سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید
سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

سفر - کوچ سرفینگ - تجربه متفاوت

این وبلاگ صرفا ماحصل تجربیات شخصی من است ... لطفا برای برقراری هرگونه ارتباط صرفا از قسمت نظرات استفاده بفرمایید

بانکوک -- Bangkok

زمان مسافرت رو طوری تنظیم کرده بودیم که  با چند تا از تعطیلات رسمی کشور همزمان  بشه و با کمترین مرخصی بیشترین استفاده رو از تعطیلات داشته باشیم ، روز پرواز پنجشنبه بود و ساعت پرواز ساعت 21:50 هواپیمایی ماهان ، با توجه به  ترافیک  خیابانها و  شلوغی  احتمالی پنجشنبه در اطراف بهشت زهرا  ، زمانبندی حرکت بسیار مهم بود و خوشبختانه در زمان مناسبی به فرودگاه امام رسیدیم ، از اونجایی که هواشناسی سرد شدن هوا را در اواسط هفته پیش بینی کرده بود  و چون ساعت برگشت مون هم نصفه شب بود پیدا کردن یه پارکینگ سرپوشیده برای این چند روز در فرودگاه امام خیلی مهم بود ، نگهبان ورودی پارکینگ خیالمون رو راحت کرد و گفت پارکینگ پره و هیچ جای خالی موجود نیست ... ما گیر دادیم که حالا اجازه بده ، شاید شانس ما ، یه جا پارک کوچیک پیدا شد، ولی متاسفانه چندین دور در طبقات پارکینگ زدیم ولی جای خالی پیدا نشد ، ناگهان یه فکربکر به سرم زد! ، پباده شدم و با رایزنی با یکی از نگهبانان پارکینگ و با بهره گیری  از روش مطلوب  مرزبانان آذربایجانی ( اشاره به خاطرات سفر به باکو ) یه جای پارک خیلی تنگ و استثنایی برامون پیدا شد و ما هم از شرمندگی اون نگهبان فداکار در اومدیم چون توی این سرمای زمستون ارزشش رو داشت چون معلوم نبود تو این چند روز برف و سرما ی  احتمالی ماشیمون رو سالم تحویل بگیریم !

علیرغم اینکه زمان زیادی رو از دست داده بودیم ولی هنوز وقت داشتیم ، دقایق زیادی به اتفاق چند تا از مسافرهای دیگه جلوی آسانسور طبقه زیرین پارکینگ منتظر موندیم ولی خبری از آسانسور نشد و برای اینکه به موقع برای دریافت دلار و سایر تشریفات فرودگاهی برسیم ، مجبور شدیم پله ها رو کشون کشون بریم بالا ...


با توجه به نزدیکی به ایام اربعین حسینی ، فرودگاه و پروازهاش هم حال و هوای کربلا رو داشت و امسال تبلیغات زیاد رسانه باعث شده بود که مسافرهای زیادی چه از طریق زمینی و یا هوایی عازم عراق بشن و ترکیب فرودگاه تقریبا متفاوت تر از همیشه بود و در تابلوهای پروازها اکثرا به مقصد عراق بود فقط یه پرواز به مقصد بلاد کفر بود و از قیافه مسافرها میشد به راحتی مسافران پرواز بانکوک رو تشخیص داد .

با توجه به اینکه برای دریافت حواله ارز مسافرتی قبلا عوارض خروج از کشور رو پرداخت کرده بودیم و هزینه دلارهای مسافرتی رو هم در بانک ملت قبلا پرداخت شده بود ، فقط باید از گیت ماهان کارت پرواز میگرفتیم که مسئول خوش برخورد ماهان کوله پشتی و یه چمدون رو از ما تحویل گرفت و کوله پشتی دومم با توجه به اینکه بند های زیادی داشت ، اجازه داد که بعنوان بار همراه به داخل کابین ببریم ...

پس از ورود به دومین سالن ، بانک ملت در طبقه زیرین قرار داشت و با در دست داشتن حواله های بانکی به راحتی نفری 300 دلار ارز مسافرتی با قیمت تقریبی 3000 تومان را دریافت کردیم.

مدارک لازم برای دریافت ارز مسافرتی :

اصل و فتوکپی کارت ملی

اصل و فتوکپی شناسنامه 

اصل و تصویر ویزا

اصل و فتوکپی بلیط با مهر آژانس مسافرتی

اصل و فتوکپی عوارض خروج از کشور  - نفری 75000  تومان --  قابل پرداخت در بانک ملی به شماره حساب 2110100250009 

نکته مهم اینکه ارز مسافرتی رو حداکثر 7 روز قبل از پرواز میشه تهیه کرد و همه شعبات بانک ملت موظف هستند که این خدمات رو ارائه کنند، ارز مسافرتی فقط سالی یک بار به مسافرین هوایی تعلق میگیره و به  مسافرت زمینی و یا دریایی ارز مسافرتی تعلق نمیگیره و بچه های زیر 12 سال هم ارز مسافرتی نمیدهند .


