سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

عزیمت به پاریس از راه زمینی با گذر از بلژیک

بعد از یک هفته گشت و گذار در شهرهای مختلف هلند ، و از آنجایکه سعید و پروانه هم تعطیلات تابستانی خودش رو میگذراندند تصمیم گرفتیم که به اتفاق با ماشین شخصی اونها به فرانسه بریم و در پاریس یک هفته ای رو خوش بگذرونیم و بعدش در مسیر بازگشت در بلژیک هم توقف داشته باشیم ...

ما که میهمان های ویژه سعید و پروانه بودیم و اونها خیلی با روحیات مسافرتی ما آشنایی نداشتند ، در انتخاب محل اسکان و امکانات اون وسواس زیادی نشون میدادند ولی ما خیالشون رو راحت کردیم و گفتیم بابا ما بک پکر هستیم !!و سفر با شرایط متفاوت رو دوست داریم و نگران ما نباشند برای همین از بین گزینه های موجود هتل ، هاستل و ... ما گزینه کمپینگ رو انتخاب کردیم که برای ما بسیار هیجان انگیز تر بود ، مخصوصا من که از دوران کودکی همیشه عاشق اردو  و  اقامت در فضای های طبیعی بودم و در زمان ما رفتن اردو برای بچه ها به همین راحتیها نبود ... بگذریم ... پس از بررسیهای بسیار پروانه ، کمپینگ مناسبی در یکی از مناطق خوش آب و هوای اطراف پاریس انتخاب کردیم که در ادامه شرایط اون رو براتون تعریف خواهم کرد ...


مراحل آماده سازی برای سفر همیشه یکی از سخت ترین قسمتهای سفر هست ، و خانواده سعید و پروانه هم با دارا بودن دو دختر کوچیک از این قائده مستثنا نبودند و برخلاف انتخاب اولیه کمپینگ برای مسافرت ، که قاعدتا اقامت با حداقل امکانات رو برای آدم متصور میکرد ، تجهیزاتی که برای این سفر تدارک دیدند خیلی خیلی زیاد و کامل بود این تجهیزات شامل وسایل آشپزی گرفته  گاز جهت پخت و پز ، کپسول ، باربیکیو ، یخچال ، تا سرویس کامل البسه  سیستم صوتی و تصویری ، و سرویس کامل نوشیدنی ،  وسایل ورزشی و حتی توالت سیار با  توجه به ظرفیت ماشینشون و محدودیت صندوق عقب و باربند سقف ماشین ، سعید یک گاری مخصوص به اسم آن هانگن به پشت ماشینش متصل کرد ( البته این وسیله کاملا استاندارد و منطبق با قوانین راهنمایی و رانندگی اروپایی بود و دارای سیم و اتصالاتی بود که با ترمز کردن ماشین چراغ ترمز و حتی راهنمای آن نیز فعال میشد ) و  ظرفیت حمل بار یک وانت اضافی را دارا بود. وسایل سفر با دقت زیاد در داخل آن هانگن چیده شد و بارزدن وسایل و آماده سازی برای حرکت چندین ساعت طول کشید ولی برای ما تجربه جدیدی از نوع اروپایی بود! 

ساعت حرکت و جزیئات اون اصلا یادم نیست ولی نکته ای که در اون زمان برای ما بسیار جالب و کاربردی بود وجود دستگاه GPS گویا در ماشین بود که با نقشه ای دقیقی مسیر مبدا تا محل اقامت در کمپینگ توسط راهنمای گویا آدرس دهی میشد ( البته الان چیزی عادی و معمولی هست ولی در اون زمان ما همچین چیزی رو ندیده بودیم !) وکلی از پیشرفت فناوری لذت بردیم .مسیر برای رسیدن به مقصد دارای دو گزینه اصلی بود انتخاب مسیر از بزرگراه ، و انتخاب جایگزین دیگر از راههای غیر اصلی که با انتخاب اول باید مبالغی را بعنوان عوارضی در طول مسیر پرداخت میکردیم ولی در عوض سرعت و راحتی بیشتری برای ما متصور بود. اتوبانهای تمیز و بدون کمترین دست انداز و ناهمواری از نکات مهمی است که تو ذهنم مونده  حضور ملموس پلیس در طول بزرگراه ها  چشم گیر بود و به قول سعید ، در مسیرها باید به شدت مواظب زنبورها ( اشاره به پلیس ) بود چون اگه به آدم نیش بزنند با  جریمه های سنگین حا لا حالا باید سوزش نیششون را حس کرد !!و اینکه در طول مسیر ، راننده ها فقط در مکانهای خاصی اجازه توقف داشتند که در اون مکانها امکانات اولیه برای توقف کننده ها فراهم بود مثلا نیمکت هایی برای نشستن و غذا خوردن و فروشگاه و ... که در مسیر در داخل بلژیک جایی بمدت  یه ساعت توقف و  استراحت کردیم و غذایی رو که بصورت از پیش آماده شده بهمراه داشتیم خوردیم و سپس با کمک راهنمایی جی پی اس گویا ( البته به زبان هلندی ) به  راهمون ادامه دادیم ...






مسیر دارای ترافیک روان و خوبی بود که نهایتا  با گیر کردن در ترافیک متوجه شدیم که به پاریس نزدیک می شویم خوشبختانه خیلی در ترافیک کشنده بزرگراه گرفتار نشدیم چون مقصد دقیق ما خود پاریس نبود و کمپی که از طریق اینترنت  رزرو کرده بودیم در حومه پاریس واقع شده بود و 45 دقیقه ای با ایستگاه دیزنی لند پاریس فاصله داشت و خودبخود از مسیر اصلی و پر ترافیک جدا شدیم و با گذر از چندین شهرک کوچیک به محل کمپ رسیدیم ... 


به اتفاق پروانه برای انجام مراحل اداری به دفتر کمپینگ رفتیم ، متاسفانه انگلیسی ما در اون زمان بسیار ضعیف تر از اونی بود که بتونم در برقراری ارتباط با مسئول جوان پذیرش به پروانه کمکی بکنیم و پروانه هم که  در زمینه صحبت کردن به انگلیس وضع بهتری از ما نداشت با مسئول باجه سرو کله میزند ، که در همین حین مرد تقریبا مسن ، و البته تنومندی که رنگ چهر ه اش به قرمزی میزد وارد شد و خوشبختانه به زبان هلندی آشنایی کامل داشت و مشکل ما  براحتی حل شد و با پرداخت هزینه اقامت شرایط اسکان ما در کمپینگ فراهم شد.


کمپینگ دارای محوطه بسیار بزرگی بود که امکانات متفاوتی رو میشد انتخاب کرد،  اتاقهای ویلایی ، اتاقک های شبیه کانکس و فضای سبز جهت چادر زدن  که ما گزینه آخر که هیجان بیشتری داشت و حالت اردویی رو برای ما تداعی میکرد انتخاب کردیم که البته اگر کسی میخواست  و درخواست برق میکرد با پرداخت هزینه اضافه مربوطه ، متصدی کمپینگ برق را با سیمهای طویل تا نزدیک محل برپا کردن چادر هدایت میکرد که با توجه به اقامت یک هفته ای ما برخوردای از برق بسیار مهم و ضروری بود.


پس از انتخاب جای مناسب در محوطه بزرگ و جنگلی کمپ ، به سعید در برپا کردن چادر کمک کردیم و با تجهیزات فنی و چکش میخ های چادر را در زمین محکم و استوار کردیم ... چادر ما هم یه چادر معمولی نبود ، چادر بزرگی بود که یک سالن و سه اتاق خواب داشت ! که با توجه به ترکیب مسافرین کاملا مناسب طراحی شده بود...

محوطه کمپینگ از یک سو به محوطه جنگلی مشرف بود و کوه بلندی نیز در چشم انداز جلویی کمپ خودنمایی میکرد... رستوران  و بار، استخر رایگان و سرباز ، نانوایی ، سیستم لاندری و شستشو ، حمام و دستشویی ، پارک بازی کودک از دیگر امکانات کمپ بود و سرویس اتوبوسی هم در ساعات معینی مسافرین را به ایستگاه دیزنی لند پاریس منتقل میکرد ...








شب اول در چادر خیلی خوش گذشت ، بچه ها که روز اول سفرشون بود خیلی پرانرژی و شاداب بودند و با سیستم صوتی که همراه داشتند با پخش موزیک های دلخواهشون و حرکات موزون شادی و خنده رو به جمع ما آوردند و تا نیمه های شب بیدار بودیم گفتیم و خندیدیم  .... 

ادامه دارد