سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

ورود به آلمان از طریق فرودگاه هامبورگ -- کلن koln

Cologne - Koln

خلاصه پس از هفته ها برنامه ریزی و انتظار عازم آلمان شدیم سفری که با سفرهای دیگه کمی فرق داشت و خیلی  از جزئیات برنامه ها بطور حتمی مشخص نبود .... هواپیما طبق برنامه مشخص شده به موقع در فرودگاه هامبورگ به زمین نشست و پس از تحویل بار ( کوله پشتی ها!) سعی کردم بتونم از طریق لپ تاپ به اینترنت وایرلس فرودگاه دسترسی پیدا کنم ولی ظاهرا اینترنت برای همه قابل دسترسی نبود در فرودگاه امام خمینی قبلا به راحتی می تونستی از اینترنت وایرلس استفاده کنی ولی توی این سفر اینترنت رو برای مسافرین بسته بودند و در فرودگاه هامبورگ هم دسترسی به اینترنت میسر نبود ..... قبل از سفر تصمیم گرفته بودم که توی هامبورگ یه سیم کارت آلمانی بخرم که بتونم به راحتی با دوستام ارتباط برقرارکنم ولی از شانس ما روز یکشنبه رسیدیم و فروشگاهها اکثرا بسته بود فقط یه فروشگاه نوکیا بود و ارزون ترین سیم کارت پره پید (اعتباری ) رو ۵۰ یورو میفروخت که خیلی گرون بود و از خریدنش صرف نظر کردم ...

اولین مشکل ما خرید بلیط مترو بود ! ما تصمیم داشتیم از طریق قطار به شهر کلن بریم چون یه بلیط رایگان قطار با بلیط هواپیمای ایران ایر داشتیم باید با مترو میرفتیم Central Station که در هامبورگ Hauptbanhnhofگفته میشد.

                                                    ایستگاه مرکزی قطار در هامبورگ



ایستگاه بزرگی بود که محل تلاقی خطوط متروی داخل شهری و بین شهری بود برای استفاده از مترو باید بلیط میگرفتیم و متاسفانه باجه فروش بلیطی وجود نداشت و شما باید الزاما از دستگاه بلیط میخریدی و نیاز به سکه یا اسکناس 5 یورویی بود کوچکترین اسکناس ما 500 یورویی بود و به همین سادگی نمی تونستی این پول را خرد کنی و بانک ها هم روز یکشنبه تعطیل بودند به ناچار به یک صرافی  رفتیم و متصدی با خوشرویی یه 100 دلاری رو برامون چنچ کرد ولی با این چنچ یه چیزی حدود 10 یورو ضرر کردیم و 100 دلار رو 59 یورو به ما داد .... با پول خردی که داشتیم به ماشین فروش بلیط رفتیم ولی در نگاه اول واقعا گیج کننده بود ولی خوشبختانه به چندین زبان میشد از دستگاه استفاده کرد ولی چم و خم خاص خودش رو داشت از یه دختر خانم کمک گرفتیم تا طرز کار دستگاه رو به بگه  بلیط خریدیم و با مترو به ایستگاه مرکزی رفتیم

جالب اینجا بود که در هیچ مترو داخل شهری هیچ عامل کنترل بلیطی وجود نداشت و رندومایز احتمالا بلیط رو کنترل میکردند و در صورتیکه آدم خیلی بد شانس بود گیر پلیس میافتاد جریمه ای معادل یکسال خرید بلیط رو باید پرداخت کنی !!

پس از رسیدن به ایستگاه قطار و سوال از دفتر اطلاعات ایستگاه متوجه شدیم که حرکت قطار با فواصل یک ساعته است و ساعت 2:46 اولین قطارعازم کلن می شد ...حدود 45 دقیقه وقت داشتیم یه دوری دور و بر ایستگاه مرکزی بزنیم در اواخر تیر ماه ، هوای خنک و تا اندازه ای سرد هامبورگ واقعا غیر منتظره بود ...