اکثر سفرهایی رو که با هواپیماهای ماهان رفتیم ، کیفیت هواپیما نسبتا خوب و تمیز بود ، اینبار هم از این قاعده مستثنی نبود، جای ما که در صندلی ها چهارتایی وسط بود و با یه هماهنگی با مهیمانداربه صندلی دوتایی کنار پنجره تغییر کرد .

ترکیب مسافرهای هواپیما جالب بود   پسرهای  جوان زیادی  که گروهی باهم عازم این سفر بودند ،  یه تعدادی زوج جوان ، میانسال و حتی مسن هم در بین مسافران دیده می شدند و از همه جالب تر گروهی از جوانان 6 دهه پیش بودند که با میانگین سنی 60 -65 مجردی عازم این سفر بودند ، تسبیح به دست و با کت و شلوار وارد هواپیما شدند و اگه تو لابی این جوانان قدیمی رو میدید شک نمیکردید که مسافران  نجف هستند ولی  تو فرودگاه بانکوک با یه تغییر وضعیت با همون تسبیح ولی اینبار با  زیرپیراهن های  آبی و یا سفید دیدیمشون !!

پذیرایی و غذاهای بین پرواز خوب بود و با توجه به خستگی یه روز کاری ، تقریبا بغیر از زمان پذیرایی بقیه ساعات پرواز رو در خواب بودیم و خیلی مسافت 6 ساعته پرواز رو حس نکردیم ...








ساعت 7:40 دقیقه به وقت بانکوک به فرودگاه سوارنابومی  ( Suvarnabhumi ) رسیدیم  ، فرودگاه در سال 2006 احداث شده و نسبت به فرودگاه دیگه بانکوک  Don Muang جدیدتره  ، این فرودگاه در جنوب شرقی بانکوک واقع شده  و به سیستم حمل و نقل ریلی عمومی بانکوک اتصال داره و دسترسی به نقاط مرکزی شهر از این فرودگاه راحت است .


با توجه به اینکه ما در جلوی هواپیما و دقیقا بعد از قسمت بیزینس کلاس نشسته بودیم جزء اولین مسافرینی بودیم که هواپیما رو ترک کردیم و در صف گیت های ورودی قرار گرفتیم و پس از ممهور شدن پاسپورتها به محوطه بارها رفتیم ، فقط اینکه فرم هایی در داخل هواپیما و یا در فرودگاه به مسافرین داده میشه که باید اطلاعات محل اقامت ، و یکسری اطلاعات مربوط به پاسپورت و کشور محل اقامت رو تکمیل کرد و این فرم دو قسمت داره که قسمت دوم رو باید زمان خروج از تایلند تحویل داده بشه و باید در حفظ و نگهداری اون دقت بشه ...

نکته دیگه این که در جلوی باجه کنترل پاسپورت تعداد زیادی سیم کارت وجود داشت ، که مسافرین بطور رایگان می تونستند از سیم کارت ها موجود استفاده کنند من هم یه سیم کارت برداشتم ، شاید بدرد مون بخوره البته در پکیج تورما به ازاء هر خانواده یک سیم کارت تایلندی هم بود ولی گاها برا ی ارتباط دو نفره در مواقع لزوم هم سیم کارت رایگان دوم  میتونست مفید باشه .


  بارها هم بدون تاخیر رسید ، ما اینبار علاوه بر کوله پشتی ها و کیف های کوچک ضروری مون ، یه چمدون هم داشتیم که مخصوص جا دادن خرید ها در بانکوک بود چون خانم رو خرید در بانکوک حساب ویژه ای باز کرده بود ، من قبلش با ایمیل هتل ارتباط برقرار کردم و اونها گفتند که میتونیم یک یا دو چمدان رو سه چها ر روزی که عازم شمال تایلند میشیم ،در هتل بطور رایگان به امانت بذاریم  پس با این وجود و ترانسفر رایگان هتل در روز اول و آخر به فرودگاه مشکلی با آوردن چمدان نداشتم .

