سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

بازگشت به بانکوک - مراکز خرید - واکینگ استریت بانکوک


                            کانال       " سفر،  کوچ سرفینگ ، تجربه متفاوت " 


صفحه اینستا گرام       cs_travel2016


قصد داشتم در صبح آخرین روز اقامت  در چیانگ مای  به معبد Wat Pha Lat که بعنوان معبدی راز آلود در دل مسیر جنگلی و کوهستانی مشهور است بروم، ولی خانم بدلیل کوهستانی بودن مسیر، خیلی تمایلی نشون نداد، میختی میزبان ما هم چون بومی نبود اطلاعات زیادی در اینباره نداشت، و خودش تنبل تر از اونی میرسید که بخواهد با من بیاد! با توجه به ساعت پرواز ما که حدود ظهر بود یک کم ریسکی بود که تنهایی برای کشف این معبد گمشده برم ... در یه جایی خونده بودم برای رسیدن به معبد باید مسیری رو  پارچه های نارنجی رنگ به درخت ها بسته شده رو دنبال کرد تا به این معبد گمشده رسید ! هیجان انگیز بود ولی رفتن به این معبد در این زمان محدود  اصلا منطقی به نظر نمیرسید ...


بنابراین تصمیم گرفتیم در آخرین صبح حضور در چیانگ مای، یک کم بیشتر استراحت کنیم و انرژی مون رو برای عصر بانکوک ذخیره کنیم، در حالی که میختی میزبان ما در روز تعطیلش در اتاق خودش استراحت میکرد، ما در آشپزخونه طبقه همکف چای و صبحونه رو آماده کردیم و پس از صرف صبحونه کوله پشتی و وسایل رو برای رفتن جمع و جور کردیم ... میختی هم که تازه بیدار شده بود به ما پیوست و پس از دقایقی گفتگو ازش تشکر کردیم و با خداحافظی راهی فرودگاه شدیم از روی نقشه مسیر طولانی به نظر نمیرسید با توجه به اینکه وقت زیادی هم داشتیم تا فرودگاه پیاده روی کردیم در کمتر از 45 دقیقه به فرودگاه رسیدیم البته سنگینی کوله پشتی پیاده روی رو یک کم دشوار کرده بود ...

منطقه محل سکونت میختی خیلی باکلاس تر از تایلند به نظر میرسید و خونه های بزرگ با چشم اندازهای زیبا توجه ما رو بخودش جلب کرده بود!

خونه میختی میزبان فرانسوی ما







فرودگاه چیانگ مای علیرغم کوچک بودن پروازهای بین المللی زیادی هم داشت، با گرفتن کارت پرواز و بدون اینکه کوله هامون رو به قسمت بار تحویل بدیم سوار هواپیما شدیم ( بلیط رو از طریق سایت ایراسیا با قیمت تقریبی معادل  125000تومان با کارت اعتباری شهرام عزیز خریداری کرده بودیم)، در زمان صدور کارت پرواز صندلی ها رو کنار هم ندادند و ما مجبور شدیم در دو ردیف مجزا و پشت سرهم بشینیم چون اگر صندلی ها رو خودمون انتخاب میکردیم باید یه پولی اضافه تر پرداخت میکردیم پرواز کوتاه بود و مشکلی نبود، فاصله صندلیها اینقدر نزدیک به هم بود که این فاصله حس نمیشد!! و با توجه به اینکه هیچ ایرانی هم در این پرواز نبود میشد براحتی مکالمه کرد!











خداحافظ چیانگ مای !

