نباید با کسی که نمی شناسیم و یا تجربه سفر با او را نداریم همراه شویم و اگر می شویم باید خیلی قاطع و از همان اول قواعد و هزینه ها دونگی باشد و بقیه مطالب که همه استادند ...او هزینه های هنگفت دیگری را فریبکارانه به من تحمیل کرد خودش را دوست دختری که عاشق سفراست جلوه می داد ولی قصدش فقط سو استفاده مالی بود به حسب شغلم خانه دوطبقه او را که در دهکده وردیج در حوالی وردآورد فقط اسکلت بود را برایش کامل ساختم به خیال اینکه این هزینه های سی چهل میلیون تومانی مرا نیز می دهد بعد از اتمام خانه اش ودر ادامه ارتباط و طرح صمیمتی که ریخت و با شیوه و وعده چند آور زنانه اش از من خواست که برای عمیق تر شدن و ماه عسل دوستی خودمان ! یه سفر تایلند برویم و رفتیم و در آنجا بود که فهمیدم باز فریب خورده ام و ماه عسل و این وعده ها فقط برای رفتن به سفر بوده !! و وقتی بعد از اینکه ده ها خرج و هزینه را به من تحمیل کرد و صاحب ماشین و زندگی و وسایلی شد که من برایش نقد می خریدم و او بهای آنها را از دم قسط می پرداخت و بعد از اینکه تمام و کمال سفرهایش را رفت و خانه اش ساخته شد و لوازم زندگی اش خریداری شد و ..... کامل ازتوانایی مالی من استفاده کرد گفت به دلیل اینکه تو متاهل هستی ادامه دوستی ما با هم ممکن نیست و من هم به او گفتم تو از اولین ملاقات حضوری برای صحبت در باره برنامه ریزی سفر اروپا می دانستی که من متاهل چون پرسیدی و من گفتم بله متاهلم و چطور شد زمانی که برایت ماشین می خریدم متاهل نبودم و یا زمانی که به سفر تایلند با وعده ماه عسل می رفتیم من متاهل نبودم و یا زمانی که خانه ات را می ساختم یا وسایل زندگی می خریدم و یا خانه برایت اجاره کردم و ده ها و ده ها موارد دیگر ....!! و او از جواب تفره می رفت و بالاخره وقتی دیدم فریب خورده ام و به دلایلی فهمیدم که سوژه دیگری را پیدا کرده دلیلی برای مماشات و ملاحظه بیشتر را ندیدم از او مطالبه و تسویه هزینه ها از جمله هزینه ساخت خانه اش را کردم گفت فقط ۳/۵ قرار بود به تو بدهم نه بیشتر و برای سفر اروپا هم از تو دست خط دارم که از من طلب نداری !!! و وقتی هم به محل کارش رفتم که تکلیف طلبم را روشن کند موذیانه جریان را به گونه ای رقم زد که هم مرا کتک زد و هم گوشی ام را نابود کرد و هم به ۱۱۰ زنگ زد تا مرا بازداشت کنند و من دو روز در بازداشت باشم و تازه چشمم باز شد تا فهمیدم که در آن دو سال و نیم ارتباط فریبکارانه او چه بلاها سر من آمده و من احمقانه آنها را دال بر دوست داشتن ها و دوستی ها می پنداشتم نگو او مزورانه فقط و فقط در فکر منافع خود بود .....
احتمال میدهم که شما او را می شناسید البته نه آنگونه که من او را شناختم و البته که شما مرا هم نمی شناسید ولی مهم این است که شما و یا کسانی که در دایره ارتباطات این خانم فریبکار و ذغل باز و به شدت مادی و سودجو را بشناسند همانگونه که خانم مهشید علوی ( دوست صمیمی و مشاور و یار او ! ) نیز او را می شناسد ...
اینچنین آدمیان از همه دور باد
سلام احمد جان من آرش نورآقایی نیستم !!
خوشبختانه افرادی رو که ازشون نام بردی ما نمی شناسیم ولی ....
اظهار نظر در رابطه با تجربه شما به من ربطی نداره ولی آخه آدم متاهل دنبال شریک سفر اونهم از نوع مونث میگرده !
یا سفر تایلند با وعده ماه عسل !!! ... هزینه ساخت خانه برای همسفر ... خرید ماشین
بهتره بیشتر در تجربه شخصی شما ورود نکنیم ... و این یه درس عبرت برای شما باشه و دوستانی که از این نوع تجربیات رو دنبال میکنند ... گمون کنم دعای همسرت مستجاب شد ...
جواب خوبی بهش دادی آقا بابک ...
سلام ....