خلاصه قطار کلن از راه رسید بدون ثانیه ای  تاخیر ! و در زمان موعود هم حرکت کرد اولین چیزی که توجه من رو جلب کرد بی نظمی و شلوغی قطار بین شهری بود ، تمام صندلیها پر بود و خیلی از مسافرها سرپا ایستاده بودند و عده ای هم کف زمین نشسته بودند برام واقعا جای تعجب بود! چطور تو کشور منظمی چون آلمان این بی نظمی در قطار ها قابل توجیه  بود پس از اندکی پرس و جو متوجه شدم که برای  سوار شدن و رزرو جا باید زودتر اقدام کرد و صندلیها از قبل رزرو شده بود و در صورتیکه صاحب صندلی نمی اومد می تونستی بشینی ! و با علامتی دیجیتال در قسمت فوقانی صندلی رزرو شدن اون رو مشخص میکردند در بعضی از قطارها اسم مسافر ثبت میشد .... مسافت هامبورگ تا کلن 4 ساعت بود و پس از 15-16 ساعت مسافرت واقعا سرپا وایستادن خیلی مشکل بود و شانسی که آوردیم بعد از 2 ساعت و گذر از شهرهای مثل برمن و .... خلاصه 2 تا صندلی خالی گیرمون اومد و فرصتی شد که با کریستینا و فیلیپ یه هماهنگی بکنم و خوشبختانه پیامک به راحتی بدستشون میرسید از یه مسافری ساعت دقیق رسیدن به کلن رو پرسیدم و اون با حوصله ( با انگلیسی شکسته و نصفه نیمه) از طریق اینترنت موبایلش ساعت دقیق رسیدن رو به من گفت و به کریستنا اس ام اس زدم و اون گفت فیلیپ ساعت 6:50 دقیقه روبروی استیشن اطلاعات منتظر شما هست..... مناظر بین راه که همه جا سبز و  پوشیده مزارع مختلف بود و سرعت قطار حدود 180 کیلومتر در ساعت بود و مناظر با سرعت زیادی از جلوی چشمانمان گذر میکردند هوا ابری و بارانی بود .....


قطار دقیقا به موقع به ایستگاه رسید ایستگاه خیلی کوچک تر از اونچیزی بود که انتظار داشتم هوای سرد و نیمه بارانی کلن ، یه کمی دلگیر بود  ولی پس از یکی دو دقیقه انتظار فیلیپ اومد و با لبخند گرمی از ما استقبال کرد لحظه جالبی بود توی یه کشوری که هیچکس رو نمی شناسی یه دوست به استقبالت بیاد و توی همه چیز میتونی ازش راهنمایی بگیری ...


به اتفاق فیلیپ با مترو به سمت خونه رفتیم 2 ایستگاه تا خونه اش فاصله بود زود به خیابان اونها رسیدیم مجبور شدیم از چتر استفاده کنیم چون بارون می اومد به سمت آپارتمان رفتیم طبقه چهارم و در واقع یه خونه زیر شیروانی بود  ....

                                             خونه کریستینا و فلیپ در کلن -- طبقه زیر شیرونی


کریستینا که مشغول آشپزی بود با گرمی  به ما خوش آمد گفت ، پس از صرف شام تا نیمه های شب گفتیم و خندیدیم و از جزئیات زندگی ایران و آلمان صحبت کردیم . ما همیشه از سردی برخورد آلمانیها شنیده بودیم ولی واقعا در اولین برخورد ، واقعا با پیش فرض ما متفاوت بود ....


صبح زود کریسینا عازم اداره شد و صبحونه رو به اتفاق فیلیپ خوردیم از شانس خوب ما فیلیپ که معلم زبان مدرسه بود و تعطیلات بود و وقت آزاد  داشت به اتفاق عازم شهر شدیم و مناطق جالبی از شهر رو قدم زنان دیدیم از دروازه ورودی شهر گرفته ، تا کلیسای قدیمی که محل مراسم ازدواج کریستینا و فیلیپ و کرانه رود زیبای راین و پل هوهنتستولرن (پل عشاق) و کلیسای بزگ کتدرال که در واقع این پل و کلیسای مجاور اون نقطه عطف نقاط دیدنی کلن بود.




                                                                  محل برگزاری کنسرت در فضای بازدر کلن


این عکس هم تقدیم به بردیا کوچولو (پسرم ) که عاشق بستنی است و جاش تو این سفر خالی بود!!!



