سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

بازارهای باکو - ایچیری شهر و ....

روزچهارم


عمده برنامه روزچهارم تامین نظرات خانمها و خوشحال کردن بچه ها بود ، برنامه صبح یه برنامه ترکیبی برای آکوا پارک بود که برنامه بازدید از بازارهای مشهور و ارزون باکو ! هم در اون لحاظ شده بود...با اطلاعاتی که نارمینا به ما داده بود با اتوبوس شماره 120 براحتی از میدان صمد ورغون به سمت خروجی  شهر باکو و بازارهای مشهورش رفتیم و  اتوبوس با گذر از خیابانهای  پر ترافیک  در مسیر  خروجی شهر به پیش رفت و با دور شدن از خیابانهای مرکزی شهر ، ترکیب محله ها و خونه ها هم متفاوت تر میشد ، و خونه های شیک جای خودش رو به محله های معمولی حاشیه شهر میداد ، طبق بررسی قبلی آکوا پارک هم در همان مسیر بازار قرار داشت تصمیم گرفتیم که ابتدا یه سر به پارک آبی بزنیم و در صورت فراهم بودن شرایط  و نزدیکی بازار، خانمها  برای دیدن بازار بروند  و ما هم  بعد از چند ساعتی بودن در پارک آبی، به اونها ملحق بشیم...


در جلوی آکوا پارک از اتوبوس پیاده شدیم کرایه اتوبوس بصورت نقدی و زمان  پیاده شدن پرداخت میشد کرایه هر نفر برای صدرک بازار 30 کوپیک بود ...

 

از دور به نظر میرسید که پارک آبی تعطیل باشه ... بچه ها که منتظر شنا بودند دوان دوان به سمت آکوا پارک رفتند ... البته گفته شده بود که پارک در روزهای آفتابی فعال هست ، با توجه به آفتابی بودن هوا ، خوشبختانه پارک آبی باز بود و  انتظار اولیه ما از پارک آبی یه چیزی تو مایه های پارک آبی مالزی یا دبی بود ،ولی  در کمال تعجب دیدیم فقط 2 خانم در کنار استخر در حالت ریلکسیشن بودند و یه بچه هم در گوشه ای از سرسره مشغول بازی بود... امکانات آکوا پارک به 2 استخر و دو سرسره آبی خلاصه میشد ما که تصور سان وی لاگن مالزی ، یا پارک آبی دبی تو ذهنم بود ! با توجه به اشتیاق قبلی بچه ها ، حتی اگه نیمی از امکانات سرزمین آبی مشهد رو  هم داشت ما رو راضی میکرد ولی واقعا فقط اسمش آکوا پارک بود سرسره های رنگ و رو رفته و محیط بدون هیجان پارک با توجه به بلیط 10 ماناتی ، انگیزه ای برای ما باقی نذاشت ، همانطور که میدونید لذت پارک آبی به هیجان و تحرکش هست ! با هماهنگی نگهبان یه دوری داخل پارک آبی ! زدیم و در کنار پارک ساحل شنی دریای خزر هم بود و میشد اونجا هم شنا کرد ولی ترجیح دادیم که با خانمها به بازار بریم و اونها رو تنها نذاریم ولی متاسفانه حسابی حال بردیا و کوشیار گرفته شد ولی واقعا چاره ای نبود....



                                                     آکوا پارک باکو



با یه اتوبوس دیگه خط 120 به صدرک بازار رفتیم ، واقعا بازارش خیلی دور بود اگه با تاکسی میومدیم 10 مانات رفت و 10 مانات برگشت برامون هزینه داشت در صورتیکه با اتوبوس با کمتر از 3 مانات حل و فصل شد.


                                              اتوبوس خط  120

                                                       صدرک بازار


گفته شده که آذربایجان بعلت داشتن منابع نفتی ، ثروتمند ترین کشور ناحیه قفقازه و طبق آمار سال 2011 باکو چهل و هشتمین کشور گران دنیا هست و توصیه شده که باید هوای دخل خرج  رو حسابی داشت. این موضوع در بازارهای ارزونش! کاملا به اثبات رسید ... علاوه بر صدرک بازار و بینا بازار چندین بازار کوچک و بزرگ هم در کنارش قرار داشت جنس های معمولی و قیمتهای کهکشانی از ویژگیهای این بازارها بود ، مثلا یه پالتو پوست با قیمتی معادل یک میلیون و شصت هزار تومان (البته با مانات حدودا 2850 تومانی! ) از نمونه های موجود بود به نظرم  کیفیت بازارش در حد بازار آستارا بود ولی خیلی خیلی بزرگتر بود.


 


پیش ناهار رو تو بازار خوردیم! دنور کباب گزینه انتخابی ما بود ارزون و خوشمزه بود ، دونور کباب 1.5 مانات بود و نوشابه متوسط 0.70 مانات بود




و بعد از اندکی گشت و گذار با همون اتوبوس خط 120 به  راحتی به مرکز شهر برگشتیم بردیا هم از خستگی یه چرتی  تو ماشین زد .



یکی دیگه از جاذبه های زیارتی  و سیاحتی  باکو ، مقبره بی بی هیبت بود در بالای تپه ای در این مسیر به راحتی دیده میشد .بی بی هیبت مقبره خواهر حضرت معصومه هست .

 



   این هم تاکسی سمند در باکو


بعد از برگشت به خونه و صرف ناهار ، با لیلا یه قرار ملاقات در پارک گذاشتیم و لیلا با اندکی تاخیر  حدود ساعت 4 به اتفاق خواهرش برای دیدن ما اومد. قرار بود لیلا به اتفاق  شوهرش و پسر کوچولوی 3 ساله اش به اسم عمر بیاد تا بردیا و عمر بتونند با هم آشنا بشن ولی با توجه به اینکه عمر یک کم سرما خورده بود ترجیح داد  اون رو با خودش به پارک نیاره و در عوض از ما برای صرف شام تو  رستوران محبوبش که غذاهای دریایی دعوت کرد ...

من خیلی دوست داشتم که شب رو در خدمتشون باشیم ولی با  توجه  به محدودیت های سفر گروهی ، از این دعوت صرف نظر کردیم .

لیلا دانشجو بود و در سویس مشغول تحصیل بود و شوهرش هم در  یکی از کنسولگری های آذربایجان کار میکرد ولی بعللی فعلا مرخصی تحصیلی داشت .یه ساعتی رو باهم بودیم و در مورد موضوعات مختلف صحبت کردیم لیلا خیلی خونگرم به نظر میرسید پیشنهاد داد که زمان سفرمون رو بیشتر کنیم و یه شب بریم پیششون ....

خلاصه با گرفتن چند تا عکس یادگاری و اهدا یک کارت پستال از مناظر دیدنی ایران ازشون خداحافظی کردیم.






لیلا یاشار و خواهرش

با ملحق شدن خانواده کوشیار به سمت شهر قدیمی باکو  که ایچیر شهری گفته میشد رفتیم  نام دیگه این مجموعه ارگ باکو هست ، و جزء بافت قدیمی شهر باکوه که در فهرست میراث جهانی یونسکو هم به ثبت رسیده شامل قلعه دختر و کاخ شروان شاه میشه و کاملا سنگ فرش بود و فقط برای عبور و مرور مردم بود و ورود ماشین محدودیت داشت .                            

مهمترین قسمت این مجموعه قلعه دختر بود ، ورود به محوطه شهر تاریخی قدیمی  نیازی به خرید بلیط نداشت و خونه های داخل شهر به نظر مسکونی هم بود ، و فروشگاههای صنایع دستی و یادگاری هم بازارش داغ بود ، در قسمتی از این شهر خرابه های قدیمی و مجسمه های سنگی وجود داشت .












قطاب و باقلوا هم از سوغاتی ها باکو بود که دونه ای 1 مانات فروخته میشد که بقول بردیا ساندویچ کوکو سبزی با نون بود ! از نکات جالب توجه اهلی بودن فوق العاده زیاد گربه های باکو بود اونقدر به آدم ها اطمینان داشتند که حتی از بچه های پرجنب و جوشی همچون کوشیار و بردیا هم نمی ترسیدند و اونها براحتی می تونستند به گربه ها نزدیک بشند و عکس  یادگاری هم بگیرند !





اینطوری که  شنیدم اسم اولیه باکو بادکوبه بوده که به معنی شهر باد هست و ما در چند روز اقامتمون تو باکو بادهای خنک و دلپذیرش رو تجربه کردیم ولی دم دمای غروب باد شدیدی وزیدن گرفت و هوا کاملا ابری شد و یه دفعه بارون شروع به باریدن کرد ، پیش بینی هواشناسی برای هوای بارونی مربوط فردای آنروز بود ولی بارش بارون یک کم زودتر شروع شد ، ما هم بدو بدو خودمون رو به ایستگاه مترو رسوندیم تا بارون بچه ها را خیس نکنه ...




                                          نمایی از باکو در شب



راستی این رو هم باید اضافه کنم که در راستای برگزاری مسابقات یوروویژن ، تغییرات زیادی در باکو انجام شده و در گوشه گوشه این شهر تبلیغات مربوط به این مسابقات دیده میشد ...

برگزاری این مسابقات چالش های زیادی رو برای مسئولین شهری و برگزارکنندگان به همراه داشت چون عده ای مخالف برگزاری این مسابقات بودند !




با توجه به بارندگی شدید و مشورت باهم تصمیم گرفتیم یک روز زودتر باکو رو به مقصد ایران ترک کنیم چون با توجه به شرایط موجود موندن یه روز بیشتر ، در اون هوای بارونی خیلی منطقی به نظر نمیرسید ....

با توافق کلی تصمیم گرفتیم که به آقای "انتقام" زنگ بزنیم و بهش بگیم یه روز زودتر بیاد دنبالمون، خلاصه به سختی و با فارسی و انگلیسی و ترکی منظورمون رو بهش فهموندیم ... یه ساعت بعدش خود انتقام تماس گرفت و ظاهرا گفت مشکلی داره و یه نفر راننده دیگه رو معرفی کرد ...

 

ما با وجود اینکه مطمئن نبودیم منظورمون رو متوجه شده یا نه ، تصمیم خودمون رو قطعی کردیم و گفتیم اگه راننده دنبالمون نیومد خودمون میریم لنکران !  و شب آخر رو اونجا میمونیم چون موندن یه روز دیگه توی هوای بارونی باکو جالب نیست ...


ادامه دارد....


لطفا ما رو از نظراتتون بی نصیب نذارید !

نظرات 21 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:22 ب.ظ http://safarbedigarsu.blogfa.com

سلام
دلمون برا بردیا جونی خیلی تنگ شده
امیدوارم هر جا که هستید شاد و خوش و سلامت باشید
راستی بعد از پایان سفرنامه باکو تصمیم دارین کجا برین؟
در کوچ سرفینگ که ترکیه رو تاکید کردین.

سلام ... مرسی از محبت شما ....راستش سفرهای ما وابستگی خاصی به پایان سفرنامه نداره !!
و بستگی به خیلی از عوامل دیگه داره ....

اگه اتفاق خاصی نیفته یه برنامه کوتاه امارات رو مد نظر داریم ...

هادی چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:59 ب.ظ

درود بابک جان

ممنون که سایتو بروز کردی.
باید بگم با وجود اینکه دوستان سفرنامه نویس از باکو بد میگفتند و به خصوص بابت رشوه گیری زیاد ولی با خوندن خاطرات شما جدا علاقه مند شدم برای سفر به باکو.

همیشه به سفر باشین

هادی

سلام هادی عزیز ...
راستش برای تعیین خوب یا بد بودن سفر عوامل زیادی موثر هست ...
و نمیشه مطلق در مورد یک مکان اظهار نظر کرد و نظرات افراد در مورد یک مکان میتونه فرق داشته باشه .... من قبل از رفتن به هند در مورد خوبیهاش خیلی شنیده بودم و توقعم بالا بود و انتظار متفاوتی داشتم در نتیجه دیدگاهم بعد از سفر کمی تغییر کرد !ولی در مورد باکو توقع پایین و آگاهی از برخورد با مامورین رشوه گیر مرزی و خوندن مشکلات مسافرین در وبلاگ های دیگه ... با آمادگی قبلی ، شرایط موجود برام قابل هضم بود و شاید کمک دوستان و راهنمایی های اونها هم در کل شرایط بهتری رو برامون فراهم کرد ...
نکته دوم که این سفر رو برام مثبت تر کرد ، حضور همه اعضاء خانواده بود و افزوده شدن بردیا علیرغم مشکلات خاصش ، رنگ و بوی دیگه ای برای ما داشت ...
اگه سوال خاصی هم داشتید در خدمتم ...

هادی پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:13 ب.ظ

بابک جان
دقیقا باهات موافقم چون هر چی توقعمون تو سفر پایین بیاریم مسلما بیشتر از سفر لذت میبریم.و چه قدر خوبه که یاد بگیریم مثل جوون های اروپایی کم خرج سفر کنیم.

توی سفر پارسالم به هند هنگامی که داشتم از گووا در جنوب هند با قطار (که خودت بهتر از من میدونی تو هند به چه وضعیه) به بمبیی بر میگشتم با یه جوون 23 انگلیسی همسفر شدم که میگفت 6 ماهه که داره تو اسیا کشور به کشور میگرده اونم به صورت زمینی و با کمترین امکانات ومیگفت چون دیگه پولش تموم شده مجبوره برگرده انگلیس و البته این موردم ذکر کرد که قصد داره پس از پس انداز مجددا بره به یه سفر چند ماهه دیگه...

امیدوارم شرایط جوری بشه که بتونیم بیشتر و راحتتر از قبل سفر کنیم.

درست میفرمائید .....

ما هم مجبوریم امیدوارم باشیم شرایط بهتر بشه! ولی هرچه جلوتر میریم متاسفانه امیدمون کمرنگ تر میشه ...مثلا اگه نیم نگاهی به قیمت های جدید پرواز ها بندازیم اون امید کم رنگ ، فاقد رنگ خواهد شد !
شاد و موفق باشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:13 ب.ظ

دستتون درد نکنه
جالب بود
فقط اگه برای پست هاتون ادامه مطلب بگذارید خیلی راحت تر و سریع تر بالا می آید
به هر حال موفق باشید

سلام دوست عزیز
مرسی از پیشنهاد شما ... من دقیقا نمی دونم چطور باید از این امکان استفاده کنم شاید این از امکانات وبلاگ های دیگه باشه چون تو بلاگ اسکای ندیدم .... اگه راهنمایی کنید ممنون میشم

صنم پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ب.ظ http://manoeu.blogsky.com

سلام بابک جان
خسته نباشید، لذت بردیم. ولی آکوا پارکش ظاهرا خوب نبود. درسته؟
انصافا باکو در زمینه طراحی شهری خوب کار میکنه. بویژه نورپردازی شبها که در عکسهای آخری شما هم معلوم بود.
راستی من سفرنامه پاریس شما را چرا نمیتونم پیدا کنم؟

سلام صنم عزیز
همانطوریکه تو متن هم اشاره شد فقط اسمش آکوا پارک بود و عملا چند تا سرسره و یه استخر سوت و کور کنار دریای خزر بود ...

علیرغم محدودیت جاذبه های توریستی در باکو ، شهرسازی و ساختار شهری ، با وجود خیابانهای عریض و توجه به نورپردازی در خیابانهای مرکزی شهر ، نشانه های پیشرفت رو برای بازدید کننده القاء میکرد...

راستش سفر بلژیک و پاریس مربوط به سفر اول ما به اروپا بود در اون زمان با کوچ سرفینگ آشنایی نداشتیم و وبلاگ نویسی رو چند سال بعد شروع کردم و نتیجتا مطلبی راجع به بلژیک و فرانسه در وبلاگ موجود نیست...
ما یک هفته در یک منطقه توریستی نزدیک دیزنی لند چادر زده بودیم ! البته کمپش کاملا مجهز به امکانات رفاهی مثل برق در داخل چادر ، نانوایی ، استخر ، رستوران و حمام لندری و امکانات رفاهی دیگر بود و سرویس روزانه اتوبوس از کمپینگ به دیزنی لند هم داشت که میشد از اونجا با مترو به داخل پاریس رفت ....

علی شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:52 ق.ظ

عکسهای زیبایی توی این پست آخر آپلود کردید. منتظر قسمت بعدی هستیم...

مرسی علی آقای عزیز ... انشاء الله آخرین مطلب مربوط به باکو را تا پایان آذر ماه خواهم نوشت

کامنت های شما در ادامه نوشتن بسیار کمک کننده و انگیزش دهنده هست ....

شیما و علی شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ب.ظ http://malish.blogfa.com

سلام بابک جان
مثل همیشه عالی و روان
اکوا پارک باکو واقعا نوبرشه! ما که سواحل مجانی اطرافش رو بیشتر پسندیدیم.
راستی چرا فقط یک پست از باکو باقی مونده؟
موفق باشی

سلام ... هوای معتدل شهریور ماه در باکو، انگیزه زیادی برای شنا در آبهای دریای خزر ایجاد نمیکرد !
همانطوریکه در متن اشاره کردم وجود هوای بارونی و وزش باد ، باعث شد تصمیم بگیریم یه روز زودتر برگردیم و پست آخر مربوط به برگشت از باکو به ایرا ن خواهد بود ...

حانیه شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ب.ظ http://gozargah61.blogfa.com/

سلام.من هم از شما ممنونم که مطالب رو خوندید.من هم امیدوارم ولی الان یه مدتی یه که به دلیل مشغله کاری چیزی ننوشتم ولی خیلی سفرها مونده که دوست دارم هر چه سریعتر بنویسمشون.
خیلی خوبه که من رو تشویق به نوشتن می کنید.بازم متشکرم.
با اجازه وبلاگتون رو لینک کردم.

سلام ... خواهش میکنم ... نوشتن و به اشتراک گذاشتن تجربیات میتونه بسیار مفیده باشه همانطوریکه ما هم قبل از سفر دوست داریم اطلاعات کسب کنیم ، احساس خوبیه که اطلاعات و تجربیات کسب شده رو در اختیار بقیه قرار بدیم...
یکی از راههای افزایش مخاطب در وبلاگ منظم نویسی و بروز رسانی به موقع و پرهیز از کپی پیست کردن هست ...
البته من هم در مورد بروز رسانی وبلاگ وقت کم میارم ولی تشویق و انگیزش دوستان به من انرژی میده موفق باشید ....

فرشته یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ق.ظ http://orangebackpack.blogfa.com/

درود آقا بابک.
فکر میکنم دیدن دریای خزر از یک زاویه دیگر حس جالبیه...

سلام ... آره درست میفرمائید ولی دیدن اختلافاتش هم خالی از لطف نیست!

حانیه پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:11 ق.ظ http://gozargah61.blogfa.com/

سلام و وقت بخیر
من همه سفرنامه آذربایجان رو خوندم و چندین سوال برام پیش اومد که درچند نوبت می پرسم. یکی اینکه واقعا با توجه به قیمتی پول آذربایجان و قیمت ویزاش ،ارزش دیدن داره این کشور؟ یکی اینکه برای گرفتن ویزاش اگه بخوای خودمون اقدام کنیم حتما باید بریم تبریز؟از تهران نمیشه ویزا گرفت؟

سلام راستش نمی خواهم کلمه ارزش نداشتن رو بگم ...چون به نظر من مقاصد توریستی با توجه به وی‍ژگیهای خاصشون ارزش یکبار رفتن رو داره ... ولی دونستن زبان آذری خیلی مهمه و نداشتن توقع بالا !
نمیشه باکو رو به هیچ وجه با استانبول، دبی ، و یا مالزی مقایسه کرد ولی برای ما سفر خوبی بود و تونستیم علیرغم محدودیت جاذبه های توریستی و مشکلات ندانستن زبان و رشوه های لب مرز ازش لذت ببریم ...
در مورد ویزا ما هم تبریز نرفتیم! و یکی از آژانسهای مسافرتی ویزا رو برامون گرفت ...هزینه ها بالا هست ولی با توجه به اینکه ما دو خانواده بودیم و همه هزینه های ما نصف شد از کرایه ماشین گرفته تا هزینه آپارتمان ، و چون آپارتمانش هم مبله و مجهز به آشپزخونه بود در خیلی از موارد هزینه های غذا رو هم کاهش دادیم ...

امید جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:50 ب.ظ http://www.hopefull.blogfa.com


سلام بابک جان

........................
در سفر زندگی

آهسته و پیوسته رفتن و رسیدن به مقصد بهتر است از

گاهی تند و گهی خسته رفتن و هرگز نرسیدن !

سفرتان بخیر و سعادت

سلام مرسی امید عزیز ... موفق باشید

شیما و علی یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ب.ظ http://malish.blogfa.com

سلام بابک جان
پس چی شد این پست آخر باکو؟
منتظر 7 دی هستی؟
موفق باشی

سلام خوب هستید ؟ حال پدر شیما خانم چطوره ؟ امیدواریم سلامتی مجدد رو بدست بیارند...
راستش یه مسافرت کوتاه چند روزه داشتیم و خودتون میدونید هر مسافرتی قبل و بعدش برای مائیکه همینطوری کمبود وقت داریم ، بحران وقت رو بوجود میاره !!...
پیگیر نوشته های زیبا تو وبلاگتون هستم ولی چون فرصت نمیکنم با دقت بخونم گذاشتم سرفرصت و با دقت بخونم چون حیفه مطالب باارزش و زیبای شما رو بدون وقت اختصاصی خوند!
بزودی در خدمت خواهم بود البته نمیدونم 7 دی چه خبره !؟

شیما و علی سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:34 ب.ظ http://malish.blogfa.com

سلام بابک جان.
ممنون خدارو شکر ایشون بهترن.
راستی کجا رفتید با این قیمت دلار؟
در مورد 7 دی هم چون دقیقا یکماه از پست قبلیت می گدره و شما معمولا ماه به ماه پست جدید می زاری!
به هر حال هروقت به وبلاگمون سر بزنی باعث افتخارمونه و خوشحال می شیم.
هرچند شاید تا چند وقت دیگه ماهم در وبلگمونو تخته کنیم. چون خیلی وقت و انرژی می گیره و یجورایی دلزده شدیم. از اون مهمتر با تعداد زیاد وبلاگهای خوب راجع به اروپا و سایر نقاط دنیا دیگه عملا نیازی به اطلاع رسانی تکراری ما نیست.
در هر حال موفق باشی

سلام از شنیدن سلامتی ایشون ما هم خوشحالیم ...این سفر کوتاه کاملا مرهون اعجاز کوچ سرفینگ بود و باعث شد هزینه های دلاری رو تا حد زیادی کاهش بده ...

بنظرم تعداد زیاد وبلاگ سفر نباید عامل دلسردی بشه ... تعدد وبلاگ ها باعث میشه بازدید کننده ها از زوایای و دیدگاههای مختلف به موضوع نگاه کنند...

چیزی که باعث دلسردی هست سخت تر شدن شرایط سفر هست و وقتی سفر کردن سخت تر بشه مخاطب و خواننده وبلاگ سفر هم به همون تناسب کمتر میشه ... چون خیلی از بازدکننده ها به بهانه کسب اطلاعات برای سفر به وبلاگ های مرتبط با گردشگری مراجعه میکنند...
خیلی ممنون از اینکه به وبلاگ ما سر میزنی ...

شیما و علی چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:52 ب.ظ http://malish.blogfa.com

سلام
بسیار خوشحال شدیم که تو این فرصت سفری هم رفتید. اما نگفتید کجا؟ ما که از کنجکاوی ترکیدیم!!!
در مورد ترک نوشتن هم منظورمون چیز دیگه است. اول اونکه هدف اصلیمون یجورای ادای دین به سایر هموطنا برای گسترش اطلاعات بود . چرا که خودمونم از اطلاعات دیگران خیلی بهره بردیم. اما این روزها دیگه نیاز این موضوع خیلی احساس نمیشه و بسیار خوشحالیم که وبلاگهایی به مراتب بهتر از ما دارن این وظیفه مهم رو انجام می دن.
دوم تکراری شدن و کلیشه ای شدن موضوعاته. مدتیه احساسمون اینکه مخاطب فقط همون دوستان ثابتیه که همیشه بهمون لطف داشتن(مثل شما) و تعداشون از انگشتهای دودست تجاوز نمی کنه! البته برای همشون احترام خاص قائلیم.
به این خاطر این روزها به فکر ترک کار از پایان سال افتادیم. هرچند هنوز تصمیم قطعی نگرفتیم!
موفق باشی

سلام ... راستش سفری 4 روزه به دبی داشتیم ...
زیاد شدن وبلاگ ها زیاد شدن اطلاعات و تنوع اونها رو در پی خواهد داشت مثلا شما تجربه سفر هوائی رو به اشتراک میذارید دوستای دیگه سفر با قطار و عده ای دیگه هیچ هایکینگ و اتوبوس و...

آره درست میفرمائید مخاطب ها نسبتا کمتر شده و هرچه مخاطب و نظراتشون کمتر بشه انگیزه نوشتن هم به همون نسبت کمتر خواهد شد که به نظرم سخت تر شدن شرایط سفر مستقیما در اون تاثیر داره ...

ولی فکر نمیکنم ترک نوشتن تصمیم خوبی باشه ! چون ما به خوندن خاطرات شما عادت کردیم ...

کرمانشاه ودیدنیهایش=طاقبستان-بیست پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 ب.ظ

بسیارعالی.
دیدنیهای کرمانشاه=طاقبستان وپارک کوهستان2-بیستون کرمانشاه3-تکیه معاون الملک4-تکیه بیگلربیگی5-بازارسنتی کرمانشاه6-سراب نیلوفر7-باغ پرندگان کرمانشاه8-پارک ساحلی رودقره سو9-مسجدعمادوالدوله10-خانه خواجه باروخ11-غارقوری قلعه کرمانشاه بزرگترین غارآبی آسیاو...
سوغات کرمانشاه=نان برنجی-نان خرمایی-کاک-روغن کرمانشاهی و...
غذاهای کرمانشاه=دنده کباب-خورشت خلال-آش عباسعلی-آش دوغ وآش ترخینه و...
مقدمتان به کرمانشاه پایتخت گردشگری وتاریخ وتمدن کهن گلباران.

behzad یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 01:36 ق.ظ

سلام. با تشکر از دوستان عزیزم میخواستم بگم در سفرتون به باکو که نوشتین اسم قدیمی باکو باد کوبه بوده این کاملا اشتباه هست. احتمالا به شما هم اطلاعات نادرستی دادن . خیلی ممنون از سایت خوبتون

سلام بهزاد عزیز ممنون از دقت نظر و راهنمایی شما

ایناز دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:26 ب.ظ

معلومه اونقدر برات خوش گذشته که دوست داری در موردش یکم انتقاد کنی تا اروم شی.تو که میگی به زور با هاشون صحبت میکردیم میرفتی مترجم ٫یدا میکردی.

سلام خانم ایناز... آره خوش گذشته بود ... انتقادی نبود بلکه واقعیاتی رو که برامون اتفاق افتاده بود به اشتراک گذاشتیم !

محمود یکشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:57 ب.ظ http://mamemihan3.blogfa.com

نمی دونم این وبلاگ هنوز فعاله یا نه .. من 8 ماهی باکو بودم ولی هیچ کدوم از این جاها رو نرفتم :(( عاشق هم شدم و جواب نه شنیدم . در سن 38 سالگی و بعد از اون ماجرا دیگه نتونستم خاطر خواه بشم و مجرد موندم :(

سلام دوست عزیز این وبلاگ همچنان فعال هست البته یکم زمانبندی بروز رسانی مطالب با فاصله هست ...

عاشق شدن هم عالمی داره ... حتما تقدیر شما اینچنین بوده و شاید فرصت مناسبت تر نصیب تون بشه

فرناز یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام دوست عزیز از خوندن وبلاگ بسیار لذت بردم مخصوصا بادیدن عکسا...بسیارعالی بود....من گذرم یهویی افتاد به این وبلاگ....دوست دارم وبلاگ هارو بگردم سفرنامه هاروبخونم...همیشه موفق و به گردش باشید...لحظات خوشی رو برای شناوخانواده ازخداخواستارم....
البته نمیدونم هنوز هم ب وبلاگتون سرمیزنید یانه....من جوابی دریافت خواهم کرد یانه ولی درهرحال خوشحال شدم از وبلاگتون دیدن کردم...

سلام خیلی خیلی خوش اومدی ... ممنون از خواسته های خوبتون برای ما... آره خوشبختانه وبلاگ هنوز زنده است البته حرکتش کند شده ولی علائم حیاتی داره !
نشونه اش هم آخرین پست وبلاگ
" پیام بازرگانی ... همین امروز! " در صفحه اول

امینی یکشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 12:04 ق.ظ

باسلام، از مطالب خوب وبلاگتون ممنونم، مخصوصا در مورد باکو، چون ما امسال عیدبه باکو سفر کردیم وازینکه توضیح دادید چطور میشه با هزینه کم به صدرک رفت ممنونم.

درود فراوان ... خیلی خوشحالیم که این اطلاعات محدود تونسته براتون مفید واقع بشه ... سال خوبی پیش رو داشته باشید

امیر دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 05:16 ق.ظ

سلام خوب بود. یکم زبان ترکی آدربایجانی یاد می گرفتید بهتر و بیشتر از سفر به باکو لذت می بردید
لیدر تور آذربایجان

سلام این توصیه دوستان باتجربه ما بود که سابقه سفر به باکو رو داشتند ولی زمان محدود و مشغله ما زیاد ! ممنون که کامنت گذاشتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد