سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

ورود به آلمان از طریق فرودگاه هامبورگ -- کلن koln

Cologne - Koln

خلاصه پس از هفته ها برنامه ریزی و انتظار عازم آلمان شدیم سفری که با سفرهای دیگه کمی فرق داشت و خیلی  از جزئیات برنامه ها بطور حتمی مشخص نبود .... هواپیما طبق برنامه مشخص شده به موقع در فرودگاه هامبورگ به زمین نشست و پس از تحویل بار ( کوله پشتی ها!) سعی کردم بتونم از طریق لپ تاپ به اینترنت وایرلس فرودگاه دسترسی پیدا کنم ولی ظاهرا اینترنت برای همه قابل دسترسی نبود در فرودگاه امام خمینی قبلا به راحتی می تونستی از اینترنت وایرلس استفاده کنی ولی توی این سفر اینترنت رو برای مسافرین بسته بودند و در فرودگاه هامبورگ هم دسترسی به اینترنت میسر نبود ..... قبل از سفر تصمیم گرفته بودم که توی هامبورگ یه سیم کارت آلمانی بخرم که بتونم به راحتی با دوستام ارتباط برقرارکنم ولی از شانس ما روز یکشنبه رسیدیم و فروشگاهها اکثرا بسته بود فقط یه فروشگاه نوکیا بود و ارزون ترین سیم کارت پره پید (اعتباری ) رو ۵۰ یورو میفروخت که خیلی گرون بود و از خریدنش صرف نظر کردم ...

اولین مشکل ما خرید بلیط مترو بود ! ما تصمیم داشتیم از طریق قطار به شهر کلن بریم چون یه بلیط رایگان قطار با بلیط هواپیمای ایران ایر داشتیم باید با مترو میرفتیم Central Station که در هامبورگ Hauptbanhnhofگفته میشد.

                                                    ایستگاه مرکزی قطار در هامبورگ



ایستگاه بزرگی بود که محل تلاقی خطوط متروی داخل شهری و بین شهری بود برای استفاده از مترو باید بلیط میگرفتیم و متاسفانه باجه فروش بلیطی وجود نداشت و شما باید الزاما از دستگاه بلیط میخریدی و نیاز به سکه یا اسکناس 5 یورویی بود کوچکترین اسکناس ما 500 یورویی بود و به همین سادگی نمی تونستی این پول را خرد کنی و بانک ها هم روز یکشنبه تعطیل بودند به ناچار به یک صرافی  رفتیم و متصدی با خوشرویی یه 100 دلاری رو برامون چنچ کرد ولی با این چنچ یه چیزی حدود 10 یورو ضرر کردیم و 100 دلار رو 59 یورو به ما داد .... با پول خردی که داشتیم به ماشین فروش بلیط رفتیم ولی در نگاه اول واقعا گیج کننده بود ولی خوشبختانه به چندین زبان میشد از دستگاه استفاده کرد ولی چم و خم خاص خودش رو داشت از یه دختر خانم کمک گرفتیم تا طرز کار دستگاه رو به بگه  بلیط خریدیم و با مترو به ایستگاه مرکزی رفتیم

جالب اینجا بود که در هیچ مترو داخل شهری هیچ عامل کنترل بلیطی وجود نداشت و رندومایز احتمالا بلیط رو کنترل میکردند و در صورتیکه آدم خیلی بد شانس بود گیر پلیس میافتاد جریمه ای معادل یکسال خرید بلیط رو باید پرداخت کنی !!

پس از رسیدن به ایستگاه قطار و سوال از دفتر اطلاعات ایستگاه متوجه شدیم که حرکت قطار با فواصل یک ساعته است و ساعت 2:46 اولین قطارعازم کلن می شد ...حدود 45 دقیقه وقت داشتیم یه دوری دور و بر ایستگاه مرکزی بزنیم در اواخر تیر ماه ، هوای خنک و تا اندازه ای سرد هامبورگ واقعا غیر منتظره بود ...


خلاصه قطار کلن از راه رسید بدون ثانیه ای  تاخیر ! و در زمان موعود هم حرکت کرد اولین چیزی که توجه من رو جلب کرد بی نظمی و شلوغی قطار بین شهری بود ، تمام صندلیها پر بود و خیلی از مسافرها سرپا ایستاده بودند و عده ای هم کف زمین نشسته بودند برام واقعا جای تعجب بود! چطور تو کشور منظمی چون آلمان این بی نظمی در قطار ها قابل توجیه  بود پس از اندکی پرس و جو متوجه شدم که برای  سوار شدن و رزرو جا باید زودتر اقدام کرد و صندلیها از قبل رزرو شده بود و در صورتیکه صاحب صندلی نمی اومد می تونستی بشینی ! و با علامتی دیجیتال در قسمت فوقانی صندلی رزرو شدن اون رو مشخص میکردند در بعضی از قطارها اسم مسافر ثبت میشد .... مسافت هامبورگ تا کلن 4 ساعت بود و پس از 15-16 ساعت مسافرت واقعا سرپا وایستادن خیلی مشکل بود و شانسی که آوردیم بعد از 2 ساعت و گذر از شهرهای مثل برمن و .... خلاصه 2 تا صندلی خالی گیرمون اومد و فرصتی شد که با کریستینا و فیلیپ یه هماهنگی بکنم و خوشبختانه پیامک به راحتی بدستشون میرسید از یه مسافری ساعت دقیق رسیدن به کلن رو پرسیدم و اون با حوصله ( با انگلیسی شکسته و نصفه نیمه) از طریق اینترنت موبایلش ساعت دقیق رسیدن رو به من گفت و به کریستنا اس ام اس زدم و اون گفت فیلیپ ساعت 6:50 دقیقه روبروی استیشن اطلاعات منتظر شما هست..... مناظر بین راه که همه جا سبز و  پوشیده مزارع مختلف بود و سرعت قطار حدود 180 کیلومتر در ساعت بود و مناظر با سرعت زیادی از جلوی چشمانمان گذر میکردند هوا ابری و بارانی بود .....


قطار دقیقا به موقع به ایستگاه رسید ایستگاه خیلی کوچک تر از اونچیزی بود که انتظار داشتم هوای سرد و نیمه بارانی کلن ، یه کمی دلگیر بود  ولی پس از یکی دو دقیقه انتظار فیلیپ اومد و با لبخند گرمی از ما استقبال کرد لحظه جالبی بود توی یه کشوری که هیچکس رو نمی شناسی یه دوست به استقبالت بیاد و توی همه چیز میتونی ازش راهنمایی بگیری ...


به اتفاق فیلیپ با مترو به سمت خونه رفتیم 2 ایستگاه تا خونه اش فاصله بود زود به خیابان اونها رسیدیم مجبور شدیم از چتر استفاده کنیم چون بارون می اومد به سمت آپارتمان رفتیم طبقه چهارم و در واقع یه خونه زیر شیروانی بود  ....

                                             خونه کریستینا و فلیپ در کلن -- طبقه زیر شیرونی


کریستینا که مشغول آشپزی بود با گرمی  به ما خوش آمد گفت ، پس از صرف شام تا نیمه های شب گفتیم و خندیدیم و از جزئیات زندگی ایران و آلمان صحبت کردیم . ما همیشه از سردی برخورد آلمانیها شنیده بودیم ولی واقعا در اولین برخورد ، واقعا با پیش فرض ما متفاوت بود ....


صبح زود کریسینا عازم اداره شد و صبحونه رو به اتفاق فیلیپ خوردیم از شانس خوب ما فیلیپ که معلم زبان مدرسه بود و تعطیلات بود و وقت آزاد  داشت به اتفاق عازم شهر شدیم و مناطق جالبی از شهر رو قدم زنان دیدیم از دروازه ورودی شهر گرفته ، تا کلیسای قدیمی که محل مراسم ازدواج کریستینا و فیلیپ و کرانه رود زیبای راین و پل هوهنتستولرن (پل عشاق) و کلیسای بزگ کتدرال که در واقع این پل و کلیسای مجاور اون نقطه عطف نقاط دیدنی کلن بود.




                                                                  محل برگزاری کنسرت در فضای بازدر کلن


این عکس هم تقدیم به بردیا کوچولو (پسرم ) که عاشق بستنی است و جاش تو این سفر خالی بود!!!



این پل که به گفته فیلیپ قدمتی 100 ساله داشت محل عبور قطار بود که در حاشیه این پل عشاق و زوج های جوان قفل هایی رو به بدنه این پل متصل میکردند و کلید اون رو به داخل رودخانه راین میداختند و این  کم کم بعنوان سمبل عشق پایدار در شهر کلن شد

آخرین و مهمترین بخش کلن ، همان کلیسا معروف کتدرال است که سومین کلیسا مرتفع و بزرگ دنیا است و با دارا بودن 509 پله جمعیتی بالغ بر 20000 نفر را در خودش پذیرا میشد ...... ظاهرا کلیسا بر اثر تاثیرات محیطی به رنگ تیره تغییر رنگ داده بود که از دور شبیه کلیسای سوخته بود


نزدیک های ظهر کریستینا برای صرف ناهار به ما ملحق شد اون مسیر اداره رو تا نزدیک کلیسا رو با دوچرخه اومده بود و برای ناهار به ساب وی رفتیم که در واقع یه چیزی شبیه مک دونالد بود ولی انگلیسی بود به داشتن غذای هلتی Healthyمعروف بود و برای سفارش غذا باید به سوالات زیادی پاسخ میدادی ! چه نوع نونی ... چه نوع سسی .... چه نوع ادویه ای .... چه نوع ؟؟؟!!!

بعد از ناهار گرفتن چند عکس یادگاری در حاشیه رودخونه راین از کریستینا خداحافظی کردیم و به اتفاق فیلیپ به ادامه گشت و گذار در کلن پرداختیم....

 فیلیپ با دوستش کای هماهنگ کرده بود که در این قسمت از بازدید از کلیسا با همراه بشه ، قبلا کای به ایران سفر کرده بود و اطلاعات خوبی در مورد ایران داشت و با دیدن ما هیجان زده شد و با اشتیاق و شور و علاقه خاصی در مورد دروازه قدیمی شهر کلن و کلیسای کتدرال به ما داد و من از این که وقتش رو به ما اختصاص داده بود واقعا ممنون اون بودم دختر کوچولوی خوشگلش  شارلوته هم بود که خانومش هم بعد از دقایقی به ما ملحق شد .... گرم و صمیمی و با علاقه از جزئیات کلیسا و تاریخ و قدمت اون رو شرح داد واقعا جالب و آموزنده بود.....


                                                        شارلوته -- دختر ناز(دختر کای)

بعد از چندین ساعت پیاده روی به خونه برگشتیم  تا کمی استراحت کنیم و تجدید قوا .... ما تصمیم داشتیم که 2 شب اینجا بمونیم ولی دوست دیگرمون " ماقیان" که قبلا در ایران میزبانش بودیم و در واقع میزبان اصلی ما بود تماس گرفت و اصرار کرد که شب دوم رو به منزل یاسمین بریم چون یاسمین دختری دورگه نیمه آلمانی - ایرانی بود و  باباش ایرانی  و اهل اصفهان.....


ماقیان به اتفاق یاسمین به خونه فیلیپ و کریستینا اومدند و قبل از خداحافظی فیلیپ قطعه ای  از یه آهنگ معروف رو با پیانو برای ما اجرا کرد و ما هم به رسم یادبود هدیه کوچکی و یک کارت پستال از مناظر ایران رو به اونها تقدیم کردیم و به اتفاق با ماقیان و یاسمین به سمت خونه اونها رفتیم ....


دربین راه کلی با یاسمین صحبت کردیم و گفت که  توی یه کنسرت با ماقیان آشنا شده بود و ماقیان از خاطرات سفرش به ایران به اون گفته بود و یاسمین رو برای یافتن ریشه های ایرونیش تشویق کرده بود ....

حسین و اینگرید به استقبال ما اومدند و حسین با گرمی خاص ایرانی ها به ما خوش اومد گفت و پس از استقرار وسایل به اتفاق مشغول گپ و گفت شدیم


جالب بود ! من و حسین فارسی حرف می زدیم و بعضی ها آلمانی و این وسط زبان انگلیسی تنها پیوند همه با هم بود چون یاسمین و اینگرید(مادریاسمین) فارسی متوجه نمی شدند و بابای ماقیان هم مسلط به آلمانی و انگلیسی بود پس از گفت و گو برای صرف شام دعوت شدیم بوی غذای ایرانی از آشپزخونه اینگرید نوید بخش لحظات متفاوت دیگه ای بود جالب بود که تو یه خونه آلمانی غذای و دست پخت ایرونی رو تجربه کنی ... معلوم بود که حسین تونسته بود روش آشپزی ایرونی رو به خوبی به اینگرید منتقل کنه .....


فردا صبح (26 جولای ) پس از  صرف صبحانه ، خداحافظی و گرفتن چند عکس یادگاری به اتفاق ماقیان و باباش عازم اوسنابورک و مله شدیم .......



ادامه دارد.....

خوشحال میشم که نظرات خودتون رو در قسمت مربوطه بگید این باعث میشه که با احساس بهتری بتونم مشاهداتم رو بنویسم .....






 



تجربه و خاطرات سفر به چند کشور اروپائی

در تابستان سال 1390 در گرمای طاقت فرسای ایران ، فرصتی برای سفر به چند کشور اروپایی برایمان فراهم شد سفری که شاید تجربه جدیدی برای من بود سفر به اعماق فرهنگ اروپا ، و تجربه ای در درون زندگی روزمره مردم این چند کشور ..... این سفر تا اندازه زیادی مدیون اعجاز کوچ سرفینگ بود ، تجربه ای جالب و متفاوت .... در کشوری که جهت بهره مندی از هر امکاناتی پرداخت پول و صرف هزینه اجباری است (حتی برای دست شوئی هم باید معادل یک یورو بپردازی !!!) بهره مندی از کوچ سرفینگ به خود خود بسیار هیجان انگیز و ناباورانه به نظر میرسد ....  

اسکان در منزل افرادی که برای اولین بار از نزدیک ملاقات میکنی و گاها برای استقبال شما به فرودگاه یا ایستگاه قطار می آیند واقعا حس خوب و جالبیه.... چیزی که این روزها در زندگی ما کمتر دیده میشه و شما به راحتی به هرکس نمی توانی اعتماد کنی ولی در کوچ سرفینگ واقعا کاملا متفاوت و جور دیگه ای است ..... 

 

امیدوارم با نوشتن این مطالب کمی در راه ترویج این فرهنگ بتوانم نقش داشته باشم 

این مطالب در چندین بخش تحت عنوان سفر به کلن ، اوسنا بورک و مله ،هامبورگ ، برلین ، کپنهاگ و آمستردام و هلوتس لاوس  به تدریج تقدیم می شود.   

 

 

 

تجربه کوچ سرفینگ مالزی - Couchsurfing

کوچ سرفینگ ---  Couchsurfing   


ابتدا بهتره یه توضیحی در مورد این پروژه بدم که واقعا من رو مجذوب سیستم اعجاب انگیزش کرده !!!! کوچ سورفینگ نام بزرگترین شبکه اینترنتی مهمان‌نوازی رایگان است.

اساس کارشبکه به این صورت است که پس از ایجاد حساب کاربری رایگان، می‌توان پیش از سفر به شهر یا کشوری دیگر با کاربران آن شهر یا کشور تماس داشت و در صورت توافق دوجانبه از امکاناتی که طرف مقابل می‌تواند تدارک ببیند، بهره شوید ،سیستم اصلی این شبکه بر "Hosting" و " Surfing" میچرخه، Surfing به معنای اقامت یه مسافر در منزل یه بومی به عنوان مهمان و به طور رایگانه، یعنی هر وقت یکی از شهر دیگه یا از یه کشور دیگه به شهر شما اومد با شما از طریق اینترنت تماس میگیره که آیا امکانش هست یا نه .....


حالا این سؤال پیش میاد که چه طور این شبکه کار میکنه و به این صورت پیش میره و شما جرأت میکنی کسی رو که نمیشناسی و تا به حال ندیدی بیاری خونت و اجازه بدی چند روزی هم خونه شما بشه و اینکه چه طور شما جرأت میکنی در یه کشور غریبه و فرهنگ غریبه تر بری خونه یکی شب خونش بخوابی، اولین چیزی که این سیستم رو زنده نگاه داشته روحیه اعضاست، کسانی که میتونند کمی بیشتر اعتماد کنند، بعد از اون توصیه نامه‌ها یا Reference هایی که اعضا بعد از ملاقات با هم برای هم میزارند، یعنی وقتی یکی میاد پیشه شما یا شما میرین پیش کسی مدتی باهاش میمونید بعد از ترکش نظرتون رو در موردش میگید، و میگید که نظرتون نسبت بهش مثبت بوده یا منفی، از سال ۲۰۰۴ که این شبکه تشکیل شده تا به حال بیشتر از ۳ میلیون توصیه نامه رد و بدل شده که بیشتر از ۹۹.۶ درصدشون مثبت بوده که نشون دهنده امنیت بالا و جذاب بودن شبکه برای اعضاست.هر کس یک پروفایل مخصوص به خودش داره که اطلاعات فردیش، علایقش، اطلاعاتی مربوط به خونش یا همون طور که در سیستم گفته میشه Couch و توصیه هایی که براش نوشته شده در اون قرار داره، وقتی شما دنبال کسی میگردین که پیشش بمونین اگه از پروفایلش خوشتون ومد بهش میگین و اگه اون هم از پرفایل شما که معرف شما و میزان مورد اعتماد بودنتون هست خوشش بیاد تقاضا تونو برا رفتن به خونش قبول میکنه.(از ویکی‌پدیا)


من خودم شخصا تجربیات خوبی در این سیستم داشتم و اون به ما درک مستقیم از فرهنگ و آداب و رسوم میزبان یا میمهان ما میده ، قبل از سفر به مالزی من بیشتر میزبان بودم و از مسافرین از کشورهای مختلف مثل آلمان ، چین ، برزیل ، هند ، اتریش و اسپانیا آشنا شده بودم که تجربه خیلی جالبی بود ولی سفر به مالزی اولین تجربه من به عنوان میهمان تو سیستم کوچ سرفینگ بود قبل از سفر به تعدادی از اعضاء این مجموعه ای میل فرستادم و چون سفر ما مصادف با سال نو چینی ها بود تعدادزیادی از اعضاء عذر خواهی کردند چون عازم تعطیلات بودند ولی راهنمایی های زیادی در مورد جاهای دیدنی کوالالامپور به من دادند که بسیار مفید بود و کلا با 4 نفر از اعضا ارتباط بیشتری برقرارشد و پس از تبادل آدرس و شماره تلفن قرار ملاقات با اونها در زمان اقامت در مالزی تنظیم شد

اولین ملاقات ما با زوج جوان و خوش برخورد چینی الاصل بود " جیمز و جونی " که به تازگی ازدواج کرده بودند از طریق SMSبرنامه قرار ما تنظیم شد و از مابرای صرف شام در یکی از مشهورترین رستورانهای چینی دعوت بعمل آوردند نگرانی جیمز در مورد عادات غذایی ما و خوردن پورک بود که من بهش اطمینان دادم که مشکلی با خوردن پورک ندارم فقط به شرطی که سرخ کرده باشه ....


در راس ساعت مقرر جیمز بهمراه همسرش و برادر همسرش به لابی هتل فلامینگو اومدند و به اتفاق برای صرف شام رفتیم ملاقات جالبی بود و حس خوبی است که در یک کشور غریب که فرسنگ ها با کشورشما فاصله داره کسایی پیدا بشن که بتونی بهشون اعتماد کنی و براحتی تبادل اطلاعات و فرهنگ داشته باشیم در مورد خیلی چیزها صحبت کردیم از اقتصاد و سیاست و محدودیت و .... هرچیزی که توی اون فرصت 4 ساعته میشد گفتیم و خندیدیم جونی هم با تبلت عکسهای عروسی شون رو نشونمون داد و ما هم با گوشی ان 95 عکسهایی پسرم رو نشونش دادم و.... خلاصه پس از صرف شام پیشنهاد دادن که به دیدن بازار چینی ها بریم  ولی از شانس ما تقریبا نیمه تعطیل بود و پس از اندکی قدم زدن ، ما رو به هتل محل اقامتمون رسوندند ما هم سوغاتی کوچکی رو بهشون تقدیم کردیم ولی یاد و صمصمیت اون شب برای همیشه تو ذهنم جای گرفت ...... 

 

 

 

 تجربه دوم من دعوت توسط یکی از دوستان به جشن سال نو چینی بود ما در جلوی سیتی بانک با بچه های کوچ سورفینگ قرار گذاشتیم جمع جالبی بود اول از همه یه عضو انگلیسی اومد بعدش کم کم سرو کله بقیه پیدا شد و تقریباتو جمع ما نماینده های جهان کامل شد یه دختر و پسر از شیلی ، یه نفر از کانادا ولی ساکن کره جنوبی ، یه آمریکایی خوش برخورد و شوخ ، یه دختر اسپانیایی، یه پسر هندی و چند دختر مالایی و یه آلمانی و یه دختر و پسر استرالیایی و مکزیکی که باهم سفر می کردند 

 

 

 

هماهنک کننده گروه یه خانم مالایی حدودا 50 ساله بود که با خوش رویی با همه بچه ها خوش وبش کرد و به سمت محل برگزاری جشن ما را راهنمایی کرد من شخصا خیلی هیجان زده بودم چون اگه عضو چنین گروهی نبودم هیچ وقت از برگزاری همچین جشنی با خبر نمی شدم! شخصیت های مهمی مهمان این جشن بودند نخست وزیر مالزی ، وزرای مختلف کابینه و سفرای کشورهای هند و  چین و .... مهمترین مهمان کسی نبود جز " مهاتیر محمد " پایه گذار مالزی نوین و مهمترین شخصیت مدیریتی مالزی ..... پس از ورود مهاتیر محمد جمع کثیری از خبرنگاران خارجی و مالزیایی اون رو احاطه کردن و من هم در لابلای خبرنگاران مشغول عکاسی بودن و بدون محدودیت امنیتی در یک قدمی مهاتیر بودم و واقعا لحظه هیجان انگیزی بود.... 

 

                      مهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی

 

                       جمعی از مقامات شرکت کننده در مراسم

 

در این مراسم ناهار و نوشیدنی به رایگان از همه مهمانان پذیرایی میشد و در پایان وزیر توریست و گردشگری مالزی به جمع ما پیوست و با تک تک اعضای کوچ سرفینگ احوال پرسی کرد و از کشورهاشون پرسید و عکس دست جمعی با خانم وزیر هم کامل کننده اوقات به یادماندنی این گردهم آیی کوچ سرفینگ بود....

 

 

 

بعد از پایان جشن با هماهنگی میزبان به سمت یکی از معابد چینی رفتیم و دقایقی در مراسم سال نو  و عبادت چینی شرکت کردیم و سپس پیاده و قدم زنان به سمت برج دوقلو پتروناس رفتیم جایی که کافی شاپ های جالب و خوبی داشت در بین راه من با دوست شیلیایی گپ و گفت مختصری داشتم بچه خوب و فهمیده ای به نظر میرسید و دوستش هم که یه دختر فیزیو تراپ بود خیلی خوش برخورد بود ....

در کافی شاپ هرکسی هرچی که دلش خواست سفارش داد و دقایقی در کنار هم سپری کردیم من اصلا دوست نداشتم که از این جمع خارج شوم ولی دستور خروج و عازم شدن به سمت مراکز خرید پرجذبه و زیبای طبقات تحتانی برج پتروناس صادر شده بود و چاره جز انجام دستور نبود ......





برج مخابراتی KL و برج های دوقلو پتروناس

از جاذبه های توریستی کوالالامپور وجود برج های دوقلو و برج مخابراتی هست که هروزه بازدید کنندگان زیادی از سرتاسر دنیا از این دو معماری شگرف مالزی که تلفیقی از معماری مدرن و معماری سنتی اسلامی مالزی است دیدن می کنند.


برج مخابراتی - KL TOWER

این برج  که گفته میشه یکی از بلند ترین برج آسیایی است که ارتفاع آن 421 متر است و دارای 11 طبقه می باشد و نوک برج آن بصورت گردان ساخته شده است و شامل یک رستوران گردان نیز می باشد و این برج چهارمین برج مخابراتی دنیا از نظر ارتفاع است که با هدف پوشش بهتر مخابراتی برای شهر کوالالامپور و در مدت چهار سال ساخته شده و در سال 1996 به بهره برداری رسیده است. لازم به ذکر است که سه برج دیگر عبارتند از برج مخابراتی کانادا با 553 متر ارتفاع و برج استانکینو روسیه با 537 متر ارتفاع و برج شانگهای چین با 468 متر ارتفاع دارند


اگر تا پای برج بوسیله تاکسی یا پیاده برید اونجا سرویس شاتل رایگان در اختیار بازدید کنندگان قرارداره که براحتی به مدخل ورودی این برج دسترسی داشته باشند ورودی این برج حدود 8 یا 10 رینگیت هست که در جلوی در نگهبانان و پرسنل برج با لباس مالایی به بازدید کنند گان خوش آمد گویی می کنند  پس از خرید بلیط با آسانسور بسیار سریعی که گفته میشد 22 کیلومتر در ساعت سرعت دارد بازدید کنندگان به بالای برج انتقال داده می شوند 

 

                 پرسنل برج با لباس مالایی به بازدید کنند گان خوش آمد گویی می کنند

 

در مدخل ورودی به هر بازدید کننده دستگاهی با یک عدد گوشی (هدفن) تحویل داده می شود که توضیحات کاملی از نماهای مختلف برج که به ۱۲ پنجره تقیسم شده اند داده می شود که قابل ذکر است که زبان فارسی هم یکی از گرینه های انتخابی است !


ودر هر پنجره دوربینی قرار دارد که میتوان جزئیات مناظر را توسط آن دوربین ها کشف کرد!

البته ما بازدید از برج رو در ساعات شب انتخاب کردیم که نمایی متفاوت بود ولی پیشنهاد می شود بازدید در ساعات روز و در روزی آفتابی انجام دهید چه بسا اگر بازدید شما در روزی ابری باشه چیز جز انبوهی از ابر قابل مشاهده نیست!!


این برج از ساعت 9 صبح تا 9 شب باز است و در جلوی درب این برج هم محوطه کوچکی قراردارد که محل نگهداری چندین گونه از حیوانات است که بازدید از آن رایگان است .


برج های دوقو پتروناس (کوالالامپور - مالزی )


برج دوقلو پتروناس در واقع سمبل کشور مالزی و مایه افتخار این کشور هست و همه روزه بازدید کننده های زیادی داره ....

 

 

 

" شایان ذکر است به دلیل نزدیکی این برجها به مرکز نمایشگاههای مالزی (KLCC) این برجها نیز به اشتباه به برجهای KLCC معرفند به شکلی که در سرتاسر جاده‌های مالزی، تابلویی که شما را به سمت این برجها هدایت می‌کند و عکسی از برجها را نیز داراست به این برجها با همان نام KLCC اشاره مینماید.

این برجها توسط ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها - هر کدام یکی از برجها - طی مسابقه‌ای برای تکمیل پروژه ساخته شده اند و سپس دو برج با پلی به هم متصل شده اند. این برجها جزو بلندترین برجهای دوقلوی دنیا به شمار می‌روند.

 

در طبقه پایین برجها مجتمع خرید بزرگ سوریا قرار دارد. البته به توریستها خرید از این مجتمع به دلیل گرانی برخی اجناس در آن توصیه نمی‌شود. در طبقه پایین KLCC آکواریم زیبایی قرار دارد که در آن شما از دالان شیشه‌ای زیر آب کوسه‌ها و سفره ماهی‌های غول پیکر را از نزدیک خواهید دید. نمایندگی شرکت سونی و اغلب مارکهای لباس شاید از مراکز دیدنی این برج باشند. در طبقه بالای فروشگاههای برج سینما و فروشگاه کتاب بزرگی قرار دارد. موزه آثار هنری این برجها نیز شایان توجه است. "(ویکی پدیا) 

 

 

 

این برج با ارتفاع 452 متر و 88 طبقه در حال حاضر بلندترین برجهای دوقلو جهان میباشد. یکی از این برجها در واقع محل اداری شرکت نفتی مالزی یا همان پتروناس میباشد. علاوه بر آن برخی از شرکتها مانند شرکت هواپیمایی مالزی و شرکت تلفن همراه ماکسیس اینجا دفتر کار دارند. پنج طبقه این برج مرکز خرید میباشد که همه روزه از ساعت 10 صبح تا 10 شب  برای بازدید و خرید عموم باز میباشد.

 

                                                 پل بین دو برج

 

 

برای ورود به این برج تدابیر امنیتی شدیدی استفاده میشه و ورود به طبقات بالاتر از مرکز خرید فقط با به همراه داشتن کارت های مخصوص امکان پذیر است ،بازدید از این برج ها قبلا رایگان بود ولیاز ابتدای سال 2011 بلیط این پل با قیمتهای متفاوت در قالب  دو پکیج  به فروش میرسد

یک پکیج که مربوط به پل و طبقه نهایی است که بلیط و کارت ورودی  با قیمت 20 رینگیت فروخته می شود و بلیط دوم مربوط به پل است که این پل  معروف بین این دو برج یکی از جاذبه های توریستی کوالالامپور میباشد که البته فقط طبقه اول این پل برای بازدید به شرط دریافت بلیط امکان پذیر میباشد.  

 

 

                                       نمای اطراف از بالای پل

بلیط این پکیج 10 رینگیت است و از نکات جالب وجود صف های طولانی برای خرید بلیط ورودی است پیشنهاد میشه صبح زود برای خرید بلیط برید چون صف طولانی است و بلیط از ساعت 8 صبح برای سانس های مختلف فروخته میشه اگه دیر برید بلیط گیرتون نمی یاد

زیر این برج مراکز خرید و فروشگاههای مواد غذایی و کافی شاپ های جالبی داره و محوطه اطراف برج هم بسیار دیدنی است که آبنمای موزیکال و استخر مخصوص کودکان و فضای سبز آن واقعا چشمگیر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                             جدول مقایسه ای ارتفاع برج های جهان

مراکز خرید کوالالامپور(2) - بازار ها و شاپینگ مال در مالزی

  

 

یکی از محبوب ترین مراکز خرید این شهر Mid valley Mega Mall در کوالالامپور است. این بازار ، بزرگترین بازار خرید در جنوب شرقی آسیا است. این بازار تحت پوشش یک منطقه بزرگ در حدود ۴.۵ میلیون مربع است. از زمان تاسیس آن در سال ۱۹۹۹ ، تا به حال بازدید کنندگان و خریداران بی شماری از سراسر جهان را به خود جلب کرده است. در اینجا شما میتوانید سوغات ، لباسهای شیک و مد ، لوازم الکتریکی و بسیاری موارد دیگر را خریداری کنید. این بازار همچنین امکانات تفریحی و صرف ناهار را برای بازدید کنندگان فراهم آورده است.

بیتانگ واک کوالالامپور یکی از معروف ترین مراکز خرید در مالزی می باشد. هم گردشگران و هم ساکنان مالزی از آنجا دیدن میکنند .

بازار مرکزی کوالالامپور یکی از قدیمی ترین مراکز خرید این شهر بزرگ است. این بازار با داشتن مغازه خرده فروشی و فروشگاههای متعدد سبب جذب تعداد زیادی از خریداران شده است.بازار مرکزی  کوالالامپور بزرگترین بازار مواد غذایی تازه در شهر است. این بازار در سال ۱۹۲۸ ساخته شده است و پس از آن را تبدیل به مکانی برای درک فرهنگ ، هنر و صنایع دستی مالزی شده است. بیرون بازار مرکزی در کنار رودخانه آمفی تئاتری است که در آنجا می توانید عروسک گردانی ، اجرای رقص و موسیقی و دیگر برنامه های تفریحی مدرن را تماشا کنید. در داخل مرکز خرید ، تعداد زیادی از رستوران ها و کافه هایی وجود دارد که می توانید  در آن به خوردن غذاهای لذیذ بپردازید. 

 

بازار Jalan Pasar  بسیار منحصر بفرد بوده و تلفیقی از سنت و مدرنیته میباشد.

بازار Pudu  در مجاورت بازار Jalan Pasar قرار دارد. این بازار محل فروش میوه های تازه و سبزیجات است. هر چه زودتر برای خرید بروید میوه ها و سبزیجات تازه تری خریداری می کنید.

 

خیابان Petaling در کوالالامپور یکی از مناطق محبوب خرید در این شهر است. این خیابان یکی از پر طرفدارترین مناطق شهر است که مملو از شادی و نشاط است و توسط تعداد زیادی از مردم بطور روزمره بازدید می شود.

سونگی وانگ پلازا ، در کوالالامپور در منطقه Bukit Bintang از واقع شده است. که یکی از قدیمی ترین مراکز خرید از است که با تعداد زیادی از مغازه های مدرن و خرده فروشی ها پر شده است.



 PAVILION

اگر چه این مرکز خرید بزرگ اواخر سال گذشته برای بازدید عموم راه اندازی شد اما در اوایل امسال توسط نخست وزیر مالزی به طور رسمی گشایش یافت . پاویلیون با هزینه ساختی حدود یک میلیارد دلار آمریکا یکی از مدرنترین و بزرگترین مراکز خرید شهر کوالالامپور محسوب می شود . این مرکز بیش از ۴۵۰ فروشگاه دارد و اکثر آنها دارای مساحت های زیاد و دکورهای مجلل و پرهزینه است . در اینجا مجموعه ای از معروفترین و گرانترین مارک ها و علامت های تجاری صاحب نام جهان گرد هم آمده است که این باعث شده هر روزه جمعیت زیادی اعم از بازدید کننده ، خریدار و گردشگر از آن دیدن کنند . 
در طبقه های مختلف این مرکز و در قسمت هایی که مشرف به خیابان های اطراف است رستوران ها و کا فه های متعدد با صورت غذاها و نوشیدنی های جالب و متنوع سعی میکنند بازدید کنندگان را به غذا خوری های خود جلب کنند . تعداد زیادی از این رستوران ها و کافی شاپ ها که جزو لوکس ترین و معروف ترین های دنیا هستند برای اولین بار در مالزی و به صورت انحصاری در پاولیون شعبه دایر کرده اند .این مورد شامل طراح های صاحب نام و معروف مد جهان نیز شده است و آنها نیز نخستین گالری های خود را در آسیای  جنوب شرقی در این مجتمع خرید برپا کرده اند .
آدرس :
Jalan Bukit Bintang , Kuala Lumpur

IKEA

فروشگاه بزرگ آیکیا در منطقه دامنسرا ، عرضه کننده انواع وسایل و لوازم مورد مورد استفاده در منازل و ادارات است . از مبلمان و رختخواب گرفته تا لوازم آشپزخانه و تزئینات خانه ، دفتر کار حتی اتومبیل را می توان از این فروشگاه با کیفیت خوب و قیمت مناسب خریداری کرد . 

من قبلا در مسافرت به اروپا از این فروشگاه زنجیره ای خرید کرده بود و واقعا فروشگاه کاملی است و مربوط به یک شرکت سوئدی است.

محصولات دارای علامت تجاری آیکیا علاوه بر با دوام بودن دارای طرح های متنوع و گسترده ای از نظر رنگ ، جنس و شکل هستند . از دیگر امتیازات محصولات این فروشگاه به دلیل بسته بندی ابتکاری و ساده ، سهولت حمل و نقل و راحت بودن باز و بست آنها .

آدرس : Mutiara Damansara , Petaling Jaya
یکشنبه تا پنجشنبه 10 صبح تا 10 شب

جمعه ها ، شنبه ها و تعطیلات رسمی ۱۰ صبح تا ۱۱ شب

    The Weld

مرکز خرید وِلد در مرکز شهر و منطقه تجاری ، اداری خیابان راجا چولان قرار دارد و نزدیک بودن به برج مخابراتی کوالالامپور آنرا به یکی از مراکز خرید پر تردد شهر مبدل کرده است .

این مرکز خرید علاوه بر داشتن بیش از ۳۵ فروشگاه که عرضه کننده انواع و اقسام پوشاک و لوازم تزیینی و لوکس هستند ، دارای مجموعه ای است از رستورانهای متنوع که در آنها با انواع خوراکیها و غذاهای خوش طعم از مشتریان پذیرایی می شود .

پارکینگ کافی و مناسب از ویژگی های آن می باشد .  

آدرس: 76, Jalan Raja Chulan , Kuala Lumpur

همه روزه از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب.




مرکز خرید سونگای وانگ             Sungei Wang Plaza

مرکز خرید سونگای وانگ از مراکز قدیمی خرید در کوالالامپور بوده و بیش از 30 سال از تاسیس آن می  گذرد . با وجود افتتاح مراکز خرید جدید و مدرن مانند پاولیون و استارهیل در اطراف آن از تعداد خریداران و بازدید کنندگان این مرکز خرید کاسته نشده و همچنان شلوغ و پر رونق است . واقع بودن در قلب شهر و متصل بودن به شبکه قطار منوریل دسترسی به این مکان را آسان کرده است .
آدرس:
Jalan Bukit Bintang , Sultan Ismail

پنج ساختمان دارد که در حدود ۵۰۰ مغازه را در خود جای داده است .این مجتمع عظیم خرید تعداد زیادی از فروشگاه ها و مغازه ها را برای فروش انواع محصولات اعم از لوازم الکترونیکی را در خود جای داده است .

 

مرکز خریدsuria KLCC که یکی از مدرن ترین مراکز خرید  در کوالالامپور می باشد در  مرکز شهر و در کنار برجهای دوقلوی پتروناس ، بلندترین سازه دوم در سراسر جهان واقع شده است.

 


.Bb Plaza 

دراین بازار کفش و کلاً جنس های ارزان وجود دارد