سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

پیام بازرگانی ! .... همین امروز

نوشتن این مطلب کاملا برخلاف نظم و روتین قبلی این وبلاگ هست ،  و من هنوز موفق نشدم خاطرات سفر سال گذشته به وان رو به اتمام برسونم !! و تاخیر های زیاد در بروز رسانی وبلاگ اصلا پسندیده نیست و موجب آزردگی دوستهای خوبی میشه که همیشه ما را شرمنده حضورشون میکنند


پست امروز یه جور سنت شکنی محسوب میشه و لابلای خاطرات وان میشه اون رو به یک پیام بازرگانی تشبیه کرد...دوست خوبمون فرشته خانم(کوله پشتی نارنجی) به من توصیه ای کرد " بنویسید آقا بنویسید. حتی اگه سفرنامه هم نه - چند خطی بنویسید... زیادی ساکت شده وبلاگتون."  و خوشبختانه این مطلب اولین پست مربوط به ایران هست اونهم تعلق داره به اصفهان که در واقع نصف جهانه ....


امروز صبح وقتیکه پس از یک شب خسته کننده در اتوبوس در راه رسیدن به اصفهان به دانشکده رسیدم ، در گوشه ای از فضای سبز دانشگاه با پدیده طبیعی جالبی روبرو شدم در واقع من جزء اولین نفراتی بودم که اون رو کشف کردم ...درختها و فضای سبز به شکل عجیب و باورنکردنی یخ زده بود و از آنسو تابش نور کم رمق خورشید اون رو براق تر و دیدنی تر میکرد ... قندیلهای آویزون و شبنم های روی چمن بسیار شگفت انگیز و جالب بودند قندیل های عمودی یا همون استلاکتیت از نوع یخی و استلاگمیت ستون مخروطی که در کف چمن ایجاد شده بود من رو یاد عکسهای اینترنتی انداخته بود.البته شاید برای دوستانی که در مناطق سردسیر زندگی میکنند صحنه معمولی و روتینی باشه ولی برای من تازگی داشت ...


بعد از اینکه من از زوایای مختلف از این پدیده عکس گرفتم، یه تعدادی از دانشجوها متوجه شدند و بساط عکس یادگاری هم پهن شد حیف که عکسها با موبایل هست و شاید نتونه اون زیبایی رو منعکس بکنه ...


اینهم یه گزارش تصویری داغ از یه روز سرد زمستانی (اول بهمن 1393) تقدیم به همه دوستان وبلاگی بالاخص دوستان اصفهانی مثل امین و مامانش "کوچه های اصفهان" و فرشته خانم  ...


بعضی از دوستان ممکن این سوال براشون پیش بیاد چطور وقت کردم اینجوری سریع و بموقع این مطلب رو بنویسم ، توضیح اینکه امروز دو امتحان رو باهم تنظیم کردیم و بلیط برگشت من هم ساعت 6 هست و در فاصله بعد از امتحان دوم و در یکی از کلاسهای دانشکده مستقر شدم و این مطلب را آپ کردم




























کم کم دانشجوهای دیگه این صحنه رو کشف کردند و ....