در طول مسیر پذیرایی هم پولی بود و فکر کنم فقط یه بطری آب به مسافرین میدادند ...در دومین فرودگاه بین المللی بانکوک Don Mueang فرود اومدیم در این فرودگاه دسترسی به سیستم مترو و BTS امکان پذیر نبود  و فقط از سرویس حمل و نقل عمومی  تاکسی و اتوبوس بهره مند بود، پس از خروج از فرودگاه اتوبوس بانکوک منتظر مسافرین بود و بدون هیچ گونه معطلی سوار اتوبوس شدیم  و خانمی که مسئول کنترل بلیط ها بود با دریافت نقدی پول بلیط  و با یه دستگاه عجیب غریب بلیط  رو که به شکل  تکه کاغذ نواری بود برامون صادر کرد ...اتوبوس شلوغ بود و ما هم بهمراه سایر مسافرین سرپا وایستاده بودیم و با هر ترمز کل اتوبوس کج میشد ! باید در ایستگاه موچیت پیاده میشدیم جایی که 80 درصد مسافرها پیاده شدند ولی ما طمع کردیم گفتیم یک کم دیگه اتوبوس جلوتر بره ایستگاه بهتری نصیبمون میشه غافل  از اینکه در ادامه مسیر اتوبوس در جهت کاملا متفاوتی تغییر مسیر داد و ما بکلی از ایستگاه مترو  و BTS  دور شدیم ... نمیدونم دقیقا کجا بود ولی ظاهرا ترمینال مسافربری بود که مسافرین رو به مقصدپاتایا و شهرهای دیگه میبرد ولی متاسفانه هیچ ایستگاه مترو و بی تی اسی  در اون نزدیکی نبود از چند نفر هم پرسیدیم ظاهرا چاره ای جز تاکسی نبود بد شانسی توک توک هم  اون دور و برها نبود ...گرمای هوا  و سنگینی کوله یک کم ما رو عصبی کرده بود و شاید اندکی گشنگی هم مزید علت شده بود همینجوری که گیج میخوردیم یک ایستگاه اتوبوس داخل شهری توجه من رو به خودش جلب کرد، کارت هتل رو به راننده یکی از اتوبوس ها نشون دادم و اون اتوبوسی رو به ما نشون داد که خالی بود ما هم سوار شدیم  برای اطمینان بیشتر  از یکی  از مسافرین دیگر مسیر رو پرسیدم و  اونها گفتند اتوبوس رو درست سوار شدیم ... زودتر از انتظار اتوبوس راه افتاد و من هم با جی پی اس گوشی مسیر رو چک میکردم  و هرچه به سمت مقصد  بیشتر پیش میرفت خیال من راحت تر میشد، خوبیش این بود که اتوبوس کولر داشت و حداقل از گرمای طاقت فرسای ظهر بانکوک نجات پیدا کرده بودیم ... بلیط اتوبوس ارزونتر از بی تی اس بود و فقط  تنها مشکلش حرکت کند اتوبوس و تعدد زیاد ایستگاههای بین راهی و و در انتها ترافیک مرگبار خیابانهای بانکوک بود ...خلاصه بعد از نزدیک 2 ساعت درایستگاه مترو روبروی هتل آسیا پیاده شدیم دیگه در محله آشنای خودمون  قرارداشتیم و براحتی به هتل محل استقرار رسیدیم ، چمدونها رو که امانت گذاشته بودیم دریافت کردیم و اتا ق دیگری  رو در چشم انداز جدیدی تحویل گرفتیم ... 




مراکز خرید بانکوک

بعد از اندکی استراحت و تجدید قوا به خیابان پتچا بوری Phetchaburi رفتیم، یکی از ویژگیهای هتل J Two S نزدیکی به این خیابان زنده و پرتردد بود جائیکه مراکز خرید بزرگ و پر رونق  همچون پلاتینیوم ، سنترال ورلد ، بیگ سی ، سیام پاراگون ، پانتیپ پلازا همگی با اندکی پیاده روی قابل دسترسی بودند. در طول مسیر هم بساط دست فروشها و فروشنده های خیابانی هم پر رونق بود. اگر بخواهیم دسته بندی نسبت به این مراکز خرید داشته باشیم ، میشه گفت سنترال ورد با کلاس ترین و گرانترین مرکز خرید بود و به نظر ما  بیگ سی هم اجناس خوبی برای فروش داشت، با توجه به عدم اطمینان از قیمت های اجناس ونیاز به چانه زنی زیاد برای کاهش قیمت ها عمده خرید های ما در یه فروشگاه زنجیره ای Tesco Lotus انجام شد این هایپر مارکت که دارای ریشه ای انگلیسی هست و منشاء بریتانیایی داره ،  چون دارای قیمت های ثابت  و اجناس متنوع و خوب و با کیفیتی  بود و خرید با اطمینان خاطر انجام شد البته این فروشگاه شعبه های متعددی داره که ما در چیانگ مای با اون آشنا شدیم ولی چون محدودیت حمل بار در پرواز ایر آسیا رو پیش رو داشتیم از خرید در چیانگ مای صرف نظر کردیم و خرید اصلی رو در  روزهای آخر در بانکوک برنامه ریزی کردیم ...

با توجه به اینکه جمعه شب مصادف با تعطیلات آخر هفته و نزدیکی ایام کریسمس و جشن های تولد پادشاه تایلند بود، در مراکز فروش نوشیدنی، کنسرت های متعددی  در روبروی ساختمان سنترال ورلد برقرار بود و گروههای موسیقی با سبک های غربی و شرقی مختلف مشغول هنرنمائی بودند ...پس از گشت و گذار و اندکی خرید برای پیدا کردن یه فروشگاه تسکو با مترو عازم ایستگاه آسوک Asok شدیم ، پس از خروج از ایستگاه BTS در امتداد خیابان آسوک پیاده پیش رفتیم ولی پس از 15 دقیقه پیاده روی مرکز فروش دیگری رو یافتیم که تسکو لوتوس نبود و فروشگاههاش هم در اون وقت شب در حال تعطیل شدن بودند ، از همون مسیری که اومده بودیم دست از پا دراز تر برگشتیم ! خانم هم که به هدفش نرسیده بود حالش حسابی گرفته شد ولی من بهش اطمینان دادم که امشب در هتل مسیر یابی خواهم کرد و یکشنبه صبح بجای اینکه برای دومین بار بریم بازار گرم و شلوغ چاتوچاک رو ببینیم به یه فروشگاه لوتوس میارمش و تلافی خریدن نکردن هاش رو میتونه اونجا جبران کنه !









میوه های استوایی - عصرانه ما

















حال و هوای کریسمس 2016

در مسیر برگشت به ایستگاه یه خیابان واکینگ استریت به اسم Soi Cowboy توجه من رو بخودش جلب کرد، نسبت به خیابان کاسانرود کوتاه تر و خیلی مجردی تر بود ! چند تا توریست پیرمرد اروپایی که توان راه رفتن نداشت با کمک دختران کار جابجا میشدند و ... خیلی سریع و کوتاه به انتهای خیابان رفتیم این خیابان اصلا برای خانواده ها پیشنهاد  نمیشه چون فضای خوبی نداره واقعا کاسانرود یه چیز دیگری بود ...




 خیابانهای واکینگ در بانکوک :                                                                            Walking Street - Bangkok

محله کابوی   COWBOY

این محله درتقاطع خیابان سوخومبیت و راتچادامری قراردارد (ازساعت 10 شب الی 4 صبح)

محله پت پونگ  PATPONG

خیابان سیلوم – محله پت پونگ ( ازساعت 10 شب الی 4 صبح)

محله نانا NA NA

این خیابان ازتقاطع خیابان ن ن NA NA (محله عرب ها) تا تقاطع راتچادامری می باشد (ازساعت 9 شب الی 6 صبح)

محله کاسان رود KHAO SAN ROAD

این خیابان درشمال رودخانه چائو پرایا درمحله بنگ لام فو قراردارد (ازساعت 6 عصرالی 2 صبح)

