سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

اولین روز در دبی - امارات متحده عربی

گذشت این دقایق انتظار که با نیومدن ادی همراه بود برام بسیار طولانی به نظر میرسید ، به فروشگاههای زیر برج ها هم مراجعه کردم تا شاید بتونم یه سیم کارت بخرم ولی هیچکدوم سیم کارت نداشتند خلاصه تصمیم گرفتم با موبایل ایرانی خودم با ادی تماس بگیرم ، خوشبختانه ادی گوشی رو برداشت و بدلیل  جلسه ای مهم  نتونسته زودتر بیاد و از اینکه باعث شده بود منتظرش بمونیم عذرخواهی کرد و گفت که در محوطه دریاچه هست و دنبال ما میگرده  ولی نمیتونه ما رو پیدا کنه ، من از دور دیدمش و بااینکه چهره اش با عکس پروفایلش یک کم متفاوت بود ولی زود تونستم بشناسمش و بسمتش رفتم ...

جوان بسیار مودبی به نظر میرسید ،  با اصرار زیاد، در حمل کوله پشتی ها به ما کمک کرد تازه متوجه شدم اون به پیامک من جواب داده بود ولی هنوز بدستم نرسیده بود!! از پله های برج به اتفاق بالا رفتیم و با گذر از لابی برج که بیشتر شبیه یه هتل 5 ستاره بود با آسانسور بالا رفتیم جالب اینکه 6 آسانسور در این برج وجود داشت که عبور و مرور ساکنین رو تسهیل میکرد خونه ادی در طبقه 37 برج بود.


بعد از ورود به واحد، ادی اتاقش رو در اختیار ما قرار داد یک اتاق خواب بزرگ که یه تخت دونفره با یه چشم انداز فوق العاده ، و جالب اینکه یک سرویس کامل بهداشتی و حمام هم بطور مستقل در داخل اتاق وجود داشت 


و سالن پذیرایی و میز بار زیبائی هم با یک چشم انداز زیبا توجه ما رو به خودش جلب کرد ...ادی با چهره ای جدی و آرام قسمتهای مختلف خونه رو به ما نشون داد و امکانات آشپزخونه و یخچال رو هم برامون توضیح داد.



پس از یه گپ و گفت کوتاه یه توضیحاتی در مورد جاذبه های دیدنی دبی ارائه داد،و قبل از بازگشت به  محل کارش، یه کلید اضافی به ما داد و گفت هرساعتی خواستید می تونید برگردید و فقط اضافه کرد ساعت 7 برمیگرده و بعدش باید بره باشگاه برای ورزش و بعد از یه ساعتی تمرین میاد خونه و از ما خداحافظی کرد...


بعد از رفتن ادی ، نکته ای که توجه ما رو جلب کرد نظم و انظباط خونه یه شخص مجرد بود همه چیز با نظم خاصی سر جای خودش قرار داشت از نوشیدنی های روی بار گفته تا محتویات داخل کابینت و یخچال و کتونی ها و سایر وسایل ... ما که از دوران مجردی و دانشجویی خاطراتی که از یه خونه مجردی داریم چیزی فراتر از یخچال خالی ! و استکانها و ظروف شسته نشده !! و بی نظمی و... با دیدن اینهمه انظباط شگفته زده شدیم



ما که تجربه دیدن خونه های مسکونی در آلمان ، هلند ، دانمارک و هند رو داشتیم ولی خونه ادی یه چیز دیگه بود و این نظم و آراستگی  یک کم ما رو معذب میکرد چون نمی خواستیم وسایل و کوله های ما نظم اونجا رو بهم بزنه ، دیوارهای خونه طوری طراحی شده بود که درصد زیادی از دیوار با پنجره پوشیده شده بود و وجود پنجره های دوجداره در حفظ انرژی خونه نقش مهمی رو ایفا میکنه  ولی هوای دبی در اون موقع از سال باعث میشد که نیازی به کولر نباشه ...


خلاصه خستگی زیاد باعث شد یه دو ساعتی استراحت کردیم ...