این پل که به گفته فیلیپ قدمتی 100 ساله داشت محل عبور قطار بود که در حاشیه این پل عشاق و زوج های جوان قفل هایی رو به بدنه این پل متصل میکردند و کلید اون رو به داخل رودخانه راین میداختند و این  کم کم بعنوان سمبل عشق پایدار در شهر کلن شد

آخرین و مهمترین بخش کلن ، همان کلیسا معروف کتدرال است که سومین کلیسا مرتفع و بزرگ دنیا است و با دارا بودن 509 پله جمعیتی بالغ بر 20000 نفر را در خودش پذیرا میشد ...... ظاهرا کلیسا بر اثر تاثیرات محیطی به رنگ تیره تغییر رنگ داده بود که از دور شبیه کلیسای سوخته بود


نزدیک های ظهر کریستینا برای صرف ناهار به ما ملحق شد اون مسیر اداره رو تا نزدیک کلیسا رو با دوچرخه اومده بود و برای ناهار به ساب وی رفتیم که در واقع یه چیزی شبیه مک دونالد بود ولی انگلیسی بود به داشتن غذای هلتی Healthyمعروف بود و برای سفارش غذا باید به سوالات زیادی پاسخ میدادی ! چه نوع نونی ... چه نوع سسی .... چه نوع ادویه ای .... چه نوع ؟؟؟!!!

بعد از ناهار گرفتن چند عکس یادگاری در حاشیه رودخونه راین از کریستینا خداحافظی کردیم و به اتفاق فیلیپ به ادامه گشت و گذار در کلن پرداختیم....

 فیلیپ با دوستش کای هماهنگ کرده بود که در این قسمت از بازدید از کلیسا با همراه بشه ، قبلا کای به ایران سفر کرده بود و اطلاعات خوبی در مورد ایران داشت و با دیدن ما هیجان زده شد و با اشتیاق و شور و علاقه خاصی در مورد دروازه قدیمی شهر کلن و کلیسای کتدرال به ما داد و من از این که وقتش رو به ما اختصاص داده بود واقعا ممنون اون بودم دختر کوچولوی خوشگلش  شارلوته هم بود که خانومش هم بعد از دقایقی به ما ملحق شد .... گرم و صمیمی و با علاقه از جزئیات کلیسا و تاریخ و قدمت اون رو شرح داد واقعا جالب و آموزنده بود.....


                                                        شارلوته -- دختر ناز(دختر کای)

بعد از چندین ساعت پیاده روی به خونه برگشتیم  تا کمی استراحت کنیم و تجدید قوا .... ما تصمیم داشتیم که 2 شب اینجا بمونیم ولی دوست دیگرمون " ماقیان" که قبلا در ایران میزبانش بودیم و در واقع میزبان اصلی ما بود تماس گرفت و اصرار کرد که شب دوم رو به منزل یاسمین بریم چون یاسمین دختری دورگه نیمه آلمانی - ایرانی بود و  باباش ایرانی  و اهل اصفهان.....


ماقیان به اتفاق یاسمین به خونه فیلیپ و کریستینا اومدند و قبل از خداحافظی فیلیپ قطعه ای  از یه آهنگ معروف رو با پیانو برای ما اجرا کرد و ما هم به رسم یادبود هدیه کوچکی و یک کارت پستال از مناظر ایران رو به اونها تقدیم کردیم و به اتفاق با ماقیان و یاسمین به سمت خونه اونها رفتیم ....


دربین راه کلی با یاسمین صحبت کردیم و گفت که  توی یه کنسرت با ماقیان آشنا شده بود و ماقیان از خاطرات سفرش به ایران به اون گفته بود و یاسمین رو برای یافتن ریشه های ایرونیش تشویق کرده بود ....

حسین و اینگرید به استقبال ما اومدند و حسین با گرمی خاص ایرانی ها به ما خوش اومد گفت و پس از استقرار وسایل به اتفاق مشغول گپ و گفت شدیم


جالب بود ! من و حسین فارسی حرف می زدیم و بعضی ها آلمانی و این وسط زبان انگلیسی تنها پیوند همه با هم بود چون یاسمین و اینگرید(مادریاسمین) فارسی متوجه نمی شدند و بابای ماقیان هم مسلط به آلمانی و انگلیسی بود پس از گفت و گو برای صرف شام دعوت شدیم بوی غذای ایرانی از آشپزخونه اینگرید نوید بخش لحظات متفاوت دیگه ای بود جالب بود که تو یه خونه آلمانی غذای و دست پخت ایرونی رو تجربه کنی ... معلوم بود که حسین تونسته بود روش آشپزی ایرونی رو به خوبی به اینگرید منتقل کنه .....


فردا صبح (26 جولای ) پس از  صرف صبحانه ، خداحافظی و گرفتن چند عکس یادگاری به اتفاق ماقیان و باباش عازم اوسنابورک و مله شدیم .......



ادامه دارد.....

خوشحال میشم که نظرات خودتون رو در قسمت مربوطه بگید این باعث میشه که با احساس بهتری بتونم مشاهداتم رو بنویسم .....






 



نظرات 26 + ارسال نظر
اخبار گردشگری راهنمایان شیراز یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.shiraz-guides.blogsky.com/

عالی بود
ممنون

خواهش .... مرسی از بازدیدتون...

احسان یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:34 ب.ظ

سلام به شما
تجربه جالبی داشتین و زیبا هم بیان کردین.
من هم ۴۵ روز اروپا بودم و با ماشین به المان فرانسه سوییس ایتالیا و اتریش واسپانیا سفر کردم و بسیاری از تجربیات مشابه شما رو داشتم.به نظرم باید بدون تور و همراهان ایرانی اونجا رو گشت و کمی نزدیکتر شد به فرهنگهاشون.تجربه محشری برای من بود گر چه واقعا با سطح مالی ما بسیار گرون بود.

سلام احسان عزیز... با تشکر از اظهار نظرتون ... آره واقعا همینطوره که میفرمائید ... اگه حوصله اش رو داشتید می تونم تجربیات شما را با اسم خودتان در این وبلاگ ثبت کنیم شاید برای دیگران مفید باشه .... اگه خواستید می تونید متن و عکسها روبه ای میل من بفرستید خوشحال خواهم شد topbabak@yahoo.com

Payam Jalilevand دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ http://www.payamejalil.blogfa.com

سلام دوست عزیز
خاطراتتونو خوندم و لذت بردم و منتظر بقیه خاطراتتون هستم. من یکی از عاشقان سفر هستم و تصمیم دارم سال آینده سفری به آلمان داشته باشم(احتمالا بهار یا تابستون) اما از هزینه سفر چیز زیادی نمیدونم ، و اینکه حتما باید با یه همسفر به اونجا برم یا تنهایی هم میشه رفت؟...در کل تجربیات خودتونو بگید لطفا.... میشه بگین اگه از طریق کوچ بخوایم بریم چقدر هزینه برامون بر میداره؟ راستی من در کوچ سرفینگ هستم...اگه مایل بودین میتونیم همدیگرو اد کنیم برای اطلاعات بیشتر و همچنین در فیس هم هستم ...در کل کوچ باعث آشنایی انسانهای خوبی از سراسر دنیا میشه که شما هم اینطور هستید.... باز هم ممنون از خاطراتتون
پیام از قزوین

سلام آقا پیام .. از اینکه اظهار نظر کردی ممنون هزینه ها کلا خیلی زیاده اونهم به خاطر ضعیف بودن واحد پولی ما است ... من سعی میکنم تو وبلاگ هزینه ها رو هم ذکر کنم ولی اگه مورد خاصی رو سوال داشته میتونی ای میل بزنی در خدمت هستم .... هزینه ها با بهره گیری از سیستم کوچ سرفینگ خیلی خیلی کاهش پیدا میکنه و صرف نظر از هزینه ها شما با چیزهایی آشنا میشید که اگه با تور برید اصلا اونها رونمی تونید لمس کنید و راهنمایی های میزبانها هم می تونه توی کاهش هزینه هاتون خیلی نقش داشته باشه ....

مریم پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ق.ظ

سلام آقای بابک- اینقدر جالب و خوب توضیح دادین که من هم یاد سفر خودم به کلن که چند ماه پیش بود افتادم. خیلی شبیه سفر من بود که برام خاطرات اون سفر رو تداعی کرد مرسی. البته من از پله های کلیسای جامع کلن هم بالا رفتم حدودا 500 پله میشد با یکی از دوستانم که تجربه خیلی جالبی بود دیدن منظره شهر کلن از اون ارتفاع تو هوای سرد فوریه! بازم ممنون وبلاگ خیلی خوبی دارین.

با تشکر از بازدید شما خوشحالم که تونستم یادآور خاطرات خوب برای شما باشم ... موفق باشید

ehsan پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ب.ظ http://iranpotato.persianblog.ir

سلام: ممنون از زحمات شما
اگر امکان دارد روشهای پیداکردن دوستان واقعی قبل از سفر به هر کشور را بیان کنید
همچنین آیا راهنمای زبان کشورهای اروپایی در سفر کاربرد دارد یا خیر
باز هم تشکر

سلام دوست عزیز ... با مراجعه به سایت www.couchsurfing.org می توانید عضو بشوید و در قسمت سرچ در شهر و منطقه(هر جایی از دنیا که بخواهید سفر کنید ) مورد نظرمی توانید افراد مورد نظرتون رو از طریق خواندن پروفایل آنها مورد بررسی قراردهید و برای برقراری ارتباط از دو طریق request یا ای میل استفاده کنید....
به نظر من اون کتابها فقط جهت رفع نیازهای حیاتی است و جهت برقراری ارتباط اصلا کافی نیست !! من خودم شخصا هیچ استفاده ای از اون کتابها نکردم و مهارت کلی و تسلط نسبی به زبان الزامی است ....

رضا دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ http://reza blogfa.com

سلام و درود بی شمار به شما دوست عزیز مطالبتون خیلی عالی بود راستش من عاشق سفر به اروپا هستم لطفا بگید چطور میشه اونجا دوست جهت اقامت دو سه شبه پیدا کرد منتظر پیام شما هستم ممنونم.

با تشکر از اظهار لطف شما در این مورد در پست های قبلی کامل توضیح دادم یه سری به نوشته های قبلی بزنی واضح است www.couchsurfing.org

یک ساروی دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ق.ظ

وبلاک شما بسیار عالی و جالب است واقعا لدت میبرم .

متشکرم .....

سحر دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:22 ب.ظ

سلام .چقدر خوب و قشنگ توضیح دادین عالیه . منم قصد دارم برای ادامه ی تحصیل به آلمان برم ولی همیشه از هزینه های بالا و به خصوص خشک بودن آلمانی ها واهمه دارم اما نوشته های شما یکم امیدوارم کرد :-) مرسی در کل

سحر عزیز من هم مثل شما همین عقیده رو داشتم ولی نظرم کاملا عوض شد ولی دیدگاه من فقط از یه سفر 15 روزه هست باید بیشتر تحقیق کنید و نظرات اونهایی رو که اونجا زندگی کردند جویا بشید ولی این نکته هم هست کسانی که عضو کوچ سرفینگ هستند از یه فرهنگ اینترنشنال برخوردار هستند و یک کمی دیدگاهاشون متفاوت تره ....

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:54 ب.ظ

ممنون خیلی جالب بود

با تشکر از بازدیدتون...

Pharme98 دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:01 ق.ظ http://Good info

Hello! edgdkge interesting edgdkge site! I'm really like it! Very, very edgdkge good!

hi ,I don't know what you mean by the way thank you for leaving a positive comment....

پودا پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام
شما گفتین که بلیط رایگان قطار با بلیط هواپیمای ایران ایر داشتین. آخرش توضیح ندادین که آیا برای تهیه بلیط پول دادین یا نه چون منم همین شرایطو دارم البته دیگه الان ایران ایر یه کم پول میگیره آیا این بلیط برای شما قبلن شماره صندلی تعیین کرده بود یا همین طوری بود

سلام دوست عزیز.... راستش بلیط رایگان همانطوریکه از اسمش پیداست بدون پرداخت پول هست و ما هم هیچ هزینه ای پرداخت نکردیم مامور کنترل قطار فقط بلیط هواپیما رو چک کرد
ایراد این بلیط نداشتن شماره مشخص صندلی هست ... چون در صورت خالی نبودن صندلی شما مجبور خواهی بود سرپا سفر کنی ! و اگه صندلی خالی پیدا شد و بعدش صاحبش اومد باید جاش رو تحویل بدید...
من فاصله زیادی رو بین هامبورگ تا کلن سرپا وایستادم !!

[ بدون نام ] شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 ق.ظ

سلام خوبید همیشه به سفر ممنون به خاطر مطالبی که در وبلاگتان قرار دادید چون به من یکی که خیلی کمک کرد یک سفر فوری فوتی برای من و خانواده ام پیش آمده که ناخواسته داریم راهی میشیم اونهم به کشوری که قبل از مطالعه وبلگها فکر میکردم مردم بی روهی دارد!من و همسرم و دختر(12)وپسرم(1.9)،17 فوریه داریم میریو فرانکفورت اما از هواپیما که پیاده شیم میخواهیم فلفور بریم هامبورگ بگید خوب تازه ماجرا شروع میشه هر کار کردم نتونستم زمان قطارها یا اتوبوسی که مارا ببرد پیدا کنمبعد هم هنوز جا نگرفتم ولی یه سوال شما این افرادی رو که نام بردید تو هامبورگ کمکتان کردند از کجا یافتید یا از قبل باهاشون دوست بودید یا از طریق اینترنت باهاشون آشنا شدید؟ممنون میشم کمکم کنید

در مورد زمان حرکت قطارها نگران نباشید چون بطور منظم و در فواصل زمانی یک ساعت (معمولا( قطارهای بین شهری حرکت میکنند هرشهری حداقل یک ایستگاه مرکزی داره که حرکت قطارهای برون شهری از اون انجام میشه و البته مسیرهای داخل شهری مترو به اون ایستگاههای مرکزی هم اتصال داره یعنی شما با یه خط مترو از فرودگاه به استیشن اصلی قطارها براحتی دسترسی خواهید داشت ، ولی برای اتوبوس ها یک کم شرایط فرق داره چون سرویس هاش زیاد نیست و باید به ترمینال مسافربری برید البته اگه بلیط اتوبوس رو هرچه زودتر بخرید خیلی خیلی خیلی ارزون در میاد و یک کم شانسی هم هست و قطار هزینه اش یک کم بیشتره ولی خیلی راحت و بی درد سره
در مورد اقامت هم اگه بخواهید از طریق سایت بوکینگ و سایر سایت ها میشه هتل های مناسب و نسبتا ارزون رو دست چین کرد در مورد دوستان و میزبانهای من هم در پست های مختلف بطور کامل توضیح دادم
از طریق یک سایت به اسم www.couchsurfing.com
هست
سیستم کوچ سرفینگ یه سیستم بین المللی هست در پست های زیر یکسری توضیحات هم هست
http://travle.blogsky.com/1390/05/01/post-14/

http://travle.blogsky.com/1390/12/02/post-28/

در ضمن در بسیاری از نظرات در پست های مختلف به سوالات مربوط به کوچ سرفینگ پاسخ دادم

تعطیلات و مسافرت بهتون خوش بگذره

sogol پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ب.ظ

salam.mersi az tozihateton,man baraye avasete mordad mikham be alman safar konam vali maghsadam berline va chon parvaze mostaghim e berlino bayad ba airlinaye khareji beram ke hazinash ziyade tasmim gereftam ba iranair be hamburg beram va azonja ba ghatar be berlin beram,vali yekam mitarsam va esteres geraftem chon zabanam dar hade kheyli mamoliye,mikham az shoma rahnamaei begiram ke be nazareton mitonam khodam be tanhaei az hamborg be berlin ba ghatar beram ya na.mamnon

سلام ... به نظرم جای نگرانی نداره و اگه زمان رسیدن شما به هامبورگ زمان مناسبی باشه براحتی میتونید با قطار به برلین برید...
بعد از اینکه از فرودگاه هامبورگ خارج شدید تنها نکته مهم خرید بلیط مترو هست که باید از طریق دستگاه (مثل خودپرداز) انجام بدید میتونید از یکی کمک بگیرید تا براتون انجام بده(البته داشتن پول خرد یورو هم لازمه چون در فرودگاه 500 یورویی خرد نمی کنند!)
بعد از خرید بلیط مترو در ایستگاه مرکزی (سنترال استیشن) پیاده میشید در هر شهری یک یا دو ایستگاه مترو با ایستگاه قطارهای بین شهری تلاقی داره و بعد از خروج از مترو در ایستگاه مرکزی میتونید قطار برلین رو پیدا کنید حرکت قطارها بسیار منظم و بدون تاخیر هست ...با پایین رفتن از پله ها قطارهای بین شهری در چندین پلت فرم دیده می شوند
معمولا در فواصل زمانی یک ساعت قطارهای بین شهری رفت و آمد میکنند
بلیط ایران ایر معمولا بلیط قطار رایگان هم داره و میتونید با بلیط هواپیما وارد قطار بشید و نیازی به خرید بلیط ندارید(البته چک کنید چون اطلاعات من مربوط به 2 سال پیش است)فقط ممکن است صندلی خالی نباشه یا مجبورید سرپا مسافرت کنید یا حتی کف قطار بشنید که موردی نداره!البته اگه شانس بیارید جالی خالی پیدا میشه ولی اگه صاحبش اومد(از قبل رزرو شده باشه) باید صندلی رو خالی کنید

sogol پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:07 ب.ظ

mamnon

سفر خوبی رو براتون آرزو میکنم و استرس نداشته باشید

peyman یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:35 ب.ظ

سلام
سفرنامه قشنگی بود منم دوسال پیش المان بودم یاد آن سفر افتادم ولی شنیدم ایران ایر دیگه بلیط مجانی نمیده و پول اضلافی می گیره جدیدا . منم از این سرویس ایران ایر استفاده کردم و از فرانکفورت به برلین رفتم و قطارها خیلی خوب بودند سفرنامه خوبی بود
متشکرم

سلام جناب پیمان ...راستش این تغییرات با شرایط موجود ، با زندگی همه ایرانیها عجین شده و چیز عجیبی نمیتونه باشه!!
از اینکه به ما افتخار دادی و نظر گذاشتی متشکریم

شایان چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:57 ق.ظ

سلام آقا بابک ...میشه بگین شما با چه اسمی تو کوچ سرفینگ هستین که ادتون کنیم ؟

سلام شایان عزیز ، من هم مشتاق هستم با شما ارتباط نزدیکتری داشته باشم ولی ترجیح میدم بصورت ناشناس بنویسم تا بتونم راحتتر در خدمت باشم ... چون خودم و خانم در یه سازمان دولتی مشغول هستیم وبا توجه به محدودیت هایی که خودتون بهتر میدونید داشتن چنین ارتباطاتی(منظورم مسافرتهای خارجی و میزبانی خارجیها) خیلی مورد تائید اونها نیست !

ایمان یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:16 ب.ظ

سلام
من جایی خوندم که بلیط های Eurail or GermanRail را میشه توی خطوط S-Bahn هم استفاده کرد. اگر اینطور باشه دیگه نیازی به خرید بلیط مترو نبوده .شما اطلاعی ندارین ؟

سلام ایمان عزیز ببخشید که دیر پاسخ شما رو میدم
راستش ما بلیط قطار هامبورگ به کلن رو خریداری نکرده بودیم و بلیط هواپیمایی ما یه بلیط قطار رایگان هم در داخل آلمان مربوط به روزی ورود به آلمان رو ضمیمه داشت...
ضمننا اطلاعات ما مربوط به چند سال گذشته است و خیلی بروز نیست باید از دوستانی که جدیدا به اروپا سفر کرده اند اطلاعات کسب کنید..
ممنون

داریوش سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 04:10 ب.ظ

سلام، اگر با ویزای شنگن ایتالیا بخام به المان بیام بعد از رسیدن به فرودگاه ایتالیا ، آیا هنگام سوار شدن به قطار مجددا مدارک ویزا کنترل میشود یا اگر هنگام رسیدن به فرودگاه ایتالیا رزو هتل میخواهند ...... با تشکر از شما روزهای خوشی را برای شما آرزو دارم . داریوش از کرج

سلام آقا داریوش ... ما دو بار تجربه سفر به اروپا رو با ویزای 15 روزه شینگن داشتیم و در هر دو تجربه مراحل کنترل ویزا فقط منحصرا مربوط به فرودگاه کشور اول بود و در کشورهای بعدی در سفرهای زمینی که هیچ عامل کنترلی نبود و در سفر هوایی فقط بلیط با پاسپورت ارائه شده کنترل شد بدون هیچ دردسر اضافی ...
تجربه ما دفعه اول مربوط به فرودگاه هلند بعدش عبور از بلژیک و فرانسه بود (از طریق زمینی ) و تجربه دوم از فرودگاه آلمان و بعدش هوایی به دانمارک و مجددا برگشت هوایی از دانمارک به هلند که بدون کوچکترین دردسری انجام شد ... حالا ایتالیا رو تجربه نکردیم
بهتر هست در فرودگاه ورودی دعوتنامه و مشخصات میزبان یا احیانا هتل رو دم دست داشته باشید برای محض احتیاط بیشتر..
خوش بگذره

فاضل جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:33 ب.ظ

جذاب بود...:)))

سلام .... مرسی از حصورتون

katy دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:54 ق.ظ

جامع وکامل نوشتید
پایدارباشید

سلام ممنون از اینکه کامنت گذاشتی و انرژی دادی !