با دیدن کوله پشتی و چمدون ، ( بقول خانم ) مثل یه عقاب پریدم و چمدون و کوله پشتی رو از ترالی بارها جدا کردم و فاتحانه به سمت درب شماره 3 در طبقه همکف فرودگاه رفتیم ، خوشبختانه ها درب ها  با شماره های بزرگ و کاملا مشخص از یکدیگر متمایز بودند و کارگزاران تورهای زیادی از ایران هم در جلوی درهای دیگه حضور داشتند که با دیدن ما به سمت ما می اومدند و اسم کارگزاری رو به ما میگفتند ... ما باید به تابلوی ATS توجه میکردیم و یه دختر تایلندی با این تابلو جلوی درب 3 بود خوب نه انگلیسی به خوبی صحبت میکرد و نه فارسی بلد بود ... به ما گفت ما اولین افراد هستیم و باید منتظر اومدن 6 نفر دیگه بمونیم ، البته چند تا از مسافرا هم از بانکوک عازم پاتایا بودند که قاعدتا با وسیله نقلبه دیگه ای باید می رفتند ...

یک ساعتی اونجا منتظر موندیم تا بقیه بیان ، در همین حال که در صندلی منتظر نشسته بودیم یکی از مامورین فرودگاها  که شبیه خانم مارپل بود ( البته یک کم جوون تر!) با کنجکاوی دو رو بر چمدون ما رو وارسی کرد ، و از ما کارت مخصوص با ر رو خواست و من با اعتماد به نفس کارت رو بهش نشون دادم و گفتم OK! ? ...  ولی اون با نشون دادن شماره متناقض چمدون با کارت من با بیسیمی که در دست داشت به یه جایی اطلاعات ما رو اطلاع رسانی کرد ... از ما با این همه تجربه فرودگاهی همچین اشتباه نادانانه ای بعید بود ...خانم هم از فرصت سوء استفاده کرد و حرکت عقاب گونه من رو دائما  مورد سرکوفت قرار میداد!! ... من که داغ کرده بودم با خانم مارپل  مهربان  ولی بد اخلاق ! برای پیدا کردن چمدون خودمون و پس دادن این چمدون  اشتباهی به صاحب اصلی رفتیم، از طرفی دیگه مسافرهای دیگه هم اومده بودند و وقت رفتن شده بود ، تور لیدر هم اصرار میکرد که شما با تاکسی بیایید ... من بدو بدو با چمدون اینور و انور میرفتم ولی اجازه نداشتیم به داخل محوطه چمدونها بریم ، خلاصه از طریق مامورین فرودگاه با دفتر نمایندگی که در فرم های چمدان اشتباهی ثبت شده بود با دفتر بانکوک تماس گرفتند و از پشت خط یه آقای ایرانی اسم و محل ایستادن تورلیدر خودشون جمیل  رو اعلام کرد و من با سرعت رفتم به سمت درب شماره 8 که جمیل رو ببینم و براحتی پیداش کردم اون بنده خدا هم منتظر مسافرها ی صاحب چمدون بود که عازم پوکت بودند و چون چمدونشون دست من بود هنوز نیومده بودند ، خلاصه با کلی استرس  صاحب چمدون پیدا شد و از ش کلی معذرت خواهی کردم چون واقعا چمدون ما و چمدون اون هیچ فرقی نداشت و کاملا شبیه بود بعد از تحویل چمدون و پر کردن یه سری از فرم ها اجازه پیدا کردم که با یکی از کارکنان فرودگاه به داخل محوطه بار برم و چمدون خودمون رو تحویل گرفتیم ... مسافرهای دیگه که بخاطر ما نیم ساعتی در داخل مینی بوس منتظر ما بودند  و با اومدن ما مینی بوس به سمت مرکز بانکوک راه افتاد ، علیرغم اینکه داخل ون کولر روشن بود ولی فعالیت برای پیدا کردن چمدون جا مونده و صاحب چمدون باعث شده بود حسابی عرق کنم و این شرایط و ترافیک زیاد خیابانها ی بانکوک رسیدن به هتل رو طولانی تر کرده بود ، هتل های مسافرهای قبل از هتل ما بود و ما آخرین مسافرهای مینی ون بودیم .

هتل ما J two S بود که هتل 3 ستاره ( در حد 2 ستاره !) بود ولی در موقعیت مکانی خوبی قرار داشت ،  اما خیابان ورودی هتل ، حسابی تو ذوق میزد ، خیابان بسیار باریک  و پرتردد که ترافیک شدید و عبور تعداد زیادی عابر پیاده رسیدن به هتل رو طولانی تر کرده بود ، خیابانهای اطراف هتل من رو یاد خیابان طبرسی مشهد انداخت ! 

حدودا ساعت 12:30 به هتل رسیدیم

 هتل  J two S 





لابی محقر و کوچک هتل و ورودی تنگ و باریک ، حس خوبی به ما نداد مبلهای قدیمی و مندرس ، در و دیوار هتل بیشتر شبیه مسافر خونه های درجه 3 بود ، ولی به خودمون دل داری دادیم !  موقعیت و دسترسی های هتل  و تمیزی اتاقاش مهمه نه ظاهر و کلاسش ، متصدی هتل با خوشرویی پذیرای ما شد و یه اتاق خوب در طبقه 7 هتل در اختیار ما قرار داد که خداییش اتاقش خیلی خوب و بهتر از ورودی و لابی هتل بود. متصدی هتل مبلغی رو به عنوان ودیعه درخواست کرد ما که هنوز دلارمون رو چنج نکرده بودیم یه 20دلاری بهش دادیم که با دادن یه رسید اون 20 دلاری رو ضمیمه اوراق ما کرد و گفت ودیعه رو در روز اخر به ما برمیگردونه ...







چشم انداز اتاقهای هتل در طبقه 7

                                                                                                                                                       چشم انداز اتاقهای هتل در طبقه 7




اتاق خوب بزرگ و تمیزتر از انتظار بود ، تلویزیون LCD  ، Safety box  هم داشت پنجره های بزرگ با چشم انداز منطقه اطراف و وجود یه بالکن از امتیازات دیگه اتاق بود که در مقایسه با هتل چهارستاره اترنو در استانبول که خیلی کوچیک بود بهتر و راحتتر بود. اینترنت رایگان هم در داخل اتاق قابل دسترسی بود البته اولش در اتصال به اینترنت مشکل داشتم ولی با یه تماس تلفنی متصدی اومد و اتصالش برقرار شد ...

بعد از یه شبانه روز طولانی یه خواب یکی دو ساعته میتونست انرژی از دست رفته ما رو دوباره احیاء بکنه ...

با خروج از هتل ، کوچه های کم عرض و نه چندان زیبای اطراف هتل تردد شبانه در این منطقه رو در دیدگاه اول خیلی امن نشون نمیداد و تا زمانیکه جی پی اس موبایل بتونه موقعیت یابی کنه یه چند تا کوچه رو در مسیر اشتباه به جلو رفتیم پس از موقعیت یابی جی پی اس ، همه چیز روی روال خوبی قرار گرفت  ، خوشبختانه در کوچه های مسیر برای تبدیل دلار به بات  فروشکاههای متعددی وجود داشت و  در یکی از این Money exchange ها ، هر 100 دلار را با 3537 بات مبادله کردیم  ... سپس به سمت خیابان فتچابوری  Phetchaburi رفتیم ، خیابان زنده و پویایی که در  روز شلوغ و پرتردد و در شب  محل بساط دستفروش هاست و چندین مرکز خرید هم در امتدادش وجود داره ..اولین مرکز خرید Pantip Plaza بود که مرکز خرید تجهیزات مرتبط با کامپیوتره و ما از این مرکز  در چند روز اقامتمون در هتل J2S به عنوان نشونه برای پیدا کردن مسیر برگشت به هتل استفاده  میکردیم ، چند قدم جلوتر مرکز خرید پلاتینیوم  Platinum Fashion Mall قرار داشت ، پس از یک گشت اولیه در این مرکز بزرگ ، به سمت سانترال ورلد Central world رفتیم فاصله این مراکز خرید خیلی نزدیک بود و دسترسی آسون به این منطقه پر نشاط نظرمون رو نسبت به هتل تغییر داد چون در موقع برگشت به هتل  و در ساعات پایانی شب هم علیرغم تاریکی نسبی کوچه های منتهی به هتل حس ناامنی و نامناسب اولیه اصلا وجود نداشت ...



جلوی درب ورودی سنترال ورلد با گذر از یک ایست بازرسی که کیف ها و کوله پشتی های افراد رو بازدید میکردند به محوطه ایی وارد شدیم که چندین تندیس بودا و شمع و عودهایی روشن بود و رهگذران در حال دعا کردن و نذر و نیاز بودند و بعضی ها هم نذر میکردند و شمع روشن میکردند اطراف مسجمه ها هم میوه و شیرینی های بصورت بسته بندی شده قرار داشت که گویا مواد غذایی نذر شده بودند...ماهم در جلوی نیمکت دقایقی استراحت کردیم و به تماشای عبادت مشغول شدیم ولی هوای شرجی و نسبتا گرم بانکوک ما رو به بازدید بیشتر از مراکز خرید تشویق میکرد چون هوای خنک و دلپذیر مراکز خرید خیلی لذت بخش بود ، فروشگاههای سنترال ورلد خیلی شیک تر و با کلاس تر از مرکز پلاتینیوم بود و مارک های برند هم در این فروشگاه شعباتی رو دایر کرده بودند،  ولی قیمت ها بسیار بالا و  این مرکز خرید بیشتر بدرد تماشا کردن میخورد تا خرید!!






قابل ذکر است که در روبروی درب شرقی سنترال ورلد مرکز خرید بیگ سی Big C قرار داره که ما در روز اول از دیدنش صرف نظر کردیم ...  این مرکز خرید هم بسیار بزرگ بود و ما با خروج از درب جنوبی در مسیر یه مرکز خرید بزرگ دیگه به نام سیام پاراگون  Siam Paragon قرار گرفتیم . ایستگاه BTS  سیام هم در جلوی این مرکز خرید قرار داره و از داخل ایستگاه میشه مستقیم وارد مرکز خرید شد . آکواریوم بزرگ بانکوک و موزه معروف مدام توسو هم در داخل همین ساختمان قرار داره ، با توجه به جذابیت آکواریوم برای بردیا ، بازدید از این آکواریوم رو به همراه موزه مدام توسو به سفر بعدی با حضور بردیا موکول کردیم .

بلیط ورودی آکواریوم  -Ocean world- Bangkok Sea life  و موزه هم بصورت پکیج با تخفیف فروخته میشد ... ظاهرا بلیط  برای بزرگسال 1840 بات و برای بچه ها 1440 بات بود ولی اگه پکیج Combo1 رو خریداری کنید میتونید با 20% تخفیف بلیط بزرگسال  آکواریوم و مادامم توسو  رو به قیمت 1475 بات و بلیط بچه رو به قیمت 1150 بات خریداری کنیدیه پکیج دیگه هم بود Combo2که علاوه بر موزه مادام توسو و آکواریم سینمای چند بعدی و قایق سواری هم شاملش میشد که تخفیف 35% داشت و بلیط های خریداری شده تا 30 روز از تاریخ خرید معتبر بود بلیط کومبو 2 برای بزرگسال 1835 و برای بچه ها 1575 بات بود . پس از کسب اطلاعات و یه دوری در طبقات مختلف این مرکز خرید ازش خارج شدیم ، برنامه بعدی خرید بلیط قطار به مقصد فیتاسانولوک بود ، تجربه قبلی ای که در سفر به هند کسب کرده بودیم و چون روز اول بلیط قطار رو خریداری نکرده بودیم در تهیه اون دچار مشکل شدیم بنابراین تصمیم گرفتیم بلیط رو زودتر خریداری کنیم تا برنامه های بعدی ما تحت الشعاع خرید بلیط قرار نگیره ...

ایستگاه مرکزی راه آهن بانکوک در Hua Lamphong Railway station قرار داره و برای رسیدن به این ایستگاه می بایست از ایستگاه سیام پاراگون بوسیله BTSبه ایستگاه Si lom میرفتیم و بعد از اون بوسیله مترو به مقصد مورد نظر دسترسی میافتیم ...


چگونگی خرید بلیط از دستگاههای خودکار خرید بلیط سیستم حمل و نقل عمومی بانکوک -

خرید بلیط سیستم های حمل و نقل هرکشوری یک کم با هم فرق داره و باید قلقش دست آدم بیاد ، خرید بلیط هم از طریق دستگاه امکان پذیر بود و هم فروشنده از طریق باجه بلیط میفروخت ، ما هم یه چند دقیقه ای به نحوه ی خرید افراد دقت کردیم ، فرایند خرید بلیط خیلی آسانتر از اون چیزی بود که به نظر میرسید و ما بدون اینکه از کسی سوال بپرسیم ریزه کاریش رو کشف کردیم در ابتدا می بایست ایستگاههای مورد نظر رو از روی نقشه های روی دیوار پیدا کرد ، جلوی هر ایستگاه عددی نوشته شده که این عدد مبلغی است که باید برای خرید بلیط پرداخت کرد ،  هر دستگاه ایستگاه های دگمه هایی داره که عددی  در کنارش نوشته ، پس از فشردن عدد ایستگاه مورد نظر به اندازه همان عدد سکه در دستگاه قرار میدیم  مثلا از سیام به سی لوم عدد 19 نوشته شده بود و این به این معنی بود که بلیط 19 بات است و شما با زدن دگمه مربوطه و قرار دادن سکه در داخل دستگاه بلیط خود رو دریافت میکردید و  در صورتیکه در ایستگاه های  شلوغ دهلی می بایست  با زحمت زیاد اسامی ایستگاهها رو به فروشنده گفت  و گاها با تلفظ نادرست نمیشد به راحتی بلیط خریداری کرد ! برای تهیه پول خرد هم باجه هایی در هر ایستگاه وجود داره و بدون درد سر هرچند سکه و پول خرد بخواهی براتون عوض میکنه ... هرچند در طول چند روز اروپاییهای زیادی رو میدیم که برای خرید بلیط گیج میزدند و مجبور میشدند از فروشنده باجه بلیط رو خریداری کنند...

ایستگاه BTSسیلوم فقط دو ایستگاه فاصله داشت و برای استفاده از مترو به ایستگاه MRT رفتیم فرقشون اینه که BTS معمولا در مسیرهای که در فضای فوقانی خیابانها طراحی شده تردد میکنه ولی MRT همون مترو سنتی و زیر زمینی هست ، دستگاه  خودکار بلیط مترو هم تقریبا شبیه قبلی بود با این تفاوت که بصورت صفحات با قابلیت لمس بود که قبل از استفاده منوی زبانش رو به انگلیسی تغییر میدادی تا نام ایستگاهها و سایر عملیات خرید قابل فهم بشه ، فرق دیگه اینکه بلیط MRT بصورت سکه های پلاستیکی بود ولی بلیط BTSبصورت کارتی بود .







ادامه دارد ....

سفر به تایلند

پس از نزدیک دو سال محرومیت از سفر ، و چند برنامه ریزی ناموفق برای سفر نوروزی ، اینبار با یه تصمیم قطعی سفر به پایتخت  و شمال تایلند را در مدت کمتر از یک ماه برنامه ریزی کردیم ..راستش خوندن خاطرات جذاب  و تصاویر به یادماندنی سفرهای دوستانی همچون عسلی و بام ( سفرجویان) و فرشته ( کوله پشتی نارنجی)  ما رو  برای انتخاب این سفر بیشتر ترغیب کرد ، هرچند خیلی دوست داشتیم در تعطیلات نوروزی سال گذشته و با بردیا به این سفر بریم ولی گرونی نامعقول تورها و شاید هم عدم برنامه ریزی بموقع برای پیدا کردن یه پرواز با قیمت مناسب باعث شد اینبار با اندکی تاخیر، فصل مناسب تری رو برای سفر انتخاب کنیم و بردیا هم به خاطر مدرسه و نوع سفر کوچ سرفینگی در این سفر همراه ما نبود البته چون بزرگ شده  قبل از سفر باهاش صحبت کردیم و بهش قول دادیم در برنامه ریزی دوباره به تایلند حتما باما بیاد ، چون تایلند اونقدر جذابیت داره که من فکر میکنم ظرفیت 3 یا 4 بار رفتن رو داره و میشه با اهداف مختلف سفر های متفاوتی  را طراحی کرد . ما در اولین سفرمون پایتخت و شمال تایلند رو انتخاب کردیم ، هرچند که در انتخاب شمال یا جنوب کاملا تردید داشتیم . چون تصاویر جنوب و جزایر منحصر بفردش اونقدر جذابیت داشت که نمیشد به این راحتیها حذفش کرد ، از طرف دیگه نقاط بکر و کمتر شناخته شده  شمال تایلند و حس ماجراجویی هم ما رو به اون سمت هدایت میکرد ، بانکوک هم به خودی خودش اونقدر جذابیت داره که بشه بیش از یک هفته از جاذبه های  توریستیش لذت برد . بنابراین تصمیم گرفتیم در این سفر نصفی از جذابیت های بانکوک و مسیر مرکز به شمال رو ببینیم و اون بخشی از پایتخت که میتونه برای بردیا جذاب باشه رو به سفر دیگه ای موکول کنیم و شاید هم سفر سوم و یا جهارم ! رو هم به جزایر جنوب و ناشناخته های دیگه تایلند اختصاص بدیم ! 

اما چطور شد شمال تایلند انتخاب شد ؟  راستش  تصاویر دهکده کارن ، همیشه ذهن من رو بخودش مشغول میکرد ، چون تصویری از یه قبیله انسانهای اولیه در یکی از کتابهای دوره ابتدایی  در ته ذهنم وجود داشت و حالا پس از سالها منشاء اون تصویر رو در شمال تایلند پیدا کرده بودم ، یکی از روزها که در سایت کوچ سرفینگ میزبانهای شهرهای شمال و جنوب تایلند رو چک میکردم  بطور اتفاقی  رفرنس یکی از میزبانها در چیانگ مای که توسط یه زوج ایرانی نوشته شده بود توجه من رو جلب کرد ، و از اون جالب تر، سایت بسیار زیبا با طراحی حرفه ای  این زوج (سعید و مریم)  بود که با حوصله و عکسهای بسیار زیبا  و  واقعا دیدنی رو  در سایت  انگلیسی  خودشون قرار داده بودند، خلاصه پس از برقراری ارتباط با سعید ، اطلاعات خوبی رو در مورد حمل و نقل عمومی  و بین شهری در تایلند در اختیار من قرار داد و دیدن  شمال تایلند رو  قویا به ما توصیه کرد و با پیش زمینه قبلی من  انتخاب چیانگ مای در شما تایلند به عنوان مقصد این سفر ما قطعی شد .


انتخاب نوع سفر :

با توجه به عدم حضور ، بردیا سفر بدون تور و با استفاده از کوچ سرفینگ  ، گزینه اول ما شد ، از طریق دفتر نمایندگی فروش ماهان ، قیمت بلیط را چک کردم  و بلیط تهران - بانکوک  با قیمت 2200000 تومان خیلی مناسب به نظر نمی رسید ، پرواز قطری و پرواز عمان و امارات رو هم چک کردم و چون در شرایط فروش فوق العاده نبودند قیمت ارزونتری رو پیدا نکردم . سایت لست سکند ، قیمت تورها را رو چک کردم ، شرایط نسبت به   نسبت به خرید تک بلیط ماهان خیلی بهتر بود!  و خرید پکیج تور مقرون به صرفه تر بود ،  ولی برای من سفر مستقل لذتش بیشتره ، مخصوصا اینکه  معمولا شمال تایلند جزء مقاصد تورهای رایج نیست ،  فکری به ذهنمون رسید که از طریق تور به بانکوک بریم و پس از رسیدن  به بانکوک  از تور جدا بشیم و برنامه خودمون رو دنبال کنیم چون قیمت پایه تور های یک هفته ای با هزینه بلیط و ویزا و چند شب اقامت در هتل از قیمت 1700 الی 1800 شروع و با توجه به کیفیت هتل و مکان قیمت ها بالاتر میرفت .

چندین روز متوالی ، تورهای موسسه های مختلف رو چک کردم عمدتا   پکیج های  پرواز ماهان و عمان ایر قیمتی مناسبی داشت و جالب اینکه پرواز عمان ایر از ماهان صدهزارتومانی ارزونتر بود اولش وسوسه شدم اینباربجای پروازهای ایرانی  یه پرواز خارجی رو امتحان کنیم ، ولی با توجه به ساعت پرواز زودتر از فرودگاه امام و توقف چند ساعته در عمان ،  از انتخاب عمان ایر صرف نظر کردیم و پرواز ماهان رو انتخاب کردیم .

اما در مورد خود تور ، معمولا تورها یک هفته ای بود و پکیج هایی که تعداد روزهای بیشتری در پاتایا بود از قیمت کمتری برخوردار بود چون قیمت ها در پاتایا ارزونتره و تورهای ترکیبی به جزایر جنوبی همچون پوکت  و ساموئی نیز گرانتر بود، البته اگه قرار بود از تور جدا بشیم فرقی  نمیکرد و پرواز با مقصد پاتایا میتونست مناسب باشه ( البته اصلا تمایلی به دیدن پاتایا نداشتیم ! هرچند که حتما جذابیت های خاص خودش رو هم داره !) . با یکی از آژانسهای مسافرتی در تخت طاووس تماس گرفتم، قیمت تور یک هقته ای با انتخاب یک هتل با کیفیت  احتمالی پایین قیمت 1760 که 4 شب در بانکوک و 3 شب در پاتایا بود بعد به پیشنهاد خانم  4 روز هتل  بانکوک روهم گرفتیم تا حداقل محل استقرار و شاید برای نگهداری وسایل سفر  جایی داشته باشیم .

 با کمک گوگل مپ آدرس ارزونترین هتل Happy land رو چک کردم از سیستم حمل و نقل عمومی خیلی  دور بود و با توجه به دو ستاره بودن اونهم از نوع تایلندی مناسب به نظر نمی رسید ، دومین  انتخاب ارزون ،   هتل    J two S بود  که در منطقه راتچاوی واقع شده  هتلی که ظاهرا موقعیت مکانی خوب و نزدیک به مناطق اصلی بانکوک داشت و نزدیک خطوط حمل و نقل عمومی بانکوک بود  و حدود 200000 تومانی گرونتر بوددر سایت بوکینگ هم خیلی ازش بد نگفته بودند!  ولی مکان هتل برای ما از همه مهم تر بود با رایزنی که با مسئول فروش تور داشتیم پیشنهاد کردیم که روزهای پاتایا را حذف کنه و روز پرواز هم به انتخاب ما باشه با این حساب طول سفر خودمون رو به 9 روز افزایش دادیم با توجه به تعطیلات در ایران با 5 روز مرخصی میتونستیم ازیه سفر 10 روزه لذت ببریم ، خوشبختانه تاریخ رفت و برگشت پروازها طوری بود که میشد از حداکثر تعطیلات استفاده کرد و 3 روز پاتایا رو از برنامه پکیج ما حذف کرد البته قابل ذکره که معمولا  برای آژانس ها هتل  هزینه زیادی نداره و در تایلند ارزونه ولی با توجه به اینکه ما اصلا پاتایا نمی رفتیم  نفری 100 هزارتومن کم شدن هم ارزشش رو داشت .  بلیط هواپیمایی ماهان ، هزینه 4 شب اقامت در هتل ، هزینه ویزا ، ترانسفر فرودگاهی و بیمه مسافرتی  سامان و یه سیم کارت تایلندی برای هر اتاق  از دیگر موارد این پکیج بود البته 2 شب اول و دو شب آخر در بانکوک رو هتل که با پرداخت 2000000 تومان  گرفتیم .



نگاه کلی به کشور تایلند :

متاسفانه کشور تایلند ، از دید عموم اصلا کشور خوشنامی نیست ! تا جاییکه ما بجای اینکه بگیم داریم میریم  سفر به تایلند ، میگفتیم داریم میریم  چیانگ مای !! بعد میگفتن اا دارید میرید چین ؟!  میگفتیم : نه بابا نزدیک مرز برمه و لائوس ، بعدش  اگه زیاد گیر میدادند  یواشکی میگفتیم داریم میریم  شمال تایلند چیانگ مای  دیگه !! البته اون بخشی که تایلند بهش مشهوره  و بدنامش کرده یه بخش خیلی کوچیکی هست که در مقابل ویژگیهای بسیار مثبتش واقعا ناچیزه ... زیرساخت مناسب توریستی ، ارزانی چشمگیر (علیرغم ارزش پایین پول ملی ما ) ، امنیت نسبی خوب ، حمل و نقل بین شهری مناسب و تمیزی  در مقایسه با کشورهایی همچون هند ، رفتن به تایلند رو واقعا ارزشمند میکنه البته هواش گرم و شرجی است که خوشبختانه با توجه به زمان سفر ما که اوایل دسامبر بود خیلی مشکلی نداشتیم .

تایلند تا سال 1939 سیام نامیده میشد و بعدا با توجه به اکثریت مردم تایلند که قوم تای هستند اسمش رو تایلند گذاشتند کلمه تای در زبان محلی به معنی آزادی است و صرف نظر از پاره ای مسائل سیاسی به نظر کشور آزادی است . حدود 95 درصد مردم تایلند بودایی هستند و هرجایی که برید معابد کوچک وبزرگ بودایی خودنمایی میکنند ، مجسمه های بودا از سایز کوچیک تا اندازه های غول آسا در مناطق شهری و روستایی بوفور دیده میشه و جالب اینکه بسیار به آیین خودشون علاقه مند هستند و دائم مراسم دعا و مذهبی برگزار میکنند البته درصد بسیار کمی مسلمان و مسیحی هم دارند .

زبان رسمی  تایلند هم تایی هست که الفبای خاصی داره که اصلا برای ما قابل خوندن نیست ! البته یادگرفتنش هم ظاهرا آسون به نظر نمیرسه ! یه نکته اینکه ظاهرا دخترا و خانمها برای اینکه هرچه بیشتر خودشون رو با کلاس نشون بدهند ،  تودماغی تر  صحبت میکردند!! و صداشون من یاد  زن پیتر گریفن  مینداخت !  :)

یکی از نکات مهم در سفر به تایلند انتخاب زمان مناسب برای سفر است ، البته کلا گرم و شرجی است  اما گفته شده بهترین فصل سفر ماههای نوامبر تا فوریه از آبان - آذر تا بهمن  است چون گرما وبارون کمتری داره  و در واقع فصل سرد تایلنده ( البته نه برای ما!) از فوریه حدود اسفند تا اواسط اردیبهشت هم  گرم و خشکه و از خرداد تا تیر بارون و گرمای هوا شدیدتر میشه .مرداد تا شهریور هم بارونی و گرمه و اونقدر میباره که سیلاب میشه . 


در ادامه  راه ....


اقامت در بانکوک برای دو شب  ....

سفر به فیتسانولوک و  اقامت در خونه  مارک معلم انگلیسی  اهل ساوتمپتون رو خواهیم داشت

سفر یه روزه با جین استرالیایی به اولین پایتخت سیام - سوخوتای  

سفر دو روزه به چیانگ مای و بازدید از مکانهای دیدنی و تاریخی

بازدید از قبیله گردن درازها - قبیله کارن  و فیل سواری و پیاده روی و جنگل نوردی در ارتفاعات  چیانگ مای....

حوادث هیجان انگیز و تا حدی خطرناک در  ریفتینگ  امواج خروشان   ....

اقامت در منزل  میخ تی  دکتر فرانسوی که برای گذراندن یه دوره کاری - تحصیلی   در شمال تایلند زندگی میکرد.

پرواز به بانکوک و ادامه بازدید از بازارها و جذابیت های بانکوک 

آشنایی با گویی دختر تایلندی علاقه مند به سفر در ایران  و ....






ادامه دارد ...