چشم انداز بیرون  از پنجره برج


 ساعت 4 از خونه زدیم بیرون ، و از طریق ایستگاه دبی مارینا  به مقصد گریک پارک در بخش شرقی دبی رفتیم خوشبختانه با وجود کارت روزانه بلیط مترو مشکلی از لحاظ رفت و امد نداشتیم چون با بلیط روزانه نامحدود میتونستیم از مترو استفاده کنیم

مترو دبی

 

 مترو تقریبا جدیدالاحدث دبی کلا از دو خط اصلی سبز و قرمز تشکیل شده که در واقع خط اصلی قرمز که فرودگاه بین المللی دبی رو هم پوشش میداد از الرشیدیه تا جبل علی بود که بیشترین جاذبه های توریستی رو با مترو خط قرمز قابل دسترسی بود و خط سبز که مسیر کوتاهتری بود از منطقه کریک یا همان خور دبی  رو به ایستگاه اتصالات متصل میکرد






با گذر از16 ایستگاه مترو و یه تعویض خط از مترو قرمز به سبز به منطقه health care city رسیدیم که نزدیکترین ایستگاه Creek side Park بود با گذر از چندین خیابان به پارک مورد نظر رسیدیم درمسیر رسیدن به پارک ، مراکز مختلف بهداشتی درمانی دبی قرار داشت .

این پارک در حاشیه خور دبی قرار داشت و منطقه ای هم برای بازی کودکان داشت برای ورودیه باید نفری 5 درهم پرداخت میکردیم .و از  قسمتهای مهمش Cable Car و children City تشکیل شده  بود. اگه بردیا با ما بود قطعا از این پارک لذت میبرد ...


 


 


بعد از گشت و گذاری کوتاه با مترو به مرکز خرید دیره مال رفتیم که در واقع یکی از مالهای(مرکز خرید) بزرگ دبی بود مهمترین برنامه ما خرید سیم کارت بود که با بررسی قیمتهای دو اپراتور موجود یعنی اتصالات و اپراتور  دو (DU) ،  ما  دومی رو که هزینه کمتر و شارژ بیشتری رو پوشش میداد انتخاب کردیم قیمت سیم کارت 55 درهم بود که میشد 15 درهم خارج از اماران و 10 درهم داخل امارات صحبت کرد و به مدت یک سال هم اعتبار داشت.

البته برای خرید سیم کارت مشتریان زیادی در نوبت بودند که فرآیند خرید یه نیم ساعتی طول کشید، بعد از نصب سیم کارت با افشین یکی از دوستان قدیمی که در بیمارستان دبی مشغول بود تماس گرفتم افشین طبق میهمان نوازی معمول ایرانیها اصرار داشت که بیاد دنبالمون و با هم بریم خونه اونها ، ولی ما قبول نکردیم و قرار شد فردا برای دیدنش به بیمارستان ایرانیان بریم .... 

مرکز خرید دبی مال بسیار بزرگ و تنوع فروشگاههای زیادی داشت ولی چون قصد خرید نداشتیم فقط به نگاه کردن به ویترین ها اکتفا کردیم 

 

در روز اول با یکی دیگه از اعضای کوچ سرفینگ- دیگی- قرار داشتیم ولی متاسفانه چون سیم کارت رو دیر خریدم نتونستم باهاش ارتباط برقرار بکنم ، با یه پیامک به دیگی علت رو توضییح دادم و ازش عذرخواهی کردم ولی دیگی جوابی نداد !

ساعت 9 به خونه برگشتیم ادی هم خوشبختانه کارهای روزمره و ورزشی رو تموم کرده بود و نتیجتا فرصت مناسبی برای صحبت کردن بود و در مورد مسائل زیادی صحبت کردیم 

 

ادی اهل یکی از شهرهای اطراف بیروت بود و بعد از چندین سال کار در یکی از شرکت های طراح برند در لبنان و عربستان حالا در شعبه دیگر اون شرکت در دبی مشغول بود و از شرکت های ایرانی هم با شرکت پاکبان کارکرده بودند .

ادی در دبی به تنهایی زندگی میکرد و ظاهرا درآمد خوبی داشت چون اینطور که میگفت هزینه اقامت در این برجها نسبتا زیاده و جزء مناطق با کلاس دبی محسوب میشد و اون اینجا رو بدلیل نزدیکی به محل کارش انتخاب کرده بود تا هم در زمان و هم هزینه رفت آمدش تاثیر داشته باشه.

 

سوغاتی و کارت پستالی رو که از ایران آورده بودیم تقدیمش کردیم و به اتفاق عکسهایی رو که از ایران داشتم در لپ تاپ بهش نشون دادم اونهم متعاقبا عکسهای از خانوادش ومحل زندگیشون در لبنان و زیباییهای کشورش رو به ما نشون داد و از ما برای صرف شام و امتحان کردن یه غذای لبنانی دعوت کرد .

از نکات جالب این بود که ادی لبنانی جزء مسیحیان لبنان بود و در بار منزلش پر بود از انواع نوشیدنیهای مختلف ، خودش توضیح داد که خرید این نوشیدنیهای الکلی در دبی فقط برای غیرمسلمان و با داشتن یه مجوز امکان پذیر هست در غیر اینصورت فقط در فرودگاه و رستورانهای خاصی ارائه میشه... 

 

ادامه دارد ...



 

نظرات 11 + ارسال نظر
هادی چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام و درود

سال نو رو بهتون تبریک میگم و ممنونم که هنوز هستید و مینویسید و امیدوارم همیشه به سفر و سلامت باشید.
خاظرات سفر سال گذشتم به دبی با خوندن مطالب زیباتون زنده شد.

زنده باشید و سلامت

هاذی

سلام هادی عزیز ... سال نو شما هم مبارک
این نوشتن ها الهام گرفته از یه حس درونی است که گاها مشکلات و کمبود وقت اون حس رو کمرنگ میکنه...
ممنون از اینکه به ما سر میزنید

حانیه پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:50 ب.ظ http://gozargah61.blogfa.com/

سلام و صد سال.
سال نوتون مبارک.ان شاالله سالی پر از سفر و تجربه های خوب خوب همراهتون باشه.
ممنون از اینکه نظرتون رو گفتید.در مورد سفر به کنیا خوشحال میشم بگید چه سوال ها و ابهاماتی وجود داشته که ننوشتم.تا جایی که یادم باشه و بدونم حتما می نویسم.چون قصدم بر نوشتم نوشتن جزییات سفر بوده.
موفق و پیروز باشید.

سلام سال نو شما هم مبارک .... باشه در قسمت نظرات بتدریج ازتون میپرسم ....

علی جمعه 2 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 ق.ظ

سال نو مبارک

سلام علی عزیز سال نو شما هم مبارک ...

شیما و علی چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:30 ق.ظ

سلام بابک عزیز و تبریک مخصوص سال نو
کی از سفر برگشتی؟ سفر چطور بود؟ اینبارم کوچ سرفینگ یا نه؟چقدر هزینه شد؟
ماهم چندروز اول عید رو شمال بودیم.
این پستت هم جالب و کاربردی بود. فقط یه سئوال و اون اینکه آیا متروشون رو زمینه؟ چون کلی عکس از خیابون ها بود اینطور تصور کردیم. بلیط متروش چقدر بود؟
منتظر باقیش هستیم
برات سالی خوب همراه با سفرهای خاطر انگیزی رو آرزو می کنیم

سلام مرسی ... راستش مسافرت بودنتون رو از عدم حضورتون در فضای مجازی متوجه شدم امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه...
ما قبل ازهفته پایانی اسفند برگشتیم اگه اجازه بدید قطعا در فرصت مناسب در مورد سفر به استانبول در خدمت خواهیم بود
اما در مورد دبی خدمتتان عرض کنم که درست حدس زدید و مترو دبی روی زمین بود و بلیط معمولی که کارت نقره ای بود 14 درهم بود که میشد به مبلغ دلخواه شارژ کرد ولی برای هر نفر باید بطور مجزا خریداری میشد بر خلاف مترو باکو و استانبول که میشه از یه کارت برای چندین نفر استفاده کرد بلیط روزانه هر نفری 16 درهم بود که نامحدود میشد ازش در طول روز استفاده کرد
خط اصلی مترو دبی در راستای بزرگراه شیخ زاهد بود که تعداد زیادی از مراکز خرید مهم و جاذبه های توریستی رو پوشش میداد

رضا شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:05 ق.ظ http://safarbedigarsu.blogfa.com

سلام
تبریک سال نو
من خودم آدم منظم و مرتبیم
اما از این جاکفشی به بعد دیگه همچین ادعایی ندارم

سلام سال نو شما هم مبارک ...

