سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

مسیر کوهستانی جنگلی چیانگ مای

Chiang Mai

کانال تلگرام سفر کوچ سرفینگ تجربه متفاوت 

طبق برنامه و با پرداخت 60 بات  به راننده توک توک به ایستگاه قطار فیتسانالوک رسیدیم و دو تا بلیط قطار معمولی با قیمت نفری 65 بات به مقصد چیانگ مای خریدیم ، آفتاب طلوع کرده بود و در نیمکت های کنار ایستگاه تعدادی از مسافران منتظر رسیدن قطار بودند، با توجه به اینکه ایستگاه فیتسانالوک یه ایستگاه بین راهی محسوب میشد ،



 

قطار با دقایقی تاخیر در ساعت 7:50 دقیقه صبح  وارد ایستگاه شد ، بلیط ها جایگاه و یا صندلی اختصاصی رو مشخص نکرده بود و هر واگنی رو میتونستیم سوار بشیم ، خوشبختانه صندلیهای زیادی خالی بود و خیلی سریع یه جای خوب گیر آوردیم ، برخلاف انتظار قطار و فضای داخلی اش خیلی بهتر از انتظار بود و علیرغم قیمت بسیار پایین بلیط فضای داخلی و تمیزی اون واقعا چشمگیر بود در طول مسیر خدمتکاران بطور مستمر راهرو را طی میکشیدند و تمیز میکردند.ایراد قطار ، توقف در همه ایستگاههای بین راهی بود و از لحاظ زمانی وقت زیادی در ایستگاهها تلف میشد و گروههای زیادی در طول مسیر پیاده و یا سوار میشدند، قطار سیستم تهویه و کولر هم نداشت ولی پنجره های قطار باز میشد و  میشد فضای بیرون رو با کیفیت HD  تماشا کرد .راستش در مسیر بانکوک به فیتسانالوک اینقدر کولرش فضا رو  سرد کرده بود که از سرما  یخ زده بودیم و  حالا گرمای مطبوع هوا اصلا آزار دهنده نبود ولی در سقف واگن  پنکه سقفی روشن بود و در واقع فقط هوا را جابجا  میکرد .



 مناظر اطراف خیلی دیدنی بود بخصوص اینکه قطار با گذر از جنگلهای انبوه و مسیرهای کوهستانی ، حال و هوای دیگری از کشور تایلند رو برامون به نمایش گذاشته بود ، در قسمت هایی از مسیر مه فضای جنگل رو فراگرفته بود و خیلی زیبا و دلفریب بود ، در قسمتهایی دیگر قطار در مسیر حرکت ،  پس از گذر از تونل کوهستانی  در مجاورت رودخونه  آرام و گاها خروشانی که در عمق دره خودنمایی میکرد به راه خود ادامه میداد .





فروشنده های موادغذایی هم در طول مسیر نوشیدنی  و خوراکیهای مختلفشون رو به مسافرین عرضه میکردند . ظهر شده بود و کم کم احساس گشنگی میکردیم ، از یکی از این فروشنده ها استیکی رایس ( برنج چسبناک )  به قیمت 30 بات خریدیم جالب اینکه پلو رو بصورت فشرده شده در داخل غلاف های گیاهی و به شکل لوله ای  قرار داده بودند و در لابلای پلو هم لوبیا قرار داده بودند، من به خانم گفتم اول امتحان کنه اگه قابل خوردن هست من هم بخورم ! خلاصه برنج رو با غذای کنسروی که از ایران بهراه آورده بودیم خوردیم ...



توقف زیاد در ایستگاهها یک کم مارو خسته کرده بود ولی خلاصه  حدود ساعت 4 عصر به چیانگ مای رسیدیم ... پس از خروج از قطار دقایقی را در نیمکتی در مجاورت ایستگاه  توقف کردیم و نقشه ای رو که از باجه اطلاعات داخل ایستگاه گرفته بودیم مرور کردیم تا با جهت یابی و درک موقعیت فعلی  ، بهتر برای رفتن به مرکز شهر تصمیم بگیریم .

چیانگ مای شهر خیلی بزرگی نیست و فاقد سیستم حمل و نقل مترو هست و بار اصلی جابجایی مسافرین برعهده توتوک و تاکسی -  وانت ها  است ... شب رو با یه دختر فرانسوی به اسم میختی هماهنگ کرده بودیم و قرار بود بریم خونه شون ، ولی با توجه به محدودیت زمان اقامت ما در چیانگ مای ، تصمیم گرفتیم قبلش گشتی در شهر بزنیم و برنامه اصلی فردا رو هم تنظیم کنیم بعدش باهاش هماهنگ کنیم البته آدرسش رو به دو زبان انگلیسی و تایلندی برامون فرستاده بود و قاعدتا در پیدا کردن آدرسش نباید مشکلی میداشتیم !

با یه توک توک توافق کردیم با 80 بات  ما رو به دروازه اصلی  و قدیمی شهر The Phae Gate برسونه ، ظاهرا گرون میگفت ولی چاره ای نبود  ، منطقه اصلی و قدیمی شهر در محوطه بزرگ و تقریبا مربعی شکلی واقع شده که معابد قدیمی و بافت سنتی شهر در اون قرار داره و این منطقه با دیواره های بلندی از سایر مناطق جدید شهری جدا میشد . فردا مهمترین و اصلی ترین روز اقامت ما در چیانگ مای خواهد بود و تمرکز بازدید از جاهای دیدنی چیانگ مای رو شامل میشه بنابراین مهمترین اقدام هماهنگی با یکی از تورهای محلی برای پوشش برنامه های بازدید ما بود ....همانطوریکه در بررسی های قبلی و از نوشته ها و تجارب سایر دوستان متوجه شده بودیم سیستم تور و گردشگری در تایلند از سیستم خوب و قابل قبولی برخورداره و میشه با اعتماد نسبی از گشت های روزانه تورهاشون استفاده کرد چون خیلی از جاذبه های توریستی چیانگ مای در اطراف شهر هست و دسترسی به اون برای ما خیلی راحت نبود و استفاده از تور مقرون به صرفه بود . بطور اتفاقی یکی از این دفاتر رو انتخاب کردیم ، ظاهر دفتر شیک و تمیز بود و برای رفتن به داخل دفتر بایستی بدون کفش داخل میرفتیم ، گزینه های متنوعی برای فردا پیش روی ما بود ، تورهای فرهنگی ، هیجان انگیز و تلفیقی از این موارد که با توجه به بررسی های قبلی انتخاب ما تقریبا معلوم بود ... قیمت رو پرسیدیم ،  تور مورد نظر ما رو نفری 1200 بات ارائه میکرد البته اولش 1400 بات گفت با کمی چونه زدن یک کم قیمت رو کاهش داد و ما گفتیم تا دقایق بعد تصمیم مون رو اعلام میکنیم من هم قبل از خروج با اجازه اشون از لیست تور پیشنهادی اونها یه عکس گرفتم تا بتونم در دفاتر دیگه جزئیات رو با قیمت تور مقایسه کنم ...





قدم زنان به داخل شهر قدیمی رفتیم دفاتر گردشگری زیادی در کنار هم وجود داشتند از چند تاشون قیمت گرفتیم ، تورها در جزئیات اندکی اختلاف داشتند ولی کلیات و ساعات رفت و برگشتشون تقریبا یکی بود ، مشکل این بود که تورها برای سوار کردن افراد به هتل ها و هاستل ها می اومدند ولی قبول نمیکردند که به آدرس خونه بیایند با توجه به اینکه ما در خونه اسکان داشتیم اونا بهونه میگرفتند و میگفتند مسیرش دور هست و شما باید تا نزدیکی یکی از هتل ها بیاید... خلاصه یکی از این دفاتر قبول کرد بیاد خونه دنبال ما و با چونه زدن نفری 900 بات توافق کردیم و بهش گفتیم تصمیم داریم چند تا تور دیگه هم پیشش خرید کنیم  شماره تلفن ما و صاحبخونه رو با آدرس دقیق از ما گرفت و شماره تلفن مسئول دفتر توریستی و راننده رو هم به ما داد کل پول رو یکجا پرداخت کردیم و یه رسید که جزئیات برنامه درداخلش ثبت شده بود رو به ما تحویل داد ...

حالا که خیالمون از بابت برنامه فردا راحت شد اول باید با میختی هماهنگ میکردیم ، بعدش یه غذایی میخوردیم و اگه وقت میشد از معابد مهم شهر قدیمی بازدید میکردیم ... بهترین گزینه King Berger بود، یه غذای استاندارد رو در محیط خنک و ارامشبخش و خلوت کینگ برگر صرف کردیم ( دو نفر 384 بات ) و با توجه به اینکه اینترنت رایگان هم داشت تونستیم با میختی هماهنگ کنیم و همچنین جریان تور فردا رو هم بهش گفتیم ، خودش گفت در جریانه چون مسئولین توربرای پرسیدن آدرس دقیق بهش زنگ زده بودند!





بعد از خوردن شام ، هوا کم کم داشت تاریک میشد و قدم زنان در مسیر داخل شهر پیش رفتیم از معبد Wat Chedi Luang worawihan  بازدید کردیم ، معبد بزرگی بود و ظاهرا با معابد دیگه  حداقل از لحاظ اندازه فرق داشت ! موقع بازدید معبد توریست فرانسوی رو که در مسیر سوخوتای پشت وانت تاکسی دیده بودیم دوباره دیدیم البته اون ما رو شناخته بود و هیجان زنده ما رو  با لهجه غلیظ فرانسوی صدا میزد " ایرانی ،  ایرانی ،  ایرانی  "  برای ما هم دیدنش جالب بود خلاصه با زبان بی زبونی حالیمون کرد که یه روزی هست اینجا ست و دوچرخه اجاره کرده و شهر رو حسابی گشته ، میگفت اسکوتر و موتور اجاره ای هم هست که میشه بیرون شهر رو دید ... خلاصه یه چند تا عکس یادگاری گرفتیم و از هم خداحافظی کردیم ...دیگه کم کم باید به خونه میختی میرفتیم، دقیقا نمیدونستیم  کجا باید بریم ، متاسفانه GPS هم از پیدا کردن آدرسش ناتوان بود ولی بطور کلی میدونستم نزدیک فرودگاه است ، به چند تا راننده توتوک آدرس رو نشون دادیم یا آدرس رو نمی دونستند یا میگفتند خیلی دوره و کمتر از 200 بات راضی نمیشدند فکرش رو بکنید ما با قطار 7-8 ساعت راه امده بودیم شده بود 130 بات حالا داخل شهر باید200 بات بابت توتک توک میدادیم ...







خلاصه یه راننده با 140 بات  راضی شد ولی یک کم اینور و انور رفت نمیدونست از کدوم مسیر باید بره ..از چند نفر هم پرسید اونها هم نمیدونستند جالب اینکه آدرس به زبان تایلندی پرینت شده بود حالا فکرش رو بکنید اگه قرار بود به انگلیسی آدرس بدیم چی میشد ...

تصمیم گرفتیم به میختی زنگ بزنیم موبایل ما شارژ زیادی نداشت ، راننده هم موبایلش شارژ نداشت ، با سکه ای که داشتیم از تلفن همگانی به میختی زنگ زدیم چون میختی هم تایلندی خوب بلد نبود نتونست با راننده ارتباط برقرار کنه ، به من گفت بهش بگم ما رو تا جلوی فروشگاه زنجیره ای تسکو ببره اونجا منتظرش بمونیم میاد دنبالمون ! خوشبختانه تسکو  براحتی پیدا شد چون یه چیزی در حد هایپر مارکت اصفهان بود ! و پیدا کردنش تو شهر کوچک چیانگ مای سخت نبود ، لحظاتی بعد میختی با یه موتور سیکلت رسید و از راننده خواستیم دنبالش بره ، دقایقی بعد به خونه رسیدیم ...

ادامه دارد ....