محله الکتریفس  ELECTRIFIES

این خیابان درمحله چینی ها درخیابان یائو وارات YAOWARATE قرار دارد (ازساعت 10 شب الی 3 صبح)


ادامه دارد

بازار چاتوچاک - پروژه آسیا تک بانکوک ( روز دوم)

با توجه به تغییر ساعت فیزیولوژیکی بدن ،  و علیرغم خستگی روز گذشته ، من طبق معمول نتونستم خیلی بخوابم و صبح زود از خواب بیدار شدم و جزء گروههای اولی بودیم که برای صرف صبحونه به رستوران حقیر هتل J two S رفتیم ، میز ها و صندلیها مندرس و کهنه به نظر میرسید ولی پذیرایی و تدارکات صبحونه هتل هیچ مشکلی نداشت و بسیار تمیز و قابل قبول بود و انواع و اقسام غذاها بر روی میز چیده شده بود و بصورت سلف سرویسی قابل انتخاب بود ،  از برنج ، عدسی و غذاهای پخته شده گرفته تا نیمرو و تخم مرغ پخته و انواع میوه های استوایی و شیر و چای و مربا  ... برای میهمانان چیده شده بود فقط اینکه چیزی بعنوان پنیر سرو نمیشد ! البته در روزهای بعد هم در فروشگاههای مختلف خبری از ماست معمولی نبود و فقط ماست میوه ای یافت می شد .آناناس و هندوانه و چند جور میوه استوایی هم جزء لاینفک صبحونه ما بود.

مقصد دومین روز ما در بانکوک ، بازار هفتگی چاتوچاک بود که به اسم  JJ bazar هم معروف بود ، این بازار بصورت هفتگی و روزهای شنبه و یکشنبه تشکیل میشه و با توجه به زمانبندی سفر ما، دومین روز و آخرین روز اقامت ما در بانکوک میتونستیم از این بازار دیدن کنیم ، خوشبختانه راههای دسترسی به این بازار آسون و با استفاده از سرویس حمل و نقل عمومی بانکوک مترو و  BTS براحتی میسره  ، که بستگی به محل اقامت و هتلتون میتونید هرکدوم از این دو مسیر را انتخاب کنید.


دانلود نقشه حمل و نقل عمومی در بانکوک 


راه دسترسی به چاتوچاک از طریق BTS  Sky Train: باید به ایستگاه موچیت  ( N 8)  برسیدکه در واقع آخرین ایستگاه ترن هوایی نیز هست و راه دوم استفاده از خط مترو  زیرزمینی می باشد،  که باید در ایستگاه چاتوچاک پارک پیاده بشید. ایستگاههای مترو یا همون MTS  با  علامت M  به راحتی مشخص است ، در صورتیکه از خطوط ترن هوایی با مترو تعویض خط کنید، خرید بلیط مجزا لازمه ، ولی بین خطوط مختلف ترن هوایی با خرید یه بلیط میشه براحتی در ایستگاه مورد نظر ، تعویض خط انجام داد ، نزدیک ترین ایستگاه BTSبه هتل J Two S   ایستگاه راچ تیوی  Ratchathewi بود  که در مجاورت هتل آسیا قرار داشت  با خرید یه بلیط  ،  در ایستگاه سیام ،  با تعویض خط ترن هوایی به راحتی به موچیت رسیدیم.

 پیشنهاد میشه با توجه به گرمای محتمل هوا و رطوبت بالا  ، برنامه تون را طوری تنظیم کنید که در ساعات اولیه صبح  به چاتوچاک برسید تا در هوای گرم خیلی اذیت نشید ما حدود 9 صبح رسیدیم .  پیدا کردن ورودی بازار هم خیلی ساده بود ،  چون خیل جمعیت به سمت بازار میرفتند و خودبخود ما رو به سمت ورودی بازار هدایت کردند ، فقط بهتر است در ورودی بازار نقشه بازار را تهیه کنید ( رایگان )  تا در پیدا کردن جهت و موقعیت یابی دچار مشکل نشید ، چاتوچاک بازار بزرگی است که از چندین بخش اصلی تشکیل شده که هر بخش با کوچه های باریک و دالان های تنگ به هم متصل می شوند و طبق نقشه در هر بخش اختصاص به گروه خاصی از کالاها اختصاص داره ولی عملا در خود بازار این دسته بندی بطور دقیق رعایت  نمیشه ، اولین کار پس از تهیه نقشه تعیین موقعیت بود تا با الویت بندی بازارها ، در حداقل زمان ،  بیشترین استفاده رو از بازار داشته باشیم .  برخلاف مراکز خرید بانکوک که هوای خنک به خریداران آرامش میداد ، در چاتوچاک تراکم جمعیت و گرمای هوا من رو یک کم عصبی میکرد و البته در بعضی از فروشگاهها از کولر استفاده میکردند ولی بطورکلی چاتوچاک گرم و شرجی بود!  قابل ذکر است که سفر ما در خنک ترین ماه سال بود و قطعا در روزهای تابستانی شرایط گرم تر و شرجی تر خواهد شد ، برای فرار از گرمای هوا  یه بستنی نارگیلی در پوسته کلفت یه نارگیل خیلی حالمون رو جا آورد ، این بستنی کنار خیابونی با یه پرچم کوچیک تایلند تزئین شده بود  و در داخلش علاوه بر بستنی  نارگیلی ،  ذرت هم  داشت و خیلی خنک کننده و انرژی بخش بود،  اگه رفتید از امتحان کردنش غافل نشید ، 

همه جور کالایی در چاتوچاک یافت میشد کالاهای دسته دوم و پوشاک بزرگسال و کودک و کالاهای تزئینی و ... خرید در بازارهای اینچنینی ، برای یافتن کالا با قیمت مناسب ،  نیاز به صرف انرژی و چونه زدن داره که برام خیلی لذت بخش نیست ! چون همیشه فکر میکنی این چیزی که خریدی شاید گرونتر از قیمت واقعی اش باشه و چونه زدن برام اصلا  جالب نیست !  ولی برای خرید هم مجبوری چونه بزنی چون قیمت ها غیر واقعی است و گاها چند ده برابر قیمت اصلی گفته میشه ! ولی در مجموع در این بازار قیمت ها بسیار مناسب تر و ارزونتر از سایر بازار ها در بانکوک به نظر میرسید ...




در بین بخشهای مختلف بازار که توسط یک خیابان عریض به هم دیگه متصل میشد ، بهترین مکان برای فروش نوشیدنی های خنک ، میوه های برش شده استوایی و سایر غذاخوریهای خیابانی بود ... صدای سرو صدای طبل و آواز خوندن گروهی توجه ما رو به خودشون جلب کرد ، گروهی از جوانان  مشکی پوش که با صدای موزیک و نواختن طبل در طول خیابان با سرو صدای زیادی در حال حرکت بودند که ظاهرا  خبر از افتتاح فروشگاهی رو در این بازار به اطلاع عموم میرسوند و این نوع تبلیغات هم در نوع خودش جالب بود!

در گوشه دیگه بازار چند تا جوون در حال اجرای حرکالت موزون و منظم و هماهنگی بودند که با اجرای موزیک همراه بود و اعضاء گروه همگی تی شرت های زرد رنگ پوشیده بودند و عده  زیادی نیز از رقص  وپایکوبی اونها که به مناسبت روز تولد پادشاه تایلند انجام میشد تصویر برداری میکردند. جالب اینکه تقریبا 70 الی 80 درصد مردم بانکوک از تی شرت و پیراهن های زرد رنگ که روش تصاویری از دوچرخه و یا شعار Bike For Dad  نوشته بود پوشیده بودند و همراهی عمومی مردم با یه حرکت ظاهرا حکومتی هم برامون جالب بود علیرغم اینکه گاها در اخبار خبرهایی رو در مورد اعتراضات مردمی  قرمزها شنیده بودیم ...

در گوشه دیگه ای از خیابان اصلی بازار چاتوچاک ،  دفتری یادگاری گذاشته شده بود که افراد در اون جملاتی رو به یادگار مینوشتند و ما هم یادگاری رو در اون دفتر به زبان انگلیسی و فارسی یادداشت کردیم و برای مردم و پادشاه تایلند آرزوی شادی کردیم ، افرادیکه پشت سر ما بودند با دیدن نوشته های فارسی و متفاوت ما توجه اشون جلب شد و از ما سوالاتی رو در مورد کشورمون و نگاهمومن به تایلند پرسیدند و ما هم با حوصله و خوشرویی دیدگاه مثبت مون رو در این مدت کوتاه نسبت به مردم و کشور تایلند بهشون ابراز کردیم و اونها رو خوشحال کردیم ... 

در بازار چاتو چاک ، برای انتخاب مسیر بهتره که در ابتدا در راهروهای اصلی بازار قدم بزنید و در صورتیکه به کوچه های فرعی میرید جهت یابی رو از دست ندید چون  کوچه ها و بازار ها خیلی  شبیه بهم و گیج کننده هستند  ، پس از چند ساعتی قدم زدن در گوشه گوشه بازار و کم و بیش خرید ! مهمترین خرید من 3 دست لباس زرد رنگ تایلندی که واقعا در اون روزها خیلی مد بود برای خودم و بردیا و مامانش تا در یه فرصت مناسب سه نفری بپوشیم و با پوشیدنش یاد خاطرات سفرمون بیفتیم ...

پس از تجربه موفق و خوش مزه غذاهای خیابونی  شب قبل  ، اینبار با اعتماد به نفس بیشتری سمت غذاهای خیابونی رفتیم مرغ سوخاری ، هشت پای سرخ کرده ، میگو و ماهی از گزینه های وسوسه کننده بود ( البته به غیر از 8 پا!) البته غذاهای دیگه تایلندی که شبیه سوپ و خوراک و نودل های آبدار بود گمون نکنم به ذائقه همه خوشایند باشه و بوی تند اونها گاها آزار دهنده است ولی مرغ سوخاری که در قطعات ران و سینه آماده شده بود ،  چند قطعه با قیمت مناسبی ناهار دومین روز ما رو در بازار چاتوچاک شکل داد ،  با نون و نوشابه ای رو هم از قبلش خریداری کرده بودیم  ، در گوشه آرومی از بازار ناهار خوشمزه و داغ رو که با سس تند فلفلی آغشته شده بود نوش جون کردیم ! و در نیمکتی که در اون گوشه دنج  بود ، دقایقی رو به استراحت و تجدید قوا سپری کردیم در ساعات ظهر هوا گرمتر و تعریق شدید ما رو خسته تر کرده بود ولی پس از استراحت گوشه های کشف نشده بازار و مورد بررسی و بازدید قرار دادیم ، یه فروشگاه نوشیدنی هم در گوشه ای از خیابان توجه عابرین رو با پخش موزیک های ریتمیک غربی و حضور DJ خانومی که با دقت و حس خاصی موزیک رو برای مشتریهای داخل فروشگاهها و عابرین تنظیم میکرد ... با  وجود مشتریهای  پرشمارغربی که مشغول نوشیدن نوشیدنی های سبک و کم الکل بودند،  آدم یادش میرفت که اینجا شرق آسیاست !

 یه آشپزی  با قیافه  اروپای شرقی  یا شاید ترک  که مشغول بهم زدن دسپتختش بود در مجاورت این بار ،  با حرکات موزون ، توجه توریست ها رو به خودش جلب کرده بود و خیلی ها با هاش عکس میگرفتند و وقتی  متوجه دوربین هایی فیلم و عکس  می شد  ژست های متنوع میگرفت و  جو انرژی بخش و فانی رو بوجود آورده بود ...





دفتر یادگاری پادشاه تایلند


اختاپوس  کبابی



به رنگ و ترکیب لباس ها دقت کنید!





گوشه دنج بازار

حدودا ساعت 3  بعد از ظهر ، دیگه واقعا خسته شده بودیم و  برای غروب   بازدید از پروژه آسیا تک  رو برنامه ریزی کرده بودیم ، یکی از دوستان کوچ سرفینگ بانکوک که قرار بود در یکی از روزها ملاقاتش کنیم آسیا تک رو به ما پیشنهاد داده بود و در پیامکی که از طریق واتس آپ برامون فرستاده بود یادآور شده بود  که برای رسیدن به آسیا تک باید به ایستگاه ه سپاهان تکسین  بریم و در اونجا یکسری کشتی ها رایگان Free Shutel  داره که انحصاری برای آسیا تک هست و میشه  اوقات خوبی رو  اونجا بگذرونیم ، آسیا تک جزء  جاهایی نبود که قبلش بررسی کرده باشیم و اطلاع خاصی در موردش نداشتیم و بازدید از اون رو جایگزین نیرامیت شو کردیم    ( نیرامیت شو برنامه فرهنگی است که برای آشنایی با فرهنگ  تایلند  اجرا میشه و یکسری نمایش ها و رقص های سنتی و فرهنگی تایلندی رو شامل میشه ) ...

تا غروب آفتاب دو سه ساعتی وقت داشتیم میتونستیم بریم هتل یه استراحتی بکنیم  و بعدش بریم برای آسیا تک ، ولی ترجیح دادیم یه ساعتی رو در پارک و فضای سبز کنار بازار چاتوچاک استراحت کنیم و بعدش مستقیم به سپاهان تکسیمن بریم و در وقت و هزینه رفت و آمد صرفه جویی کنیم ....

برای رسیدن به پارک از یکی از خیابانهای اطراف بازار به سمت پارک رفتیم و با گذر از یک سری غذاخوریهای تایلندی آز همونهایی که بوهای تند ادویه هاشون آدم رو آزار میده رد شدیم و خدا رو شکر کردیم که نوع غذای خیابانی مطلوب ما اصلا از این بوهای آزار دهنده نمیده و ... 

پارک مجاور بازار چاتوچاک  بزرگ ، سرسبز و مملو از جمعیت بود وجالب اینکه هیچ کی روی چمن ها دراز نکشیده بود! و کسایی که روی چمن ها استراحت میکردند یک زیراندازی رو اجاره میکردند و رو زیرانداز دراز کشیده بودند ، دریاچه بزرگی هم در وسط پارک وجود داشت ،  هوا در پارک خنک تر و مطلوب تر از بازار بود ...یه ساعتی ریلکسیشن و استراحت کردیم و پس از گشت و گذاری در پارک عازم سپاهان تکسین شدیم از طریق ایستگاه موچیت با خرید یک بلیط مستقیم به سمت ایستگاه Sapahan  Taksin رفتیم ریال  فقط لازم بود که در ایستگاه سیام خط BTS را عوض کنیم ، خنکی هوا در داخل خطوط ترن هوایی و مترو خیلی لذت بخش بود و فاصله 13 ایستگاهی تا مقصد براحتی و در کوتاهترین زمان ممکن سپری شد ، پس از خروج از ایستگاه و با دنبال کردن خروجی های سمت چپ ایستگاه به کنار رودخونه معروف چائو پرادیا رسیدیم  ، پیدا کردن قایق های رایگان آسیا تک  Free Shuttle خیلی سخت نبود این قایق ها هر روز از ساعت 10:10 صبح  تا 10:10 شب فعال بودند و با توالی نیم ساعته از اسکله حرکت می کنند.





همه جا زرد رنگه !!




Asiatique River Front

صف ورودی خیلی طولانی به نظر میرسید ، فکرکردیم چند ساعتی رو باید اینجا  و در صف قایق هدر بدیم ، به ابتدای صف سرک کشیدم تا از مقصد مطمئن بشم ، خوشبختانه قایق بزرگتر از انتظار بود و در واقع کشتی کوچکی بود که همه افراد در صف موفق به سوار شدن شدند  با توجه به اینکه از قبل  سفر اطلاعاتی در این مورد نداشتیم کاملا پیش بینی نشده بود و براساس پیشنهاد گویی Goie  عازم اینجا بودیم ، بعدا متوجه شدیم که یه کمپانی  دانمارکی در سیام  برای داد و ستد شرکتش،  این اسکله  رو در جوار رودخونه  Chao Phraya  ایجاد کرده بود و در سال 2012بابازسازی اسکله ، فروشگاهها و رستورانهایی را به سبک غربی  ایجاد کردند که در شب فضای خیلی جذابی را برای بازدید کنندگان فراهم میکنه ، 

پس از سوار شدن به کشتی کوچک رایگان در کمتر از 15 دقیقه و بدون توقف به آسیا تک رسیدیم  ، چرخ فلک بزرگی هم  به نام Mekhong  در کنار این مجتمع  ایجاد شده  این چرخ فلک نسبتا بزرگ خیلی وسوسه کننده بود  با خودمون گفتیم که چون فرصت سوار شدن چرخ فلک لندن رو نداریم !!حداقل  این چرخ و فلک رو به نیت چرخ و فلک لندن ( چشم لندن ) سوارشیم ، پس از گذر از بین فروشگاهها و غذاخوریهای که به سبک غربی طراحی شده بود به چرخ و فلک رسیدیم و پس از گذر از صف نسبتا کوتاهی سوار چرخ فلک شدیم ، ارتفاعش کمتر از اون چیزی بود که از پایین متصور بودیم  مدت زمانیکه در بالا بودیم حدودا 10 تا 15 دقیقه طول کشید و با توقف های کوتاهی که برای پیاده و سوار شدن افراد انجام می شد فرصت خوبی برای تصویر برداری پیش می اومد و در داخل کابین با روشن کردن چراغ های داخل میشد عکس سلفی به یادگاری گرفت ...

  که از 5 عصر تا نیمه شب فعال است قیمت بلیط  چرخ و فلک به شرح زیر است :

بزرگسال 300 بات ، بچه ها با قد کمتر از 120 سانت 200 بات و برای افراد مسن بیش از 60 سال 200 بات و برای افراد ناتوان و معلول جسمی هم 150 بات است. 

رستورانها با فضای غربی و اجرای موزیک زنده ، فضای کریسمس همه و همه آسیا تک رو به تیکه غربی بانکوک متمایز میکرد حتی متکدیان این مجتمع هم از روش هنرمنددانه گدایان اروپایی پیروی میکردند ... پس از ساعتی گشت و گذار مجددا با همان قایق های رایگان به ایستگاه سپاهان تکسین برگشتیم در بین راه آتش بازی به مناسبت تولد پادشاه بانکوک از دور دست پیدا بود و هوای خنک و قایق سواری در رودخانه پرآب هم بسیار لذت بخش بود ... 









چرخ و فلک آسیا تک بانکوک









قفل های عشاق به تقلید از نمونه اروپایی !

متکدی نوازنده خردسال!

پیشواز کریسمس 2016







متکدی با استایل اروپایی










بزودی ... ادامه سفر و   عزیمت به فیتاسانالوک و ملاقات با معلم انگلیسی و  تجربه جالبی از یک خانواده انگلیسی- تایی رو  در پیش خواهیم داشت 


تاریخ احتمالی بروز رسانی وبلاگ و انتشار  پست بعدی همزمان با آغاز سال نو - 1395