عباس یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:28 ق.ظ

بابک عزیز منم سال خوبی رو برات ارزومندم امیدوارم سالی بدون بلایای ارضی و سماوی برای همه باشه.

سلام ممنون ...ظاهرا شما که در منطقه امن هستی ولی با این وجود برایتان سلامتی و شادی مضاعف آرزو داریم

صنم یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ب.ظ http://manoeu.blogsky.com

سلام بابک عزیز
سال نو مبارک، شرمنده که در وبلاگ خودتون دیر تبریک زدم.
کل پستهای دوبی رو خوندم، خیلی زیبا توصیف کرده بودی مخصوصا خونسردی متصدی در فرودگاه امام را.
برای ما هم خونه ادی جالب بود. منتظر ادامه هستیم.

سلام و تبریک سال نو .... امیدوارم تعطیلات خوبی رو تا این لحظه سپری کرده باشید و 13 بدر هم بهتون خوش بگذره

Aram دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ب.ظ http://aram-fun.blogfa.com

سلام ممنون که اومدى من دیروز از مالزى اومدم و اون اطلاعات همش بدردم خوری ممنون إز این وب با محتوا با تبادل لینک موافق بودی منو با عنوان وبم بلینک و بکو با جه اسمى بلینکمت من منتظرتمااااااا

سلام خوشحالم که اطلاعات براتون مفید بود ...

زهره تفضلی یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:05 ب.ظ

سلام.خیلی عالی نوشتید.من چندین بار به دبی رفتم ولی اونچه که برام جالب بود تجربه کوچ سرفینگ شما و اون هم به همراه همسرتون بود. من یه ماهی هست عضوشدم.خوشحال میشم از تجربیات شما استفده کنم. شما توی میتینگ هاوشرکت می کنید؟!

سلام آره دقیقا سفرهایی که با تجربیات خوبی از کوچ سرفینگ همراه باشه خاطرات یاد ماندنی رو بهمراه داره ... من هم خوشحال میشم که بتونم مفید باشم
معمولا تمایلی جهت حضور در میتینگ های داخلی ندارم و بنا بدلایلی هیچوقت شرکت نمیکنم!

ح3ــین دوشنبه 9 دی‌ماه سال 1392 ساعت 05:04 ب.ظ http://pileverin12.blogfa.com

سلام
گزارشتون زیبا بود
یادم باشه از دهکدمون سیر شدم ، یه سر برم

سلام دهکده زیبای پیله وربن همه چیزش طبیعی است و هیچ زیبایی مصنوعی نمی تونه جای آفریده های طبیعی خدا رو پربکنه ...
زیباییها و تجملات دبی همش مصنوعی است !! قدر پاکی هوا و لطافت دهکده ها رو با کمال وجود باید پاس داشت

ایناز دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:39 ب.ظ

خوبه حتما خیلی برای شما خوش گذشته.دبی جای شیک ومنظم ایه.اما دیدنی نیست وبی فایده است ادم دلش بخواد دو باره اونجا بره.

دفعه دوم برای ما یه حال و هوای دیگه ای داشت ، آشنایی از نزدیک با مردم مهاجری که برای کار و زندگی به دبی اومده بودند و هرکدوم فرهنگ و آداب زندگی خودشون رو داشتند روزها و اوقات جالبی رو برای ما رقم زد ولی دفعه اول فقط هتل و مراکز خرید و چند جای توریستی بود که رفته بودیم اون سفر اول ، اولین تجربه سفر به خارج ایران هم بود ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد