سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

چیانگ مای - راه پیمایی 1 روزه در ناحیه شمالی مائه تانگ

پس از رسیدن به خونه  میختی  (  Myrits )  میزبان فرانسوی  ، ما رو به اتاق  طبقه دوم  راهنمایی کرد ، خونه نقلی و خیلی شیکی بود و دارای استاندارد یه خونه راحت و مجهز بود، طبقه پایین سالن و آشپرخونه و طبقه بالا هم دو تا اتاق خواب و سرویس داشت ، میختی هم مدت زیادی  نبود که برای انجام دوره طرح و تکمیلی رشته پزشکی ، در یه موسسه فرانسوی که در زمینه بهداشت و سلامت ، در تایلند مشغول بود . یکی دو ساعتی باهاش صحبت کردیم ، از زندگی اش در تایلند و برنامه سفرش به ایران برامون صحبت کرد و ... ما هم سوغاتی که شامل یک بسته کوچیک زعفران و یک قوطی پسته ایرانی رو تقدیمش کردیم  و با توجه به خستگی برای استراحت به طبقه بالا رفتیم ، قبل از خداحافظی در مورد برنامه کاریش برای فردا و پس فردا سوال کردیم فردا باید سرکار میرفت و تا دیروقت به خونه نمی اومد ولی پس فرداش تعطیل بود و میخواست خونه استراحت کنه ... برای همین یه کلید اضافه خونه رو به ما داد و گفت هروقت برگشتیم بیاییم خونه ، ما بهش گفتیم موردی نداره  برنامه هامون رو بعد از اومدنش تنظیم میکنیم ،  ولی اصرار کرد که مشکلی نیست و میتونیم کلید اضافی رو داشته باشیم ... ازش برای صبح اجازه پرسیدیم که بتونیم در آشپزخونه اش چایی آماده کنیم  که ما رو در این زمینه راهنمایی کرد ...


اتاق خواب کوچیکش ، سیستم سرمایشی کولر اسپیلت و پنکه سقفی هم داشت و پنجره های اتاقش هم توری داشت و خوشبختانه  پشه های چیانگ مای راهی برای ورود نداشتند! ، قرار بود ساعت 9 صبح راننده تور  جلوی فروشگاه زنجیرهای Tesco  دنبالمون بیاد و برای جلوگیری از اتلاف وقت در صبح ، وسایل مورد نیاز رو در کوله  گذاشتیم  ... ( وسایل پیشنهادی تور که باید همراه میی آوردیم شامل : آب خوردن و نوشیدنی ، مایو و لباس شنا ( اختیاری ) ، حوله ، لباس های اضافی ، اسپری و یا پماد ضد حشره و پشه ، کرم ضد آفتاب )
طبق معمول  ، صبح زود از خواب بیدار شدم ، آب جوش رو برای نوشیدن یه چایی دبش ایرونی آماده کردم و با نون و پنیری که از قبل آورده بودیم بساط صبحونه ردیف شد ، خانم هم که با  تاخیر از خواب بیدار شده بود به من پیوست ، موقع صرف صبحونه متوجه شدم چند تا میس کال با شماره تایلندی رو گوشیم ثبت شده ! ساعت 7:50 دقیقه ! کی میتونه باشه جز شرکت برگزار کننده تور !  خوشبختانه دوباره زنگ زد راننده تور خودش رو معرفی کرد و گفت چرا دیرکردیم ؟!!  من بهش توضیح دادم قرار ما ساعت 9 صبح روبری فروشگاه بزرگ تسکو بود ولی اون که گوشش بدهکار نبود میگفت نه باید زود خودمون رو برسونیم چون باید داخل شهر بریم و چند تا توریست دیگه رو از هتلشون جمع کنه ازش 20 دقیقه وقت خواستم و اون قبول کرد که منتظر بمونه ... ما هم با توجه به اینکه کوله و لوازم ضروری رو آماده کرده بودیم صبحونه رو تند  تند تموم کردیم  و با کنترل همه چیز  و قفل کردن درب،  خونه رو ترک کردیم ( عجله باعث شد بطری ها ی مهم آب رو که تو فریزر برای امروز کنار گذاشته بودم جا گذاشتیم)  ...






با کمک جی پی اس در کمتر از 15 دقیقه به خیابان اصلی رسیدیم ، راننده  تور با یه وانت روبروی فروشگاه مک دونالد منتظر ما بود دست تکون دادم اونهم ما رو سریع شناخت و من با نشون دادن فیش و قبض  ثبت نام تور که ساعت 9  در آون کاملا مشخص شده  و ثبت شده بود، متوجهش کردم که بی نظمی از ما نیست ! و اونهم غرغر های خودش رو ادامه داد ... به شوخی به رنگ قرمز تی شرت من گیر داد ! که من جزء نیروهای مخالفین پادشاه هستم ! ظاهرا گروههای مخالف سیستم پادشاهی تایلند از نشان و لباس های قرمز رنگ  استفاده میکنند و پوشیدن لباس های قرمز  نشونه خوبی نیست ! ( بعد از این روز دیگه لباس رنگ قرمز رو نپوشیدم ، قابل ذکره که  رنگ محبوب پادشاه تایلند زرد هست و همه مردم در اون روزها تی شرت های زرد رنگ می پوشیدند)
رسید رو از ما تحویل گرفت و ما بعنوان اولین مسافرای تور پشت وانت سوار شدیم ... به راننده غرغرو گفتم " عجله کردی ما نتونستیم آب همراه بیاریم جلوی یه فروشگاه سون ایلون نگه داره ما آب بخریم " گفت باشه ... دقایقی بعد جلوی یه هتل قدیمی در منطقه مرکزی چیانگ مای نگه داشت لحظاتی بعد دو تا دختر به گروه ما اضافه شدند ، پس از احوالپرسی اولیه متوجه شدیم همسفرهای امروز ما داچ هستند و از هلند اومدند ، دقایقی بعد جلوی هتل دیگه ای توقف کرد و یه زوج جوان چینی به ما اضافه شدند و 6 تا مسافر این تور کامل شدند و ما در مسیر شامل چیانگ مای از شهر خارج شدیم و با رهگیری مسیر از طریق جی پی اس به این نتیجه رسیدم با توجه به دوری مسیر رفتن به اینجاها بدون تور میسر نبود ! در بین راه چند بار با زدن به پشت شیشه موضوع خرید آب رو یادآوری کردم ، اونهم با بدخلقی گفت یادش هست و یه جا نگه میداره ... خوشبختانه به وعده خودش عمل کرد و جلوی یه فروشگاه  7-11 نگه داشت و همه پیاده شدیم و آب و یه سری خوردنی و تنقلات خریدکردیم .

Orchid and Baterfly Farm
اولین جا ، باغ پروانه ها و باغ گلهای ارکیده بود که پس از نیم ساعت  بهش رسیدیم ، راستش اولش  این باغ برام خیلی جذاب نبود و موقع انتخاب پکیج خواستم این رو حذف کنم تا برای بقیه زمان بیشتری داشته باشیم ولی فروشنده تاکید کرده بود که این باغ در مسیر راه هست و 15 دقیقه بیشتر زمانبر نیستش ...
راننده جلوی باغ ( مزرعه )  پروانه ها توقف کرد و گفت  15 دقیقه  دیگه برگردیم ، 6 نفری به داخل باغ گلهای زیبای ارکیده رفتیم و در ادامه از باغ پروانه ها دیدن کردیم ، یاد باغ پروانه های اصفهان افتادم و ناخودآگاه اینجا رو با اونجا مقایسه کردم ، باغ پرنده های اصفهان دریغ از یک پروانه !! همه پروانه ها خشک شده و در داخل یه قاب شیشه ای ! ولی اینجا تراکم پروانه ها اونقدر زیاد بود که براحتی روی سر و شونه دست بازدید کننده ها می نشست و در رنگ بندی های مختلف دیده میشد البته مشابه این باغ در باغ وحش بلای دروپ روتردام هم بود و اونجا هم تعداد و تنوع پرونده ها زیاد بود .

















همسفرهای هلندی ما









ورودی مزرعه پروانه ها
بازدید کننده ها هم در جای جای این باغ نه چندان بزرگ با گلهای ارکیده عکس میگرفتند و چیدن گلها 2000 بات جریمه داشت  ، چون تعدا ما کم بود در مسیر باهم حرکت میکردیم و دقیقا در همون 15 دقیقه بازدید از باغ تموم شد و به پشت وانت برگشتیم ...

مسیر باریک و جنگلی

گاو سواری با درشکه ! ( تو بعضی از پکیج ها موجود بود)

در ادامه به مسیر کوهستانی و با درخت های انبوه رسیدیم ، جاده در جاهایی پر از  دست انداز بود با گذر از جاده های پر پیچ و خم ما هم از اینطرف به اونطرف کج میشدیم ! و لحظات مفرح و شادی رو پشت وانت بوجود آورده بود از طرفی باد خنک که در پشت وانت به ما میخورد لذت این تور ادونچری رو بیشتر میکرد ...
ادامه دارد
Elephant village
قبیله کارن - گردن دراز ها
کوهنوردی ( پیاده روی ) در جنگل
و ....