هادی حنیفی جمعه 20 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 05:59 ب.ظ

سلام.واقعا ب شماخسته نباشیدمیگم.من عاشق شهر کلن هستم و۴ماه بیش دوستم رف بیش خواهرش اونجا..ازتون یه خواهش دارم میخوام منم برم اونجا ولی اطلاعات ازاونحا ندارم من شمارمو مینویسم بهم تکزنگ بزنین باهاتون بحرفم اگه راهنماییم کنین بقران دعاتون میکنم..من بچه ارومیه هسم واسم کوچکم هادی هس اهنگساز وتنظیم کننده وخوانندم.بقران قسم صدام هم شبیه خواجه امیری هس..میخوام بیشرفت کنم خواهش دارم باهام تماس بگیرید.درظمن این ایمیل دوستم هس..چشم انتظار شما هستم.. ۰۹۳۸۱۸۵۰۲۹۲ کوچک شما هادی

سلام دوست عزیز ... راستش اطلاعاتی که اینجا هست همه دانسته های ما از کلن هست و اقامت ما فقط 2 روز در کلن بود !!! و شما بهتره از کسیکه اونجا زندگی میکنه یا حداقل مدت بیشتری اونجا بوده اطلاعات کسب کنید
امیدوارم که به خواسته های خودتون برسید موفق باشید

نیر شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:20 ب.ظ

سلام
ممنون از اینکه لذت خاطرات سفرتان با ما تقسیم می کنید
باسپاس بیکران

سلام سرکار خانم نیر ... خیلی خوش اومدید .... آشنایی با شما باعث بسی خوشحالیست ...

سعید شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:11 ق.ظ

سلام بسیار خاطرات زیبایی بود واز دادن اطلاعات زیباتون مچکر.من هم خودم تجربه چندین کشور اروپا رو داشتم بخصوص در آلمان شهرهای کلن دورتموند ودوسلدورف.انشالله همیشه در سفر وشاد وتندرست باشید.

سلام بر جناب سعید عزیز ...با تشکر از کامنت خوب شما از آشنایی با شما خوشحالیم

محمد شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:12 ب.ظ

سلام بابک عزیز
یک سوال داشتم دررابطه با سفر با قطار. اینکه چه مدت قبل از حرکت قطار باید تو ایستگاه باشیم .ایا نیم ساعت قبل برسیم کافیه؟ فقط درمورد کلن نمیگم کلا" در سفرهای اروپایی با قطار منظورم بود. و اینکه ایا در قطار به جز بلیطها چیز دیگه ای هم کنترل میشه ؟ ایا چمدون یا کیفها هم کنترل میشه؟ممنونم.

سلام قطار ها معمولا دقیق و به موقع حرکت میکنند و شرایط سوار شدن هم دقیقا مثل مترو هست( یعنی مقدماتی نداره!) و نکته مهم برای حضور زودتر فقط پیدا کردن پلتفرم مقصد مربوطه هست و با توجه به بزرگ یا کوچک بودن ایستگاه میتونه متفاوت باشه ... معمولا در شهرهای اروپایی یک یا چند ایستگاه مرکزی هست که علاوه بر خطوط مترو خطوط قطارهای بین شهری هم در اون ایستگاه هست و پایانه مجزا از یکدیگر نداره!
در داخل قطار فقط کنترلچی بلیط را کنترل میکنه و موردی دیگه ای ندیدیم!

said جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:50 ق.ظ http://holand

Salem babak kan khobiy az safar jadid stal 2016chiziy naneveshtiy ma montezar khaterat sla 2016hastim Ba tashakor

سلام هنوز زمان کافی برای نوشتن ادامه سفر تایلند فراهم نشده انشاء الله بعد از پایان سفر به تایلند به اروپا میریم ...ممنون از کامنت انرژی بخش شما

اریا شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 01:37 ب.ظ

عالی بود داش گلم والا من که پولشو ندارم برم المان اصلا سال دیگه میرم ارمنستان ولی ارزوی اصلیم سفر به المانه اصلا سرچم رو سفر به المان بود که خوندم ولی شاید اون المانیها با ایرانیها اشنایت داشتن خوب برخورد کردن شایدم نه! ولی من شنیدم بسیار خشک و صنعتی هستن این عجیب بود.....
به هر حال اروزیه موفقیت دارم براتون

سلام ... اگه انگیزه و پشت کار داشته باشی پول هم جور میشه ..راههای زیادی هم هست که میتونی با هزینه های کنترل شده بری سفر ...آلمانی ها قانون رو خیلی زیاد رعایت میکنند و ما برعکسشون هستیم این باعث میشه قضاوت بکنیم خشک هستند ولی ما قوانین رو براحتی میشکونیم ، تغییر میدیم و کلا انسانهای منعطفی هستیم پس این دو فرهنگ متفاوت در کنار هم یک کم کارشون سخت میشه !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد